eitaa logo
پروانه های وصال
7.8هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
21.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
یادت باشد هرکسی سرگذشتی دارد. هرگاه بجای من زندگی کردی آنگاه می توانی درباره من قضاوت کنی 💕💛💕💛
تا جایی که میشه نشون ندید که از نبودن همسرتون اذیت می‌شید: بزرگترین اشتباهی که اکثر خانم‌ها مرتکب می‌شن اینه که مدام شکایت میکنن که چرا فلان روز زنگ نزدی؟چرا کم اس ام اس میدی؟چرا سرت گرمه کار و دوستات میشه منو یادت میره و و و... این کارا فقط شوشو رو دورتر میکنه. بذارید به کاراش برسه شما هم که سرتون گرمه کاراتونه . خودش دلش تنگ میشه و جذبتون میشه بذارید فکر کنه محدودش نکردید. 💕🧡💕🧡
به فرزندانمان ياد دهيم به رفتار ديگران پاسخ دهند نه واكنش واكنش يعني: زد تو هم بزن. پاسخ يعني: از عقل خود استفاده كن و بهترين روش را انتخاب کن. 💕🧡💕🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ تودهنی دختر شیعه به کارنشناس شبکه وهابی و گل به خودی جدید وهابیون!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب،کشف حجاب در ملأ عام، در جامعه و حکومت اسلامی، حرام شرعیست که باید با آن قاطعانه برخورد شود
. 🔴عزل مسئول خاطی بندر امام 🔹وزیر اقتصاد: مسئول خاطی که ضرب‌الاجل ما برای ترخیص کالای اساسی رسوب‌کرده در انبار بندر امام را رعایت نکرد، امروز عزل شد. ✍🏻سرباز باش مثل 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مجری شبکه الحوار: 📍شرف و مردانگی رهبران عربی کجا رفته که علیه ایران با رژیم جنایتکار صهیونیستی همکاری می‌کنند؟ سرباز واقعی .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠روایتی عجیب از موجود وحشتناکی در برزخ که بازتاب اعمال دنیاست ▪️این قسمت: به خدا می‌سپارمت ▫️تجربه‌گر : آقای بهروز عظیمی 💢لینک فیلم کامل در تلوبیون: https://www.telewebion.com/episode/2566840
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅پاستا با تهدیگ لازانیا😋 ✍مواد لازم برای ۴ نفر : پاستا ۵۰۰ گرم گوشت چرخ کرده ۷۰ به ۳۰ گوسفندی، گوساله ۴۰۰ گرم پیاز داغ (یک عدد پیاز متوسط) رب ۳ یا ۴ قاشق غذاخوری زردچوبه، نمک، فلفل سیاه، فلفل قرمز و زعفران به مقدار لازم سرکه و آب لیمو برای مایع پاستا هر کدام یک قاشق غذاخوری آویشن در انتهای کار با مایع پاستا به مقدار لازم لازانیا برای تهدیگ به اندازه کف ظرف کره ۳۰ گرم روغن مایع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خمیر نون بربری درستش کردم😍 برای سینی 30در40 کافیه این مقدار. رفتم نونوایی یه دونه خمیر گرفتم هزار تومن😉👊 خیلی راحت و بی درد سر حالا بیا دوساعت خمیر رو آماده کن آیا ور بیاد آیا نیاد والا به خدا😂 اینجوری هم راحته هم به صرفه نصف سینه ی مرغ رو با پیاز و زردچوبه و نمک و کمی آب بذارید بپزه. وقتی پخت ریش کنید. فر رو گرم کنید. 300گرم قارچ رو خرد کنید و بذارید داخل تابه تا آبش کشیده بشه. کف سینی فر رو خیلی کم چرب کنید. خمیر رو پهن کنید. روشو با چنگال سوراخ سوراخ کنید. سس گوجه بریزید. پنیر پیتزا بپاشید. مرغ های ریش شده رو بریزید روش. بعد قارچ ها رو اضافه میکنیم. فلفل دلمه ای خرد شده رو هم اضافه میکنیم پودر آویشن میپاشیم. در آخر هم تمام سطح پیتزا رو با پنیر میپوشونیم. میذاریم داخل فر 180 درجه به مدت بیست تا سی دقیقه. خیلی نرم و لطیف میشه 😋
