eitaa logo
پروانه های وصال
8هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
21.8هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_بیست_و_هشتم_اینک_شوکران۱ در
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ بعد از جنگ💣 و فوت امام😔 زندگی ما آدمای جنگ وارد مرحله ی جدیدی شد. نه کسی ما رو می شناخت و نه ما کسی رو می شناختیم. انگار برای اين جور زندگی کردن ساخته نشده بودیم...😟 خیلی چیزا عوض شد... منوچهر می گفت: "کسی که تا دیروز باهاش توی یه کاسه آبگوشت🍲 میخوردیم، حالا که میخوایم بریم توی اتاقش، باید از منشی و نماینده و دفتر دارش وقت قبلی بگیریم..."🏷 بحث درجه هم مطرح شد. به هر کس بر اساس تحصیلات📚 و درصد جانبازی و مدت جبهه بودن درجه می دادن. منوچهر هیچ مدرکی رو رو نکرد. سرش رو انداخته بود پایین😔 و کار خودش رو می کرد، اما گاهی کاسه ی صبرش لبریز میشد...😤 حتی استعفا📝 داد فکه قبول نکردن... سال شصت و نه، چهار ماه رفت منطقه. انقدر حالش خراب شد که خون بالا می آورد. با آمبولانس🚑 آوردنش تهران و بیمارستان🏥 بستری شد . از سر تا پاش عکس گرفتن، چندبار آندوسکوپی کردن و از معده اش نمونه برداری کردن، اما نفهمیدن چشه... یه هفته مرخص شده بود. گفت: فرشته، دلم یه جوريه. احساس می کنم روده هام داره باد میکنه. 😦 دو سه تا توت سفید🍓 نوبرانه که جمشید آورده بود، خورده بود. نفس که می کشید، شکمش میومد جلو و بر نمیگشت. شده بود عین قلوه سنگ. زود رسوندیمش بیمارستان.... انسداد روده شده بود. دوباره از روده اش نمونه برداری کردن.💉 نمونه رو بردم آزمایشگاه🔬 تا برگردم منوچهر رو برده بودن بخش جراحی. دویدم برم بالا، یه دختر دانشجو سر راهم رو گرفت. گفت: خانوم  مدق اینا تشخیص سرطان دادن ولی غده رو پیدا نمیکنن. میخوان شکمش رو باز کنن و ببینن غده کجاست... گفتم: مگه من میذارم..؟😭 منوچهر رو آماده کرده بودن ببرن اتاق عمل. 🛋 گفتم: دست بهش بزنید روزگارتون رو سیاه می کنم.😡 پنبه ی الکل رو برداشتم، سرم رو از دستش کشیدم و لباس هاش رو تنش کردم. زنگ زدم☎️ پدرم و گفتم بیاد دنبالمون... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_بیست_و_نهم_اینک_شوکران۱ ب
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ میخواستم منوچهر رو از اونجا ببرم... دکتر که سماجتم رو دید، یه نامه نوشت،📝 گذاشت روی آزمایش های📑 منوچهر و ما رو معرفی کرد به دکتر میر، جراح غدد بیمارستان جم و منوچهر رو روز عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم... اذان که گفتند، با این که سرم داشت، بلند شد ایستاد و نماز خوند. خیلی گریه کرد.😭 سلام نمازش رو که داد، رفت سجده و شروع کرد با خدا حرف زدن: "خدایا🙏 گله دارم. من این همه سال جبهه بودم. چرا منو کشوندی اینجا، روی تخت بیمارستان؟ من از   این جور مردن متنفرم ".😭 بعد نشست روی تخت و گفت: یه جای کارم خراب بود.😔 اونم تو باعثش بودی.😑 هر وقت خواستم برم اومدی جلوی چشمم 👁سد شدی. حالا دیگه برو ... همه ی بی مهری و سرسنگینیش😑 برای این بود که دل بکنم. می دونستم...😢 گفتم:منوچهر خان همچین به ریشت چسبیدم و  ولت نمی کنم...حالا ببین.😉  ما روزای سخت جنگ🔫💣 رو گذرونده بودیم. فکر میکردم این روزا هم میگذره... ناهار 🍲 بیمارستان رو نخورد. دلش غذای امام حسین (علیه السلام) رو می خواست.😥 دکترش گفت: هرچی دلش خواست بخوره. زیاد فرقی نداره... به جمشید زنگ زدم و از هیئت غذا 🍪و شربت🍹 آورد. همه ی بخش رو غذا دادیم... دو تا بشقاب موند برای خودمون. یکی از مریضا اومد، بهش غذا نرسیده بود. منوچهر بشقاب غذاش رو داد به اون و سه تایی از یه بشقاب خوردیم.😊 نگران بودم😟 دوباره دچار انسداد روده بشه، اما بعد از ظهر که از خواب بیدار شد حالش بهتر بود.🙂 گفت:از یه چیزی مطمئنم. نظر امام حسین روی منه. فرشته، هر بلایی🤕 سرم بیاد صدام در نمیاد...