eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
21.7هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
#رمان #رهایی_از_شب #قسمت_صد_و_پنجاه_و_هفتم داشتیم از مسجد بیرون میرفتیم که با مهربونی بهش گفتم نس
روز بعد زنگ زدم به نسیم. او با شنیدن صدام خیلی خوشحال شد. گفتم :امروز میخوام بیام ملاقات مادرت.او من من کرد و گفت امروز نمیشه. تحت مراقبتهای ویژه ست ملاقات نداره .. پرسیدم :تو که دیشب گفتی خونتونه؟ گفت :آره خوب دیشب خونمون بود.نصفه شبی حالش بد شد بردمش بیمارستان. الانم حالش خوب نیس. من الان تو بیمارستان نشستم تا اگه خبری شد بفهمم. راست میگفت.صدای پیجر از پشت خط به گوشم رسید. گفتم:میخوای بیام پیشت تنها نباشی؟’ تشکر کرد و گفت:نه فقط برا مادرم دعا کن.. چند روزی گذشت و نسیم با من تلفنی در ارتباط بود. او بیشتر اوقات پشت تلفن گریه میکرد و از ترس وتنهاییش میگفت ومن تمام سعیم رو میکردم آرومش کنم. شبها برای مادرش نماز میخوندم و از خدا براش طلب سلامتی میکردم. در این مدت به ملاقات فاطمه هم رفتم. او در این سالها زجر زیادی رو از بابت کلیه ی سنگ سازش میکشید ولی همیشه در اوج درد میخندید ومیخندوند!! من واقعا از این همه صبر و ایمان در شگفت بودم! چند روزی بود که حاج کمیل دیر به خونه برمیگشت و یک راست برای اقامه ی نماز مغرب به مسجد میرفت.او در این مدت خیلی کم حرف و مرموز به نظر میرسید. چندبار از او پرسیدم علت چیه ولی او دستش رو روی گونه ام میگذاشت و با لبخند گرم و دوست داشتنیش میگفت:یک مقدار کارهای عقب افتاده ی شخصی دارم.منو ببخشید اگر کم به شما رسیدگی میکنم. نمیدونم چرا بی جهت دلم شور میزد.فاطمه میگفت بخاطر دوران بارداریه. دلیلش هرچی بود حالم خوب نبود.شبها کابوس می دیدم و روزها بیقرار بودم. یک شب در خواب، دیدم که یک نوزاد در آغوشمه و بهش شیر میدم.میدونستم که این نوزاد همون کودکیه که انتظارش رو میکشیدم.او با نگاه کودکانه ش به من نگاه میکرد وشیر میخورد. ناگهان دیدم صورتش کبود شد و چیزی شبیه قیر بالا میاره..از شدت ترس او رو از خودم جدا کردم و بلند بلند جیغ کشیدم. به سینه ام نگاه کردم.بجای شیر سفید از سینه هام مایع سیاه رنگ بدبویی ترشح میشد.. اینقدر درخواب جیغ کشیدم تا بالاخره بیدارشدم. حاج کمیل با پریشانی کنارم نشسته بود و صدام میکرد. تشنه بودم. گفتم:آب.. چند دقیقه ی بعد با آب کنارم نشست.آب را تا ته سر کشیدم و سرم رو روی سینه اش گذاشتم. نفسهای نامرتبم کم کم زیر دست نوازشهای او سامان گرفت. گفتم:چی کار کنم حاج کمیل؟ چیکار کنم از دست این کابوسها نجات پیدا کنم؟! همش خواب مردن بچه مونو میبینم.. گریه کردم:میترسم کمیل جان..میترسم. ناگهان او دست از نوازش موهام برداشت. من که قلبم آروم گرفته بود ومرتب میزد پس این صدای ناهماهنگ قلب چه کسی بود که میشنیدم؟ دقت کردم.قلب حاج کمیل بود که نا آروم به دیواره ی سینه ش میکوبید. سرم رو از روی سینه اش برداشتم و نگاهش کردم. چشمهاش پایین بود و شانه هاش بالا وپایین میرفت.. دستم رو مثل خودش روی صورتش گذاشتم و نگاهش کردم. مجبور شد نگاهم کنه.. آب دهانش رو قورت داد و خندید..تلخ تر از تلخ ..غمناک تر از غمگین!! پرسیدم:چی شد حاج کمیل؟؟ او چشمهاش رو آهسته بازو بسته کرد و با همون لبخند،دروغ گفت:هیچی!! فقط ناراحت شمام..دوست ندارم اذیت شید..حتی در خواب. وبعد غلتی زد و پشت به من روی بالش خوابید. گفتم:شما از من یه چیزی رو پنهون میکنید درسته؟ مکث کرد.. دوباره پرسیدم:میدونم اهل دروغ نیستید.پس بهم راستش رو بگید.. هنوز پشتش به من بود. گفت:آره.. آب دهانم رو قورت دادم! پرسیدم :چی؟! جواب داد:وقتی پنهونش میکنم یعنی گفتنی نیست.شما هم نپرس. با دلخوری گفتم:همین؟!!! یعنی من بعنوان شریکتون حق ندارم بدونم؟ او چرخید سمتم.نفسهاش بلندتر شد. _مربوط به شما نمیشه وگرنه حتما میگفتم.تو رو به جدت قسم نپرس رقیه سادات خانوم. فقط با اون دل پاک و عزیزت برام دعا کن. بیشتر ترسیدم. پرسیدم:دعا کنم که چی؟؟ نشست و زانوهاش رو بغل گرفت:دعا کن نترسم..دعا کن منم اهلی شم.. این عجیب ترین دعایی بود که او میخواست در حقش کنم.حاج کمیل من یک مرد پاک و اهل و شجاع بود.او از چی میترسید؟ پرسیدم:شما و ترس؟! از چی میترسید حاج کمیل؟ ازبین زانوهاش گفت:از خودم.. ادامه دارد... نویسنده:
پروانه های وصال
#تلنگر خدایا.... از تو مسئلت دارم امان را روزی که سود ندهد به ستمکاران پوزش آنها وبرای آنهاست لعنت و
خدایا... ازتو مسئلت دارم امان را روزی که بگریزد مرد از برادرش ومادرش وپدرش وهمسرش و فرزندش وبرای هر کس درآن روز مقام و وضع مخصوص به خودش است . واز تومسئلت دارم امان را روزی که دوست میدارد مجرم کاش عوض میداد از عذاب آنروز فرزندان وهمسر وبرادر وخویشان خودرا که وی پناه میداد و هر کس را که در روی زمین است همه را سپس نجات مییافت نه هرگز ! آتش دوزخ شعله‌ور است تا تمام اندامش را بسوزاند ای آقای من ای سرور من تویی مولا ومنم بنده وآیا که رحم میکندبر بنده جز مولا؟! @parvaanehaayevesaal💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرد گندمیک پیمانه کره کالهخرید آنلاین۱۵۰ گرم شکریک پیمانه گلابنصف پیمانه آبسه پیمانه زعفران ساییده شدهبه مقدار لازم ادویه‌های مخصوصبه مقدار لازم طرز تهیه کاچی مرحله اول آماده کردن این دسر ساده‌تر از چیزی است که فکرش را می‌کنید. برای شروع آب و شکر را داخل ظرفی ریخته و روی حرارت ملایم قرار دهید تا شکر در آب حل شود. در جریان حل شدن شکر آرام آرام قاشق را در قابلمه حرکت دهید تا کارتان زودتر پیش برود و شکر زودتر با آب یکی شود. مرحله دوم حالا وقت آن است که شربت زعفرانی روی اجاق را کمی قوام بیاورید. برای این کار زعفران را به مواد اضافه کنید و برای غلیظ‌تر شدن شیره کمی صبر کنید. شیره به دست آمده باید مثل شیره مربا غلیظ و کشدار شود و وقتی کار به اینجا رسید، می‌توانید گلاب را اضافه کنید. عجله نکنید و حرارت شعله را بالا نبرید. غلیظ شدن شیره حتی روی حرارت متوسط هم وقت زیادی را از شما نمی‌گیرد. مرحله سوم کره را داخل یک قابلمه انداخته و روی حرارت ملایم اجاق گاز قرار دهید. پس از این که کره آب شد، آرد گندم را به آن اضافه کرده و مرتب هم بزنید تا آرد رنگ طلایی متمایل به قهوه‌ای شود. مرحله چهارم مقداری دارچین، پودر هل و زنجبیل اضافه کرده سپس شیره را به آن اضافه کرده و مرتب هم بزنید تا مخلوطی صاف و یکدست شود. دقت کنید که اگر کاچی سفت شد، یک پیمانه آب به آن اضافه کنید. افزودن این ادویه‌ها هم کاچی را پرخاصیت می‌کند و هم از آن معجون انرژی‌بخش‌تری می‌سازد. مرحله پنجم حال نوبت به دم کردن کاچی می‌رسد؛ بنابراین قابلمه را روی شعله پخش کن قرار داده و صبر کنید تا کاچی حدود ۲۰ دقیقه دم بکشد، سپس مقداری مغز بکوبید و داخل دسر بریزید. اگر دوست دارید بافت دسرتان یکدست باشد، مغزها را در آسیاب خوب له کنید. کاچی سنتی و خوشمزه شما آماده است. دسر را در ظرف مناسب ریخته و روی آن را با پودر گردو، پسته و بادام تزیین کرده و سرو کنید. نکات مهمغلظت این دسر نباید خیلی سفت و نه خیلی شل باشد.یادتان باشد که اضافه کردن مغز به دسر غلظت بیشتری می‌دهد. پس اگر می‌خواهید کاچی را مغزدار کنید، قبل از آنکه حسابی غلیظ شود مغزها را به آن اضافه کنید. 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه‌است لز راه دوریک سلام بدید اسلام علیک یا اباعبدالله🙏
سر سفره افطار براے شفاے همه مریضا و سلامتے همه پدر مادرا و مشڪلات ڪار و ازدواج و...جوونها  برای همه گرفتارها دعاڪنیم ان شاء الله تو این  ماه برڪت و رحمت دعاهاے همه ے دوستان مستجاب بشه، الهے آمیـــن طاعات و عبادات شما خوبان خدا مقبول حق التماس دعاے خیر و فرج✋🌸
روایت شده است که حضرت امیرالمومنین علیه السلام هنگام افطار این دعا را زمزمه می‌کردند:  💠«بِسْمِ اللّهِ اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛  💠خدایا براى تو روزه  گرفتیم و با روزى تو افطار می‌کنیم پس از ما بپذیر که به راستى تو شنوا و دانایى.