مواد لازم برای تهیه پنیر پیتزا خانگی: شیر 2 لیتر قرص مایه پنیر 1/4 جوهر لیمو 1/2 ق چای‌خوری نمک به میزان لازم طرز تهیه پنیر پیتزا خانگی: برای تهیه پنیر پیتزا خانگی ابتدا شیر را با دمای 60 درجه سانتی‌گراد به مدت نیم ساعت حرارت دهید. جوهر لیمو را داخل کمی آب حل کرده و آن را به شیر اضافه کنید. حدود نیم ساعت دیگر شیر را حرارت دهید. قرص مایه پنیر را داخل 1/4 فنجان آب حل کنید. قرص حل‌شده را به شیر اضافه کنید و حرارت را کم کرده، چند دقیقه هم بزنید. حدود 10 تا 15 دقیقه صبر کنید تا شیر دلمه (منعقد) شود. حالا دلمه‌ها را با یک چاقوی تیز ببرید. حالا سراغ پخت پنیر می‌رویم که مهم‌ترین مرحله تهیه پنیر پیتزا کش دار است. این مرحله نباید بیش از 15 دقیقه طول بکشد زیرا کیفیت و مزه پنیر از بین می‌رود. حالا تکه‌های پنیر را داخل صافی بریزید تا آب اضافه آن خارج شود. حالا پنیر را با دست یا یک قاشق چوبی تمیز، ورز دهید. در همین مرحله مقدار کمی نمک نیز به پنیر اضافه کنید. بازهم پنیر را ورز دهید. وزر‌دادن پنیر در این مرحله باید به قدری باشد که شکل ظاهری پنیر، به صورت یک‌دست و یک تکه دربیاید. حالا یک ظرف را پر از آب و یخ کرده و پنیر را داخل آن بیندازید. یک ساعت فرصت دهید تا پنیر داخل ظرف آب و یخ باقی بماند. پنیر پیتزا کش دار شما آماده است. برای حفظ کیفیت و تازگی پنیر پیتزا خانگی را داخل نایلون بپیچید و داخل یخچال یا فریزر قرار دهید. نکاتی درباره تهیه پنیر پیتزا خانگی: شیری که برای تهیه پنیر پیتزا استفاده می‌کنید حتما باید شیر کامل باشد. شیری که لاکتوز آن گرفته‌شده یا استریلیزه و هموژنیزه باشد برای تهیه پنیر پیتزا مناسب نیست ولی پاستوریزه بودن شیر بسیار مهم است. قراردادن پنیر پیتزا داخل ظرف یخ باعث انسجام بیشتر پنیر می‌شود. فاصله زمانی بین اضافه کردن مایه پنیر و جوهر لیمو به این صورت است که بعد از اضافه کردن جوهر لیمو، باید چند دقیقه شیر را هم بزنید و بعد مایه پنیر را اضافه کنید. از آنجا که پنیر پیتزا، گران‌ترین ماده اولیه برای تهیه پیتزاست و معمولا پنیر پیتزای بازاری چربی بالایی دارد، بهتر است دست‌به‌کار شده و در منزل، پنیر پیتزا خانگی تهیه کنید 💕🧡💕🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 روزی بهلول در قبرستان بغداد کله های مرده ها را تکان می داد، گاهی پر از خاک می کرد و سپس خالی می نمود شخصی از او پرسید: بهلول! با این سر های مردگان چه می کنی؟ گفت : می خواهم ثروتمندان را از فقیران و حاکمین را از زیر دستان جدا کنم لکن می بینم همه یکسان هستند. به گورستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله ای با خاک می گفت که این دنیا ، نمی ارزد به کاهی به قبرستان گذر کردم کم و بیش بدیدم قبر دولتمند و درویش نه درویش بی کفن در خاک خفته نه دولتمند، برد از یک کفن بیش 💕💛💕💛