😤 《تا صبح🌤 بیدار ماند... نماز میخواند، دعا می کرد،🙏 زل میزد به منوچهر که آرام خوابیده بود، انگار فردا خیلی کار دارد. از خودش بدش آمد. تظاهر کردن را یاد گرفته بود. کاری که هرگز فکر نمی کرد بتواند. این چند روز تا آنجا که توانسته بود، پنهانی گریه😭 کرده بود و جلوی منوچهر خندیده بود.😊 دکتر تشخیص🔬 سرطان روده داده بود. سرطان پیشرفته ی روده که به معده زده بود. جواب کمیسیون سپاه ✉️ هم آمده بود: جانباز نود درصد. هر چند تا دیروز زیر بار نرفته بودند که این بیماری ها از عوارض جنگ باشد... با این همه باز بنیاد گفته بود بیمار های منوچهر مادرزادی است. همه عصبانی😡 بودند، فرشته، جمشید، دوستان منوچهر. اما خودش می خندید😃 که از وقتی به دنیا آمدم بدنم پر از ترکش بود! خب راست می گویند...! هیچ وقت نتوانسته بود مثل او سکوت کند...》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 ❣ ✨ بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
✨✨ ✨ #ما_ثابت_میکنیم_مذهبی_ها_عاشقترند 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 #قسمت_سی_ام_اینک_شوکران۱ میخواس
✨✨ ✨ 🌹 رمانہ عاشقانہ شبانہ 📝 ۱ صبح قبل از عمل تنها بودیم دستم✋ رو گرفت و گذاشت روی سینش...😭 گفت: "قلبم❤️ دوست داره بمونی، اما عقلم میگه این دختر از پونزده سالگی به پای تو سوخته.💔 خدا زیبایی های زندگی 🛤 رو برای بنده های خوبش خلق کرده. اونم باید ازشون استفاده کنه. شاد🤗 باشه..." لباش👄 میلرزید... گفتم: "من که لحظه های شاد😃 زیاد داشتم. از جبهه برگشتن هات، 🚶زنده بودنت،💁‍♂ نفس هات،💗 همه شادی زندگی منه... 💕 همین که میبینمت شادم..."☺️ گفت: "من تا حالا برات شوهری نکردم.😕 از این به بعد هم شوهر خوبی نمیتونم باشم. 😔تو از بین میری."😣 گفتم: "بذار دوتایی با هم بریم ."😭 همون موقع جمشید و رسول اومدن. پرستارا هم برانکارد🛏 آوردن که منوچهر رو ببرن. منوچهر نذاشت. گفت پاهام سالمه میخوام راه برم🚶 هنوز فلج نشدم..   جلوی در اتاق عمل، برگشت صورت جمشید و رسول رو بوسید.😙 دست✋ من رو دو سه بار بوسید😘 گفت این دستا خیلی زحمت کشیدن. بعد از این بیشتر زحمت میکشن...😓 نگاهم کرد و پرسید: "تا آخرش هستی؟" گفتم: "هستم."✌️ و رفت...🚶 حتی برنگشت پشتش رو نگاه کنه...   《نکند برنگردد؟ .......😞 لبه ی تخت منوچهر نشست، مثل ماتم زده ها.😣 باید چه کار کند؟......🙄 فکرش کار نمی کرد. همه ی بدنش گوش👂 شده  بود بیایند خبر📣 بدهند منوچهر...😢 دکتر با یک درصد امید برده بودش اتاق عمل. به فرشته گفته بود به توسل🙏 خودتان برمی گردد... چند بار وضو گرفت اما برای دعا خواندن تمرکز نداشت.🙇‍♀ حال خودش را نمی فهمید... راه می رفت،🚶می نشست. چادرش را برمیداشت، دوباره سرش میکرد.😞 سر ظهر صداش زدند. 🔊 پاهایش را همراه خودش کشید تا دم اتاق ریکاوری. توی اتاق شش تا تخت بود. دو تا از مریض ها داد می زدند.😫 یکی استفراغ 🤑می کرد. یکی اسم زنی را صدا می زد و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند.😫 تخت🛋 آخر دست چپ منوچهر بود. به سینه اش  خیره شد. بالا و پایین نمی آمد. برگشت به دکترش نگاه👁 کرد و منتظر ماند.... دکتر گفت: موقع بیهوشی روح آدم ها🗣 خودش را  نشان می دهد. روحش صاف صاف است. گوشش👂را نزدیک لب های👄 منوچهر برد که داشت تکان می خورد. داشت اذان🙏 می گفت....》 