پروانه های وصال
#بسم_رب_الحسین رمان: #از_نجف_تا_کربلا نویسنده: #رضوان_میم #قسمت_اول #بخش_دوم —رضوان دیشب داشتم
بسم_رب_الحسین
رمان: #از_نجف_تا_کربلا
نویسنده: #رضوان_میم
#قسمت_دوم
با بغض شروع کردم به نوشتن امروز:
دادم تورا قسم به نخ چادری که سوخت
شاید دلت بسوزد و یک کربلا دهی
می گویند کربلا قسمت نیست دعوت است.
خدایا!من معنی قسمت و دعوت را نمی دانم.
اما یقین دارم تو معنی طاقت را می دانی...
آسمان هم امروز دلش پر است همانند من.
بیچاره آسمان.انقدر دود می خورد تا اینگونه سیاه و تیره و تار شود.دیگه دلم طاقت ندارد.فقط می توانم قلم را نالان رو کاغذ بکشم و بنویسم:
دود این شهر مرا از نفس انداخته است به هوای حرم کرببلا محتاجم
با صدای آلارم گوشی از خواب بیدار شدم.دست و صورتم رو آب زدم و برگشتم توی اتاق تا آماده بشم.پرده رو کشیدم با آسمانی تیره و خشمگین مواجه شدم.چه دلگیر.برای احتیاط یک لباس گرم برداشتم و روسری فیروزه ایم رو لبنانی بستم و درحالی که چادر را سر می کردم از اتاق بیرون آمدم.از کنار آشپزخانه که رد میشدم مادر صدایم کرد.
-رضوان جان عزیزم صبحونه نخورده کجا میری مادر؟
—مامان جان دیرم شده.میرم توی راه با زینب یه چیزی می خورم.
-برو مادر جان خدا به همراهت.فقط رضوان،داری میری بیرون یه سری به اتاق ریحانه بزن و بیدارش کن مدرسش دیر میشه.راستی مادر بابات پنجاه تومن رو جاکفشی برات گذاشته بردار.
—چشم مامانم.فعلا خدافظ.
در اتاق ریحانه خواهر کوچکتر که راهنمایی بود را باز کردم تا بیدارش کنم.پتو رو از سرش کشیدم و گفتم:
-پاشو دیگه ریحان چقد می خوابی تو.
در حالی که چشم هاشو میمالید گفت:
—ولم کن من مریضم امروز نمیرم مدرسه.
گرفتم کشیدمش،از جاهاش بیرون اوردمش و درحالی که از اتاق بیرونش می کردم گفتم:
-باشه برو همین ها رو به مامان توضیح بده.
غرغر کنان بیرون رفت و منم به سمت حیاط به راه افتادم.پنجاه هزار تومن بابام رو برداشتم و گذاشتم توی کیفم.
راه افتادم سمت کوچه.سرکوچه زینب رو ندیدم و تعجب کردم.گفتم شاید نیاد.یه چند دقیقه ای که ایستادم دیدم نه نیومد.برای همین زنگ زدم به موبایلش.با صدای گرفته گوشی رو جواب داد و گفت:
-سلام رضوان جان.ببخشید من یه کمی تب دارم و مریض احوالم.اگر اشکال نداره خودت تنها امروز برو.
بعد از کلی توصیه و مواظب خودت اش گفتن ها گوشی را قطع کردم و به راه افتادم.
وارد کلاسمون نشده بودم که یهو نرگس آستین چادرمو گرفت و کشید توی راه رو.تعجب کردم.بهش گفتم:
-وا نرگس جان چرا همچین می کنی؟
—فعلا هیچی نگو وبیا دنبالم.
دست و پاهام یخ کرد و همینطور سمت نرگس کشیده میشدم.انقدر سست شده بودم که با خودم فکر نمی کردم زشته اینطوری تو سالن دانشگاه نرگس داره منو کشون کشون می بره.
رسیدیدم به سالن بزرگ دانشگاه.رفتیم کنار برد اعلانات و اخبار دانشگاه.همون جایی که لیست اسم های کربلایی هارو زده بودن.همون جایی که درست یک هفته پیش به خاطر یک روز دیرتر دادن اسمم نشد که اسم منم تو لیست باشه.همون جایی که....
بگذریم.درست کنار همون لیست یک هفته پیش یک اعلامیه بزرگ تر چاپ شده بود با عنوان:
به اطلاع دانشجویان گرامی میرسانیم که....
به خودم اومدم که دیدم نرگس داره می خنده و به صورتم آب میزنه.دیدم توی سرویس بهداشتی دانشگاهیم.سریع پرسیدم:
-نرگس بگو که خواب نبودم.
دستم رو بردم سمتش و گفتم:توروخدا یه بشگون از دست من بگیر مطمئن شم.
—نه عزیزم خواب نبودی یه لحظه غش کردی خانم.پاشو حالا تا لیست دوباره پر نشده بریم اسم تو و زینب رو هم بدیم دیگه.پاشو خواهر.انگار شما هم کربلایی شدین.