📚 روزی تاجری بسیار ثروتمند، با خود عهد کرده بود در طول زندگانی خویش، یک روز از عمرش را خوب زندگی کند و به مردم مهربانی ورزد. در آن روز تصمیم گرفت عهد خویش را بجا بیاورد و با مردم به اندازه ی یک روز درشت خویی نکند و با آنها با عطوفت رفتار نماید. زمانی که از خانه خود خارج شد پیرزنی گوژ پشت از او درخواست کمک کرد. از او خواست باری را که همراه دارد تا خانه اش حمل کند. با خود گفت من با این همه ثروت و قدرت حمال این پیرزن باشم؟ لحظه ای به فکر فرورفت و به یاد عهد خویش افتاد، بار را برداشت و به همراه پیرزن به راه افتاد. تا به خانه ای خرابه رسیدند، دید سه کودک در آنجا مشغول بازی هستند از او پرسید این کودکان کیستند؟ پیرزن پاسخ داد؛ اینها نوه های من هستند که با من زندگی می کنند. پدر و مادرشان را سالهاست که از دست داده اند.. از او پرسید مخارج آنها را چه کسی تامین میکند؟ پیرزن اشک از چشمانش سرازیر شد، گفت؛ به بازار میروم میوه ها وسبزیجات گندیده ای که مغازه دارها آن ها را بیرون میریزند با خود به خانه می آورم و به آنها میدهم تاگرسنگیشان رفع شود. تاجر نگاهی به کیسه های که دردستش بود انداخت، به سالها یی که متکبرانه زندگی خود را سپری کرده بود افسوس خورد.. آن روز تمام دارایش را به فقرا و درماندگان شهرش بخشید. شب هنگام که به بستر خویش میرفت از خدای خویش طلب عفو کرد و بخاطر کارهایی که در گذشته انجام داده شرمسار و اندوهگین بود. بعد از آن به خوابی ابدی فرورفت. بدون آنکه فردایی در انتظار او باشد. 🌹بیایم خوب بودن راتجربه کنیم.. حتی به اندازه یک روز شاید دیگر فرصت جبرانی نباشد. 💕💛💕💛
هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان: اباصلت می‌گوید: در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیه‌السلام رسیدم، فرمودند: ای اباصلت! بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است، پس در روزهای باقیمانده کوتاهی‌های روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی: ۱. زیاد دعا کن.⚘️ ۲. زیاد استغفار کن.🌸 ۳. زیاد قرآن تلاوت کن.⚘️ ۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی.🌸 ۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن.⚘️ ۶. تمام کینه‌هایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن.⚘️ ۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...🌸 ۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو: اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ...⚘️ خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز...🌸🤲 📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱ 📚 بحارالانوار ج ۹۴ ص۷۳ 💕🧡💕🧡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه های وصال
‍ #رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت13 #هوالعشــــــق ❤️ درگوشَت ارام میگویم: _مهربون باش عزیزم!... یکبار دیگر
