#داستان_کوتاه
خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند.
روزی روباهی، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند.
پس از چند روز، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند.
طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید.
روزی صبح از خواب بیدار شدند، دیدند همه چادر نشین های اطراف، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان، تنها آنها سالم مانده اند.
👌مرد دنیا دیده ای گفت: راز این اتفاق، این است که چادرنشینانِ دیگر، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود.
در تمام رویدادها و حوادث زندگی صبر پيشه كن و به خدا اعتماد کن!👌
💕💜💕
پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من #قسمت_بیست_و_ششم اون شب مامان اینا خیلی خوشحال و شاد برگشتن و گفتن ک
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_بیست_و_هفتم
از کلاسای اون روز هیچی نفهمیدم از بس هواسم پیش آتنا بود.خوشبختیش آرزوم بود اونم با کسی که لیاقتش رو داره.میدونستم علیرضا پسر فوق العاده خوبیه و دوستم رو خوشبخت میکنه.خداروشکر که یکی پیدا شد این تپل مارو بگیره.
کلاس که تموم شد سریع رفتم خونه و به مامان اینا هم گفتم که واسه آتنا خاستگار اومده.اوناهم کلی خوشحال شدن.فقط محدثه مثل همیشه هیچ عکس العمل خاصی نشون نداد.اصلا دو روز بود باهام لج شده بود و محلم نمیداد.نمیدونم چرا اما خیلی رو اعصاب بود.تاشب بیکار بودم برنامه ای هم نداشتیم برای بیرون رفتن برای همین پای لب تابم کانالای مذهبی رو چک میکردم و مداحی گوش میدادم که مثل همیشه محدثه خانم سرزده وارد اتاق شد.
با غر غر گفت:اه خسته نشدی از بس خدا و پیامبر خوندی؟آدم حالش بد میشه دیگه یک آهنگی قری چیزی!خسته نشدی از بس غم و غصه گوش دادی؟چیه هی حسین و حسن؟
میدونستم از یک چیزی ناراحته و دق و دلیش رو داره سر من خالی میکنه.
_محدثه خانم اینایی که میگی همشون اعتقاد منن.این حسین و حسن نوه های پیغمبر منن.حق توهین نداری بهشون.
_خب بابا تو ام وقت گیر آوردی نصیحت دینی میکنی.
_اینا نصیحت نبود تذکر بود.خب حالا کارتو بگو.از چی ناراحتی باز انقدر غرغر میکنی؟
_زهرا شد یه بار مثل ادم باهات درد ودل کنم؟
_نه چون خودت نمیخوای؟اصلا چند روزه باز باهام لجی نمیدونم چه گناهی کردم؟!
کمی این دست و اون دست کرد و گفت:زهرا من...من..
_توچی؟
_من برای اولین بار...حس میکنم..
ازاینکه حرفشو نمیزد اعصابم بیشتر خورد میشد.
_خب بگو دیگهههه.
_حس میکنم عاشق شدم.
لبخند محوی زدم.عشق؟!مگه میدونی عشق چیه خواهر من؟عشق به این هوسای زود گذر امروزه نمیگن.عشق مثل زیارته،مقدسه،باید طلبیده بشی.
بایک نگاه عاشق شدن،با یک رفتن فارق شدن رو میاره.
_عاشق؟
_آره..حالا چیکارکنم؟
_لابد تو نگاه اول عاشق شدی؟
_خب...آره
خندم گرفت.اصلا مگه میشه تو یک نگاه عاشق شد.
_لابد عاشق کارن شدی!؟
دستاشو بهم مالوند و گفت:آره.
از استرس و دلشوره رنگش پریده بود.شایدم واقعا دوسش داشت کسی چه میدونه!؟
رفتم جلو دستای یخ زده اش رو گرفتم و گفتم:امشبو استراحت کن فردا حرف میزنیم زیاد حالت خوب نیست عزیزم.
بایک قرص مسکن راهی اتاقش کردم و تا وقتی بخوابه پشت در اتاقش موندم.
وقتی هم خوابید باخیال راحت برگشتم تو اتاقم.
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#رمان_بانوی_پاک_من🥀 #قسمت_بیست_و_هفتم از کلاسای اون روز هیچی نفهمیدم از بس هواسم پیش آتنا
#رمان_بانوی_پاک_من🥀
#قسمت_بیست_و_هشتم
شبانه خودم تو خلوت انقدر فکر کردم که داشتم دیوونه میشدم.دیدن حال محدثه اونم برای اولین بار برام غیرقابل باور بود.کارن چیزخاصی نداشت که محدثه اینهمه جذبش شده بود.یک پسر معمولی اما بااعتماد به نفس زیاد و مغرور بود که دل خواهر ما رو بدجور برده بود.