چه جمله عجیبی گفت نرگس.من؟کربلا؟اربعین؟
و مثل همان لحظه ورودم به کلاس تقریبا کشان کشان من رو به طرف دفتر مدیریت دانشگاه برد تا اسم خودم و زینب رو هم بدم.باورم نمی شد.انگار توی خواب دیدم همین پنج دقیقه پیش که توی اعلامیه نوشته شده بود:پنج جای خالی دیگر برای اردوی پیاده روی کربلا.
امروزم را این چنین نوشتم:
ندیده ای شوریدگانی را که ذکر صبح و شامشان حسین است؟
این روز ها عجیب بوی سیب به مشامم می رسد..
🌸 پايان قسمت دوم #از_نجف_تا_کربلا 🌸
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🔵 اول دلت را دُرست کن!
✅ آیتالله حاجآقا مرتضی تهرانی رضواناللهتعالیعلیه:
واجبات را انجام بده؛ محرمات را ترککن؛ بقیهاش را فکرکن و به آثار جهانِ غیب و آثاری که از اولیایِ خدا صادر شده، نگاهکن.
✅ هرچیزِ درستی که داشته باشی، از این کانالها میگیری.
✅ وقتی گرفتی، لازم نیست من بگویم چه کار کن. خودت دیگر خوابت کم میشود؛ خودت دلت میخواهد قرآن بخوانی؛ خودت دلت نمیخواهد در خیابان این طرف و آن طرف را نگاه کنی. من چرا بگویم؟
✅ اول دلت را دُرست کن، بعد راه بیُفت. گفتن ندارد. اول باورکن که پسِ پرده چیزهایی از نقمتها و نعمتها هست؛ این را که باورکردی، خودت میروی، هُل دادن لازم نداری.
✅ فقط اطلاعاتی نداری که رعایت ضوابط را بکنی، میگویی آقا ضابطه چیست؟ تمام شد و رفت!
📚 کتاب چشمهایت را باز کن! صفحه ۱۱۸.
💕💝💕💝
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 آغاز پیادهروی علیرضا پناهیان از مسجد سهله
🔸بعد از سخنرانی در روبروی مسجد سهله
🔻گزارش تصویری، سهشنبه ۹ صفر ۱۴۰۱
#پیاده_روی #اربعین
4_5953758999441574866.mp3
4.81M
🎙 پیغام آیتالله قاضی به شخصی که دلی را شکسته بود!
🔴 #استاد_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥محبت کن رزق بگیر !
🎙استاد عالی
*💔 اربعینیها*
یادتان باشد که ستون به ستون، مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید.
*💔 اربعینیها*
وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهنهایشان مینوشتند :
یا زیارت یا شهادت😭
*💔 اربعینیها*
میانِ هرولههای بینالحرمین، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارتِ شش گوشهی ارباب پرپر شـــدند.
*💔 اربعینیها*
نمیدانم از کدام مرز میگذرید اما؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
خسروی... مهران… چذابه… حاج عمران…شلمچه…
*اربعینیها*
*◼️التمـاسِ دعای فرج برای عزیز دل حضرت زهرا «سلام الله علیها»*
#یاد_شهدا_با_ذکر_صلوات
💕❤️💕❤️
✨﷽✨
🔴 کیسه سوراخ اعمال خوب
✍استاد فاطمی نیا فرمودند:
شیعیان امیرالمومنین علیه السلام نزد خداوند عزیز هستند.
☝آنها اگر برنماز مراقبت کنند،
☝مساله والدین ،مساله غیبت وحسن خلق و.... را رعایت کنند ، این انوار هر روز به در خانه شان می آید.
منتها ما چه میکنیم؟
این انوار را حفظ نمیکنیم.
از یکی از بزرگان علما که با شیخ حسنعلی نخودکی محشور بود پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب دادند: ایشان هر چه به دست میآوَرد نگه میداشت.
ولی ما انوار را ضایع میکنیم. شب بلند میشود نمازشب میخواند،صبح می نشیند غیبت میکند. بداخلاقی با والدین میکند بداخلاقی با همسر میکند. چه شد؟! نور نماز شب رفت.
با یک حرف تلخ این نورها از بین میرود
💕💙💕💙
از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
صَلَاةُ اللَّيْلِ تُحَسِّنُ الْوَجْهَ وَ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ تُطَيِّبُ الرِّزْقَ وَ تَقْضِي الدَّيْنَ وَ تُذْهِبُ الْهَمَّ وَ تَجْلُو الْبَصَرَ عَلَيْكُمْ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ فَإِنَّهَا سُنَّةُ نَبِيِّكُمْ وَ مَطْرَدَةُ الدَّاءِ عَنْ أَجْسَادِكُمْ؛( وسائل الشيعة، ج 8، ص 149)
😍نماز شب، اخلاق انسان را نیکو مي کند؛ صورت انسان را زیبا می نماید، رزق و روزی را پاک می سازد، قرضها را ادا می کند، غصه ها را برطرف می نماید، چشم انسان را روشن می کند. بر شما باد به نماز شب که سنت پیامبر شما و ادب صالحین و دور کننده دردها از بدنهای شما است.
⚠️دردهای اهل نماز شب، از دیگران کمتر است. خود نماز شب، بسياري دردها را معالجه می کند. بدن اهل نماز شب، صحیح و سالم تر از دیگران است.
❤️ حضرت آيت الله ناصري (رحمت الله علیه)
#درس_اخلاق