🌹 ❤ 🌹 چندروزی خانه عمه جان ماندگار شدم دراین مدت فقط تلفنـےبافاطمه سادات درارتباط بودم! عمه جان بزرگترین خواهرپدرم بودومن خیلـےدوستش داشتم.تنهابوددرخانه ای بزرگ ومجلل. مادرم بلاخره بعدازپنج روز تماس گرفت.. 💞 صدای گوشخراش زنگ تلفن گوشم راڪرمیڪندبشقاب میوه ام راروی مبل میگذارم وتلفن رابرمیدارم. _ بله؟ _ . _ مامانـےتویـے؟؟...ڪجایـےشما!خوش گذشته موندگارشدی؟ _ . _ چراگریه میڪنـے؟؟ _ . _ نمیفهمم چےمیگیـــــ.... _ . صدای مادرم درگوشم میپیچد!بابابزرگ ....مرد! تمام تنم سردمیشود! اشڪ چشمهایم رامیسوزاند!بابایـے...یادڪودڪـےوبازی های دسته جمعـےوبازی های دسته جمعـےوشلوغ ڪاری درخانه ی باصفایش!..چقدرزود دیرشد. 💞💞 حالت تهوع دارم!مانتوی مشڪےام راگوشه ای ازاتاق پرت میڪنم وخودم راروی تخت میندازم . دوماه است ڪه رفته ای بابابزرگ!هنوز رفتنت راباورندارم!همه چیز تقریبا بعد ازچهلمت روال عادی بخودگرفته! اما من هنوز....😔 رابطه ام هرروزبافاطمه بیشترشده و بارها خود او مرا دلداری داده. باانگشت طرح گل پتویم را روی دیوار میڪشم وبغض میڪنم😢 چندتقه به درمیخورد _ ریحان مامان؟! _ جانم ماما!..بیاتو! مادرم بایڪ سینـےڪه رویش یڪ فنجان شکلات داغ وچندتکه کیک که درپیش دستـے چیده شده بود داخل می آید.روی تخت مینشنیدونگاهم میڪند _ امروز عڪاسـےچطور بود؟ مینشینم یک برش بزرگ ازکیک رادردهانم میچپانم وشانه بالا میندازم!یعنـےبدنبود!😒 دست دراز میکند ودسته ای ازموهای لخت و مشڪےام راازروی صورتم کنار میزند. باتعجب نگاهش میڪنم: چقدیهو احساساتی شدی مامان😐 _ اوهوم!دقت نکرده بودم چقدر خانوم شدی! _ واع...چیزی شده؟!😓 _ پاشوخودتوجم و جورڪن،خواستگارت منتظره مازمان بدیم بیاد جلو!.وپشت بندش خندید کیک به گلویم میپرد به سرفه میفتم و بین سرفه هایم میگویم... _ چی...چ...چی دارم؟ _ خب حالا خفه نشو هنو چیزی نشده که! _ مامان مریم تروخداا..منک بهتون گفتم فعلاقصد ندارم😠 _ بیخود میکنی!پسره خیلیم پسر خوبیه! _ عخی حتمن یه عمر باهاش زندگی کردی _ زبون درازیا بچه! _ خا کی هس ای پسر خوشبخت!؟ _ باورت نمیشه....داداش دوستت فاطمه! . باناباوری نگاهش میکنم! یعنـےدرست شنیدم؟ گیج بودم . فقط میدانستم که . . . نویسنده این متن 👉 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌹 ❤ 🌹 خیره به آینه قدی اتاقم لبخندی ازرضایت مےزنم.روسری سورمه ای رنگم رالبنانـےمےبندم وچادرم راروی سرم مرتب میڪنم!صدای اِف اِف واین قلب من است ڪه مےایستد!سمت پنجره میدوم،خم میشوم وتوی ڪوچه رانگاه میڪنم.زهراخانوم جعبه شیرینی رادست حاج حسین میدهد.دختری قدبلند ڪنارشان ایستاده حتمن زینب است! فاطمه مدام ورجه وورجه میڪند! "اونم حتمن داره ذوق مرگ میشه😂" نگاهم دنبال توست!ازپشت صندوق عقب ماشینتان یک دسته گل بزرگ پراز رزهای صورتی وقرمز بیرون مےاوری.چقدر خوشتیپ شده ای😍 💞 قلبم چنان درسینه میڪوبد ڪه اگر هرلحظه دهانم رابازکنم طرف مقابل میتواند ان رادرحلقم بوضوح ببیند! سرت پایین است وباگلهای قالی ورمیروی!یک ربع است که همینجور ساکت وسربه زیری! دوست دارم محکم سرم رابه دیوار بکوبم😐 بلاخره بعدازمکث طولانـےمیپرسی: من شروع ڪنم یاشما؟ _ اول شما! صدایت راصاف وآهسته شروع میڪنـے _ راستش...خیلـےباخودم فکر کردم که اومدن من به اینجادرسته یانه! ممکنه بعدازین جلسه هراتفاقی بیفته...