نمیدونم چرا اما هیچوقت همچین حسی به من دست نداده بود و ازاین بابت خدارو شکر میکردم.خیلی نگران محدثه بودم امشب حالش خیلی خراب بود.دستای یخ زده اش،رنگ پریده اش،استرس و اضطرابش..همه و همه منو نگران حال خواهرم میکرد.
خواهری که هیچوقت برام خواهر نبود اما دوسش داشتم.خواهری که منو به چشم یک دختری با عقاید عهد بوقی نگاه میکرد اما باز هم خواهرم بود.خواهری که جلو همه منو چندین بار بخاطر حجابم به تمسخر گرفته بود اما من نمیتونستم از حس خواهریم بگذرم و بهش بی اهمیت باشم.
دوسش داشتم و این بخاطر خونی بود که تو رگ های جفتمون درجریانه.
خدا گفته حتی اگه کسی بهت بدی کرد تو بهش خوبی کن.تا اگر جایی تو هم بدی کردی خدا بهت خوبی کنه و ببخشت.
خیلی از توهین ها و تهمت ها رو از زبون دوست و فامیل و آشنا شنیدم،خیلی از حرفها رو از خواهرم شنیدم اما بخشیدم.بخشیدم تا بخشیده بشم اگر گناهی کردم.
سجادمو پهن کردم و چادر سفیمو سرم کردم.نشستم پای سجاده و برای حال خواهرم دعا کردم.دعاکردم خواب راحتی داشته باشه و دیگه اینجوری نبینمش.ازخدا خواستم به دلش آرامش بندازه و اگر هوسی تو دلش هست نابودش کنه.
چون هوس خود به خود وقتی شکل بگیره و بزرگ تر بشه،آدم رو نابود میکنه.
ازخدا برای خواهرم طلب بخشش کردم و براش نمازخوندم.
نزدیک اذان بود برای همین تا نماز کمی ذکر گفتم و بعد نماز صبحمو خوندم.
سرم که رفت روی بالش،خواب عمیقی منو به سمت خودش برد.
صبح عطا بیدارم کرد وگفت مهمون داریم پاشو کمک مامان کن.
بعد اینکه دست و صورتم رو شستم رفتم تو آشپزخونه و صبح بخیری گفتم
از محدثه خبری نبود فقط مامان مشغول آشپزی بود.
_مهمونمون کیه مامان؟
_عمتو دعوت کردم واسه ناهار زود باش کمک کن.
_محدثه کجاست؟
_خوابه هنوز برو بیدارش کن که کلی کار داریم.
رفتم سمت اتاقش و درو باز کردم.رو تختش آروم خوابیده بود.رفتم جلو دیدم نور آفتاب مستقیم افتاده تو صورتش و خوشگل ترش کرده.
پرده پنجره رو باز کردم که نور آفتاب اذیتش نکنه.
دستمو بردم جلو و آروم رو موهاش کشیدم.خواهری بخواب آروم من امروز جای تو هم کار میکنم.میدونم شب سختی داشتی
#نویسنده_زهرا_بانو
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
اتفاق های خوب همیشه
"می افتد"
مثل مهرتو
به دلم
"افتاده"
می بینی حتی "افتادن"هم
فعل قشنگیست
وقتی
پای تو وسط باشد...!
#شهیدابراهیمهادی♥
|🌷 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💕💜💕
هدایت شده از پروانه های وصال
#مقام_معظم_رهبری
💍 در پیوند ازدواج قرار نیست؛↓
👈دو نفر" به هم" برسند⚠️
قرار است؛↓
👈باهم به "خــدا " برسند...
💕همسر یعنی همسفر تا بهشت..✅
●∞🌸∞●🌸∞●🌸∞●🌸∞●🌸∞●
˼
🌄چه آرامشی داره شب…
قبول داری ؟
کلا معنویات خیلی فاز میده…
🌟 #معنوی_شدن یعنی:همین که با خدای خودت و زندگی خودت عشق بازی کنی…
خدارو در نظر بگیری
🌖و مثلا شب بری #سجده و سکوت کنی و تو ذهنت بگی خدایا خیلی عشقی.
فقط به خودت تکیه میکنم و جز خوف از بزرگی تو از هیچی نمیترسم.
✅بچه ها..
با #نمازشب اشک شیطون در میاد !