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🌸🍃انسان‌ها متفاوت آفریده شدن ✍انگشت‌های ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ است و ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ، ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ است ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ، ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ است ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ. ﺍﻣﺎ هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ نمی‌کند، هیچ‌کدام ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ نمی‌کند ﻭ هیچ‌کدام ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ نمی‌کند. آن‌ها ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ می‌شوند ﻭ ﮐﺎﺭ می‌کنند. ﮔﺎﻩ ﻣﺎ انسان‌ها ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ باشیم ﻟﻬﺶ می‌کنیم ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین‌تر باشیم ﺍﻭ ﺭﺍ می‌پرستیم. اما ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ: ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ؛ ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎست.👌🍂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💕❤️💕❤️
🔸 برکات نماز شب ✍آیةالله‌العظمی مظاهری ماز شب گرچه مستحب است، اما هر امر مستحبی را نمی‌توان ترک کرد. اگر بنده بداند که خداوند متعال به نماز شب او، نزد فرشتگان مباهات می‌کند و به‌واسطه نافله شب، گناهان او را می‌آمرزد، هیچ‌گاه از خواندن آن غافل نمی‌شود. مهم‌ترین فایده و برکت نماز شب، این است که موجب آمرزش و غفران الهی است. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: آن‌گاه که بنده از بستر گرم و خوشایند خود برمی‌خیزد، تا خشنودی پروردگارش را با برپاداشتن نماز شب به دست بیاورد، در حالی‌که خواب آلودگی در چشمان او باقی است. خداوند متعال به‌خاطر او به فرشتگان مباهات می‌کند و می‌فرماید: آیا نمی‌بینید این بنده مرا که از بستر گرم خویش برخاسته است تا نمازی را که بر او واجب نکرده‌ام، برپا دارد؟ شاهد باشید که من او را آمرزیدم. نمازشب، موجب حسن‌‌ خلق می‌شود و غم و اندوه را از دل بنده شب‌زنده‌دار زایل می‌‌نماید؛ چنان‌که در روایات آمده است: نماز شب، روزی را زیاد، صورت را زیبا و اخلاق را نیکو می‌کند و موجب می‌شود گرفتاری‌ و غم‌ و غصه‌ها از بین برود. هم‌چنین نافله شب، در سیر و حرکت به سوی خداوند متعال، جایگاه والایی دارد و عنایاتی از جانب حق تعالی برای عامل رقم خواهد خورد. چنان‌چه امام حسن عسکری‌ علیه السلام فرمودند: بدون تهجد و نماز شب، کسی نمی‌تواند راه رسیدن به خدا و کمال را بپیماید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💕💙💕💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷خدایا امروزمان را نیز 🌸با نام تو آغاز میکنیم 🌷که روشنگر جانی 🌸امروز قلبمان مالامال از 🌷شکرگزاری برای موهبت زندگیست ✨الهی 🌷کمکمان کن تا داستان زندگیمان 🌸را به همان زیبایی بیافرینیم که 🌷تو جهان را آفریدی 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🌷 الــهـــی بــه امــیــدتو 🌸🍃
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 💐 🗓 امروز سه شنبه ☀️ ٢٨ تیر ١۴٠١ ه. ش 🌙 ١٩ ذیحجه ١۴۴٣ ه.ق 🌲 ١٩ ژوئیه ٢٠٢٢ ميلادى 🌸🍃
🌹امروز سه‌شنبه برای سلامتی و تعجیل ❤️در فرج آقا امام زمان عج 🌹صلواتی عنایت فرماید ✨🌹الّلهُمَّ ✨🌹صَلِّ عَلَی ✨🌹مُحَمَّدٍ ✨🌹وَآلِ مُحَمَّدٍ ✨🌹وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نیایش صبحگاهی 🌺🍃 🌺پروردگارا ✨امروز از شكر تو سرمستم ✨و شايسته است كه از تو آرزوهای ✨بزرگم را بخواهم و به ✨كوچكها بسنده نكنم ✨چرا كه تو بی حد و حصری 🌺خدای خوبم ✨داده و نداده ات را شاكرم ✨چرا كه كه ايمان دارم ✨كه در نداده ات هم ✨خيری بزرگ نهفته است. 🌸مهربانـا ✨در آخرین سه شنبه تیرماه ✨به دوستان و عزیزانم ✨سلامتی و دلخوشی فراوان ✨و روزی پراز خیرو برکت عطا فرما 🌺آمـیـــــــن 🌸🍃
🌷ســـــلام 🌼صبح را برایت لطیف 🌷آرزو میکنم 🌼مانند گلهای زیبا و خوشبو 🌷که استنشاق کنی 🌼سیرنشوی از عطرشان 🌷و در خاطرت بماند 🌼ســــلام 🌷صبح قشنگتون گرم عشق و محبت 🌸🍃