خب...من بخاطراونیڪه شما فڪر میڪنید اینجا نیومدم! بهت زده نگاهت میکنم,, _ یعنی چی؟؟؟😓 _ خب."مِن ومِن میڪنی" _ من مدتهاست تصمیم دارم برم جنگ!..برای دفاع!پدرم مخالفت میڪنه..وبهیچ عنوان رضایت نمیده. ازهردری وارد شدم.خب...حرفش اینکه... بااسترس بین حرفت میپرم: _ حرفشون چیه؟!! _ ازدواج کنم!بعد برم.یعنی فکر میکنه اگر ازدواج کنم پابند میشم ودیگه نمیرم... خودش جبهه رفته اما.نمیدونم!! جسارته این حرف،اما...من میخوام کمکم کنید....حس میکردم رفتارشما بامن یطور خاصه.اگر اینقدرزوداقدام کردم...برای این بود که میخواستم زود برم. "گیج وگنگ نگاهت میکنم." _ ببخشید نمیفهمم!😐 _ اگر قبول کنید...میخواستم بریم و بخانواده بگیم اول یه صیغه محرمیت خونده شه...موقت!اینجوری اسم من توی شناسنامه شما نمیره. اینطوری اسمن ،عرفاوشرعا همه مارو زن و شوهرمیدونن.. اما...من میرم جنگ.و ... وشما میتونید بعدازمن ازدواج کنید! چون نه اسمی رفته...نه چیزخاصی! کسی هم بپرسه.میشه گفت برای اشنایی بوده و بهم خورده!! یچیز مثل ازدواج سوری😔 " باورم نمیشود این همان علـےاکبراست! دهانم خشک شده وتنها باترس نگاهت میکنم..ترس ازینڪ چقدرباان چیزی که ازتو درذهنم داشتم فاصله داری!!" _ شایدفکر کنید میخوام شمارومثل پله زیرپابزارم وبالابرم!اما نه!. من فقط کمک میخوام. " گونه هایم داغ میشوند.باپشت دست قطرات اشکم راپاک میکنم" بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
🌹 #این_قسمت_جواب_خیلی_ازکامنتهاست_تاته_بخونید #رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت15 #هوالعشــــق❤ 🌹 خیره به آی
🌹 😊 ❤ 🌹 چاقوبزرگےڪه دسته اش ربان صورتےرنگےگره خورده بوددستت میدهندوتاڪیدمیڪنندڪه باید ڪیڪ را ببرید. لبخندمیزنـےونگاهم میڪنے،عمق چشمهایت انقدرسرداست ڪه تمام وجودم یخ میزند... .😔 _ افتخارمیدی خانوم؟ وچاقوراسمتم میگیری... دردلم تڪرارمیڪنم خانوم❣😢..خانومِ تو!...دودلم دستم راجلو بیاورم.میدانم دروجودتوهم اشوب است.تفاوت من باتوعشق وبـےخیالیست‌❣نگاهت روی دستم سرمیخورد.. _ چاقو دست شما باشه یامن؟ فقط نگاهت میڪنم.دسته چاقورادردستم میگذاری ودست لرزات خودت راروی مشت گره خورده ی من!... دست هردویمان یخ زده.باناباوری نگاهت میڪنم. اولین تماس ما..!😭 باشمارش مهمانان لبه ی تیزش رادرڪیڪ فرومیبریم وهمه صلوات میفرستند. زیرلب میگویـے: یڪےدیگه.!وبه سرعت برش دوم را میزنے.اماچاقوهنوز به ظرف کیک نرسیده به چیزی گیرمیڪند❣ بااشاره زهراخانوم لایه روی ڪیڪ راڪنارمیزنـےوجعبه شیشه ای ڪوچڪےرابیرون میڪشـے.درست مثل داستانها. مادرم ذوق زده بمن چشمڪ میزند ڪاش میدانست دخترڪوچڪش وارد چه بازی شده است. درجعبه رابازمیڪنـےوانگشترنشانم رابیرون میاوری.نگاه سردت میچرخد روی صورت خواهرت زینب. اوهم زیرلب تقلب میرساند:دستش کن! اماتو بـےهیچ عڪس العملےفقط نگاهش میڪنـے.. اڪراه داری ومن این رابه خوبـےاحساس میڪنم. زهراخانوم لب میگزد وبرای حفظ آبرومیگوید: _ علـــےجان!مادر!یه صلوات بفرست وانگشتررو دست عروست ڪن❣ من باززیرلب تکرارمیکنم.عروست!عروس علی اکبر!صدای زمزمه صلواتت رامیشنوم. رومیگردانـےبایڪ لبخندنمایشـے،نگاهم میڪنے،دستم رامیگیری وانگشتر دادردست چپم میندازی.ودوباره یڪ صلوات دسته جمعـےدیگر. بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