🌙هر سحر با روضه ❣یک عمر اگر روزه بگیریم و بگیریدو بگیرند؛ ❣همتا نشود با عطشِ خشک ِ دهانِ "علی اصغر" 🌟شبتون حسینی🌟
هدایت شده از پروانه های وصال
شب‌های مناجات و دعا رفت ز دستم فیض سحر ذکر خدا رفت ز دستم یک ماه نه یک عمر صفا رفت ز دستم همسفرگیِ با شهدا رفت ز دستم بگذار سحرها به قنوت تو بمانم مثل تو سحر نالۀ العفو بخوانم @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🍀 بیداری بین الطلوعین ، نور است و فیض بسیار بزرگی می باشد. 🌻 واگر سالک قبل از اذان صبح بیدار باشد و نماز شب نیز بخواند، نور علیٰ نور است. 🍀 اگر به علتی اقبال نداشت لااقل سعی کند در سحر بیدار باشد 🌻چرا که نفْس بیداری شب موجب تنویر (نورانی شدن) قلب و دل سالک می شود. سید هاشم حداد (ره): 📚 نور مجرد ج۱، ص۲۹۳ @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
🏴 #سلام_مولایم بیا که بی تو نه سحـر را طاقتی است و نه صبـح را صداقتی؛ که سحـربه شبنم لطف تو بیدار میشـود وصبح، به سلام تو ازجا برمی‌خیزد... #السلام_علیک_یابقیه_الله @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
42f3935b1e5cce780059e4ad6b408671401b1d61.mp3
4.96M
🍀صبح جمعه ای دیگر و دعای ندبه... ✅اگر تا بحال این دعا رو نخوندید پیشنهاد میکنیم حداقل یکبار با صوت و صدای بسیار زیبا و آسمانی استاد فرهمند گوش بدید و همراه با معنی بخونید مخصوصا معانی فرازهای آخر رو
♥️ تا دخیل پرچم می‌شوم رنگ و بوی عشق می‌گیرم معطر می‌شوم روزی‌ام کن روز کنج صحن کاظمین خواب دیدم عاقبت پای تو بی‌سر می‌شوم 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ 🌸سحر هفتم... امروز هفتم ماه رمضان است! و ما، باز هم بی تو شب زنده داری می کنیم. می بــینی ؛ درد یتیمی، به قلبمان هیــچ تلنگری نزده! و دربدری های صبح و شبت، یک ساعت نیز،، از آرامشمان را سلب نکرده است! می بــینی؛ به نمازی دلخوش کردیم و روزه ای! دریـــغ که اگر دستمان به تو نرسد، هیچ عبادتی، راهمان را به بهشت باز نکرده است! دریغ که اگر درد نداشتنت، به استخوانمان نرسد، نه نمازمان پروازمان میدهد، و نه روزه های روزهای تابستانی مان! یوسف... قصه غصه های تو را، هــزار بار شنیدیم و یک بار هم زلیخایی زار نزدیم. می بــینی؛ هنوز، زنجیرهای زمین، در قلبمان، از تو محبوب ترند! سحر است... دعا میکنی..ـ می دانم! دعا کن، قلبمان برایت درد بگیرد! دعا کن...دستهایمان، از قنوت گرفتن برای تو ، درد بگیرند! دعا کن ... دعایمان، بوی درد بگیرد؛ درد انتظار.... درد عاشقی... درد دویدن برای لحظه درآغوش کشیدنت! فقط همین درد؛ درمان همه دردهای ماست! سحر هفتم را، بدنبال درد انتظار، قنوت گرفته ايم ! ما دعا می کنیـــم؛ آمینش با تــو.... 🌼🌱🌼🌱🕊🌱🌼🌱🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زیباست که هر صبح همراه با خورشید به خدا سلام کنیم💚 نام خدا را نجوا کنیم و آرام بگوییم الهی به امید تو💚
↷❈🔅❂🌙❂🔅❈↶ 💫امام رضا علیه السلام فرمود: مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.✨