میگه :
هه…😕
ما اینهمه اینو اذیت میکنیم ولی به جا نا امید شدن و گریه کردن و تنبلی کردن…داره #نمازشب میخونه !
😎آره…
تموم شیاطین الان ناراحتن از اینکه میخوای بری #سجده و #نمازشب بخونی و به خدا بگی دوستش داری.
⁉️راستی ؟
میدونستی هیچ چیزی مثل سجده کردن شیطونو اذیت نمیکنه ؟
😇پس بیا #نمازشب بخونیم و بریم سجده تا شیطون رو اذیت کنیم !
#💕❤️💕
🌷به نام خدا وباسلام و وقت بخیر
🌷۱۲ فایده تقوا و دوری ازگناه:
🌷۱.تقوا،باعث حل مشکلات زندگی است
۲طلاق
🌷۲.تقوا،باعث افزایش روزی است
۳ طلاق
🌷۳.تقوا باعث قبولی اعمال است
۲۷مائده
🌷۴.تقوا،بهترین سرمایه آخرت است
۱۹۷بقره
🌷۵.تقوا،ارزش مارابالامیبرد
۱۳حجرات
🌷۶.تقوا،باعث بصیرت است
۲۹انفال
🌷۷.تقوا،کلیدبهشت است
۱۳۳آل عمران
🌷۸.تقوا،باعث فلاح ورستگاری است
۳۵مائده
🌷۹.تقوا،باعث عاقبت بخیری است
۱۲۸اعراف
🌷۱۰.تقوا،باعث محبت خدابه ماست
۷۶آل عمران
🌷۱۱.تقوا،باعث گشایش برکات آسمان وزمین.۹۶اعراف
🌷۱۲.تقوا،باعث نجات ازجهنم.۷۲مریم
تقوا این است که اگرزمینه گناه پیش آمد،یادخدا وقیامت بیفتیم وگناه نکنیم.۲۰۱اعراف
💕💚💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با☀️طلوع خورشید☀️
صبح درنهایت طراوت🌸🍃
قدمیڪشد
روزے دیڪَرآغازميشود
نفس بڪش
ویڪ باردیڪَر،براے
بیدارے خودخداراشاڪرباش
وبامهرومحبت قدرنعمت هارابه جا آور🌸
سلام صبحتون بخیرو شادی❤️
هر چــقــدر ڪــمــتــر
جــواب انــســانــهاے مــنــفــے رو بــدیــد
از زنــدگــے بــا آرامــش بــیــشــتــریــ
بــرخــوردار خــواهیــد بــود...
بــه خــاطــر حــرف مــردمــ
زنــدگــیــتــو خــراب نــڪــنــ
ایــن مــردمــ اگــر پــیــامــبــر هم بــودنــد
هزار ایــراد از ڪــار خــدا مــیــگــرفــتــنــد
شــمــا ڪــه جــاے خــود داریــد...
💕❤️💕
🌷#شبیہ_ابراهیم_باشیم...
📌هر وقت می دید، بچه ها مشغول غیبت کسی هستند مرتب می گفت:
صلوات بفرست و یا هر طریقی بحث را عوض می کرد.
#غیبـت_کـردن 🚫
پیامبر اکرم صلےاللهعلیهوآله:
ترك غيبت از ده هزار ركعت نماز مستحبى
پيش خدا محبوبتر است.
بهشت بر سه گروه حرام🔥 است:
بر منّت گذار،
غيبت كننده
و دائم الخمر،
❇️اين سه گروه از بهشت محروم هستند
📚 بحار الانوار ج۷۵ ص۲۶۱
وسائل الشيعه ج۸ ، ص۵۹۹🍂
🌷#سلام_ودرود_برشهیدان
💕💚💕
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
💠قال #امیرالمومنین علیه السلام :
🌹إیّاکَ أن تَرضَی عن نَفسِکَ فَیَکثُرَ السّاخِطُ عَلَیکَ
🌸مبادا از خودت راضی باشی که در این
صورت ناراضیان از تو زیاد می شوند.
📘(غررالحکم ص30)
💕💜💕
💕تمامِ آدمهايى كه از ارتفاع ميترسند،
يك روز
يك جا
يك لحظه
داشتند سقوط ميكردند و
دستشان را به اميدِ گرفته شدن دراز كردند
اما نبوده دستى
نبوده تكيه گاهى
و طورى با سر زمين خوردند،
كه حالا از يك پله ى نيم مترى هم ترس دارند!
هواى اين آدمها را بايد داشت
اگر دستشان را نميگيريد،
هُلشان هم ندهيد!
💕💙💕