🌹 #رمان_عاشقانه_مذهبی_قسمت16من_برگشتم😊 #هوالعشــــــق❤ 🌹 چاقوبزرگےڪه دسته اش ربان صورتےرنگےگره خورده
🌹 ❤ 🌹 خم میشوم و به تصویرخودم در شیشه ی دودی ماشین پارک شده مقابل درب حوزه تان نگاه میڪنم. دستـےبه روسری ام میڪشم ودورش رابادقت صاف میڪنم. دسته گلـےڪه برایت خریده ام را باژست دردست میگیرم و منتظر به کاپوت همان ماشین تکیه میدهم. امده ام دنبالت مثل 😂 میدانم نمیخواهی دوستانت از این عقد باخبر شوند!ولی من دوست داشتم بدهی آن هم حسابـے😂 درباز میشود و طلاب یکےیکے بیرون می آیند. میبینمت درست بین سه،چهارتاازدوستانت درحالیکه یک دستت راروی شانه پسری گذاشته ای و باخنده بیرون می آیـے. یک قدم جلو می آیم و سعی میکنم هرطور شده مرا ببینی روی پنجه پا می ایستم و دست راستم را کمی بالا می آورم. نگاهت بمن میخوردورنگت به یکباره میپرد!یکلحظه مکث میکنی و بعد سرت را میگردانی سمت راستت وچیزی به دوستانت میگویـے. یکدفعه مسیرتان عوض میشود. ازبین جمعیت رد میشوم و صدایت میزنم: _ آقا؟آقا سید؟ اعتنا نمیکنی ومن سمج ترمیشوم _ اقا سید!علی جان؟ یکدفعه یکی ازدوستانت باتعجب به پشت سرش نگاه میکند.درست خیره به چشمان من!😐 به شانه ات میزند و باطعنه میگوید: _ آسیدجون!؟یه خانومی کارتون داره ها! خجالت زده بله میگویـے ،ازشان جدا میشوی و سمتم می آیـے. دسته گل راطرفت میگیرم _ به به!خسته نباشیداقا!میدیدم که مسیر بادیدن خانوم کج میکنید! _ این چه کاریه دختر!؟ _ دختر؟منظورت همس... بین حرفم میپری _ ارع همسر!اما یادت نره سوری! اومدی آبرومو ببری؟ _ چه آبرویـے؟؟.خب چرا معرفیم نمیکنے؟ _ چراجار بزنم زن گرفتم درحالیکه میدونم موندنی نیستم!؟ بغض به گلویم میدود.نفس عمیق میکشم _ حالا که فعلا نرفتی! ازچی میترسی!از زن سوریت! _ نه نمیترسم!به خدا نمیترسم!فقط زشته!زشته این وسط باگل اومدی !عصن اینجا چیکار میکنی؟ _ خب اومدم دنبالت! _ مگه بچه دبستانی ام!؟..اگر بد بود مامانم سرویس میگرفت برام زودتراز زن گرفتن! ارحرفت خنده ام میگیرد😁!چقدربااخم دوست داشتنی تر میشوی.حسابی حرصت گرفته! _ حالا گلو نمیگیری؟ _ برای چی بگیرم؟ _ چون نمیتونی بخوریش!باید بگیریش (وپشت بندش میخندم) _ الله اکبرا...قراربود مانع نشی یادته؟ _ مگه جلوتو گرفتم!؟ _ مستقیم نه!اما.. همان دوستت چندقدم بما نزدیک میشود و کمی اهسته میگوید: _ داداش چیزی شده؟...خانوم کارشون چیه؟ دستت را باکلافگی درموهایت میبری. _ نه رضا،برید!الان میام و دوباره باعصبانیت نگاهم میکنی. _ هوف...برو خونه...تایچیز نشده. پشتت را میکنی تابروی که بازوات رامیگیرم... ... . بامــــاهمـــراه باشــید🌹