علامت قبولی روزه 🔸 شهید مطهری (ره) می‌فرماید: ✳️ اگر ما ماه رمضانى را گذرانديم، شبهاى احيايى را گذرانديم، روزه هاى متوالى را گذرانديم و بعد از ماه رمضان در دل خودمان احساس كرديم كه بر شهوات خودمان بيش از پيش از ماه رمضان مسلّط هستيم، بر عصبانيت خودمان از سابق بيشتر مسلّط هستيم، بر چشم خودمان بيشتر مسلّط هستيم، بر زبان خودمان بيشتر مسلّط هستيم، بر اعضا و جوارح خودمان بيشتر مسلّط هستيم و بالاخره بر نفس خودمان بيشتر مسلّط هستيم و مىتوانيم جلو نفس امّاره را بگيريم، اين علامت قبولى روزه ماست. 📚 آزادی معنوی 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای سبز پوشِ ڪعبہ دل‌ها ظهورڪن ‌از شيب تندِ قلہ غيبٺ عبورڪن شايدگناہ خوب نديدن از آن ماسٺ فڪری برای روشنیِ چشم ڪورڪن
الغَشُوشُ لِسانُهُ حُلوٌ و قَلبُهُ مُرٌّ دغلكار، زبانش شيرين است و دلش تلخ 💡در تشیخص کردار انسان ها ظاهر بین نباش ، چه بسا انسانی با ظاهری بد بهترین نفس درون و باطن را دارا باشد 🌹🌹 التماس دعا❤️❤️
📢 خدایا گاهی تو را بزرگ میبینم و گاهی کوچک این تو نیستی که بزرگ و کوچک میشوی ماییم که گاهی نزدیک یا دور میشویم🥀🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚انتظار توی کمتر از یک ماه همه کسانی که باهام بودن تنهام گذاشتن، فرار کردن یا اینکه گم شدن و مردن، جز یه نفر، دستیارم تنها کسی بود که هنوز تو اردوگاهی وسط سردترین نقطه زمین کنارم مونده بود، اون کله شق ترین آدمی بود که تا حالا دیدم. با اینکه خانواده اش رو تو سقوط یه هواپیما از دست داده بود ولی باور داشت که اون ها هنوز زنده هستن و تو یه جزیره متروکه دارن زندگی می کنن. دستیارم بعد از اینکه هر کس از اردوگاه فرار می کرد بر می گشت و به من می گفت که نگران نباش رییس، اون ها به زودی بر می گردن. مرتیکه دیوانه فکر می کرد همه اتفافات زندگی مثل یه بازی می مونه، فکر می کرد یه روز همه رفته ها بر می گردن، همه مرده ها زنده میشن و آرامش دوباره برقرار میشه، حتی گاهی جلو پنجره می نشست و چشم هاش رو به هم فشار می داد و بعد باز می کرد تا ببینه این بازی تموم شده یا نه، صبح ها هم وقتی از خواب بیدار می شد از من می پرسید بازی تموم نشد؟ تا اینکه یه شب اومد تو اتاقم و گفت: رییس می دونم این بازی تموم شدنی نیست، می دونم اون ها دیگه بر نمی گردن، می دونم ما اینجا گیر افتادیم، ولی بیا یه بازی دیگه رو شروع کنیم؟ گفتم: چه بازی؟ گفت: من از اینجا فرار می کنم و قول میدم که کمک بیارم،تو هم قول میدی منتظرم باشی؟ گفتم باشه، حالا هم نزدیک بیست ساله منتظر کسی نشستم که تو یه شرایط سخت بهم قول داد که برگرده! 💕💕💕
💎اصالت رو نه میشه خرید، نه میشه اداش و درآورد و نه میشه با بزك و دوزك بهش رسید! یکی از اصلی‌ترین پایه‌های شخصیت سالم، داشتن "اصالت" است این که تن به انجام هركاری نمیدی، به این معنی نیست كه نمیتونی! بهش میگن "چهارچوب"! چهارچوبی كه خودت برای خودت تعریف میكنی و پایه و اساسش از "خانواده" شكل میگیره... كسی كه چهارچوب داره، "اصالت" داره... اصالت یعنی هرکاری نمیکنی درشأن خانواده‌ات نیست هرکاری نمیکنی دینت رو زیر سوال ببری دلت نمیاد دل بشكنی، دلت نمیاد دورو باشی، دلت نمیاد آدما رو بازی بدی … ✅این بی‌عرضگی نیست! اسمش "اصالته"... 💕💕💕