*❓یک سوال مهم: چرا با وجود چنین موفقیت های اقتصادی و همچنین مهار و پایین آمدن نقطه ای آن، هنوز گرانی وجود دارد؟* *آیا دولت در مهار تورم به مردم دروغ گفته است؟* *اگر نه، حقیقت چیست؟* 1️⃣ واقعیت این است که نه کارشناس دولت دروغ گفته؛ نه ما اشتباه نوشتیم و نه مردم عزیز که از گرانی می نالند اشتباه کرده اند 👈 مشکل جای دیگری است. آنچه به عنوان تورم اعلام می شود نیست بلکه است 👈👈 مشکل اینجاست که بسیاری از عزیزان معنای تورم را بد متوجه شده اند و اینجا وظیفه من و شما هست که این موارد را در کانال ها و جلسات حضوری برای مردم جا بیاندازیم، تورم به معنای سرعت رشد قیمت است، نه به معنای قیمت! ❗️یعنی چه؟ 2️⃣ فرض کنید قیمت یک کالا الان ۱۰۰ تومان است، ماه بعد می شود ۲۰۰ تومان ، یعنی در این یک ماه ، ۱۰۰ درصد قیمتش گران شده، درست؟ خب حالا برویم سراع حالت دیگر 👈 فرض کنید این کالایی که قیمتش شده ۲۰۰ تومان، در ماه بعدی قیمتش بشود ۲۵۰ تومان ، یعنی ۵۰ تومان افزایش قیمت داشته، اما تورم ۵۰ درصد کاهش داشته!!! متوجه شدید؟ یعنی در ماه اول سرعت رشد قیمت ۱۰۰ درصدی بود، الان در این ماه بعدی سرعت شده ۵۰ درصد قیمت باز هم بالاتر رفته، اما با سرعت پایین تر 3️⃣ فکر کنم کامل متوجه شده باشید، ماشین وقتی ۱۰۰ کیلومتر سرعت دارد هم در حال حرکت است، وقتی هم ۱۰ کیلومتر سرعت دارد هم در حال حرکت است!!! فقط میزان سرعت فرق دارد. پایین آمدن سرعت ماشین به معنای عقب رفتن ماشین نیست!!! پس وقتی می گوییم تورم پایین آمده به معنی ارزان شدن قیمت ها نیست!! بلکه به معنای این است کالایی که با سرعت ۱۰۰ درصدی در حال رشد قیمت بود، الان با سرعت مثلا ۶۰ درصدی و کمتر در حال گران شدن است، 4️⃣ این معنای ساده تورم را از هر اقتصاد خوانده ای بپرسید تائید می کند، پس این مرحله اول که باید تعریف درست از تورم به مردم گفته شود تا وقتی دولت اعلام می کند تورم پایین آمده ، آنها دولت را دروغگو خطاب نکنند . معنای صحیح باید برای مردم تبیین شود. 5️⃣ خب حالا سوال به حق شما عزیزان است که پس کی شاهد ارزان شدن خواهیم بود؟ 👈 تا وقتی تورم بالا هست، انتظار ارزان شدن یا توقف قیمت ، انتظاری غلط است. پس اول باید تورم مهار شود و سپس بعد از مهار شدن، پایین بیاید ، بعد از آن ما شاهد ارزانی خواهیم بود یا حداقل توقف گرانی ✅ چه کارهایی باعث کاهش تورم می شود؟ 👈 این یک جواب تخصصی دارد اما چند کار مهم و زیربنایی در این زمینه بسیار موثر است 1️⃣ عدم قرض گرفتن از بانک مرکزی 2️⃣ تراز تجاری مثبت 3️⃣ فعال کردن کارگاه های تولیدی و... 🔰 همان طور که می بینید دولت دقیقا دست روی همین موارد گذاشته است، یعنی دولت طبق همان گفته رهبری در حال ریل گذاری است ، باید این چیزها درست شود تا بعدش شاهد ارزان شدن یا حداقل جلوی رشد قیمت ها گرفته شود 👌 این همان نکته ای است که رئیس جمهور محترم بارها فرمودند که اثرات این کارها در چند وقت بعد معلوم می شود ، رهبری عزیز هم در اول سال فرمودند برخی تحول ها یک مرتبه ایجاد نمی شود، باید مدت زمانی بگذرد اینجاست که جوانان عزیز انقلابی باید این موارد را مو به مو برای مردم عزیز تبیین کنند تا از ایجاد یاس و ناامیدی جلوگیری شود، باور کنید درصد بالایی از افراد جامعه هنوز معنای صحیح پایین آمدن تورم را نمی دانند و آن را مساوی پایین آمدن قیمت می دانند!! خواهشا این موارد را خوب برای مردم تبیین کنید تا نگاه مردم امیدوارانه تر شود ✍️ احسان عبادی *