eitaa logo
دوستان آسمانی شیراز🌸
225 دنبال‌کننده
33.3هزار عکس
43.3هزار ویدیو
188 فایل
🔹در این کانال فرهنگی سعی می شود اخبار به روز؛ گزینش شده و مهم فراهم شود. 🌸هدیه ما به شما: کلیدواژه زیر را جستجو کنید: #هوش_مصنوعی @parvareshma ارتباط با مدیر @yekyaali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 نقش علامه مجلسی در اهمیت یافتن نوروز ✨علامه مجلسی که نقش مهمی در تبین و باز تعریف مبانی شیعه دارد، در رساله «اختیارات» شرح مختصری در باره منشأ تقویم هجری دارد، تقویمی که علی القاعده با ماه محرم آغاز می شود. 🔻همان جا می گوید، اگرچه «محرم» برای عامه، یعنی اهل سنت، آغاز سال است، اما شیعیان در این باره اعتنایی ندارند، زیرا ماه محرم، برای آنها، ماه عزاست. پس شیعیان چه باید بکنند و کدام وقت را آغاز سال بدانند؟ 🔹 اینجاست که «نوروز» اهمیت ویژه ای یافت و در تمام دوره صفوی، به عنوان مبدأ سال جدی گرفته شد. طبیعی است که این به معنای بی اهمیتی آن در دوره پیش از آن میان ایرانیان نیست، اما شیعیان در دوره صفوی، در این باره تأکید ویژه داشتند و این دلیل خاص داشت. 🔸علامه مجلسی می نویسد: «همه فرقه مسلمانان بغیر از فرقه شیعه اثنی عشریه که [برای آنها هم] مبدأ حساب از اول این ماه است، [اما] سال ایشان، نوروز است و اما این ماه [یعنی محرم] و این روز را [یعنی اول محرم] تعظیم نمی کنند، از برای حکایت کربلا. (اختیارات، ص ۳۱). 🔹بدین ترتیب می توان دریافت که چرا در دوره صفوی، نوروز اهمیت یافته و سبب نگارش دهها رساله در تأیید نوروز در همین دوره شده است. شیعیان می بایست برای اول سال قمری که مبنای محاسبه تقویم رایج بود، از محرم شروع می کردند و چنین کردند، اما نمی توانستند، جشن آغاز سال قمری را برای «جشن و سرور» انتخاب کنند، زیرا دقیقاً همان اول ماه محرم می شد که برای آنان ماه عزا بود. پس باید نوروز را برجسته می کردند و چنین کردند. 🌷 عیدتون مبارک 🌷 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
⚫️ وصایای خدیجه کبری سلام الله علیها زمانی که بیماری او شدت یافت؛ به رسول خدا(ص) عرض کرد: "یا رسول اللّه! اِسمَع وصایای " ای رسول خدا! "وصیتهای مرا بشنوید" «أولا، فإنی قاصرةٌ فی حقِک، فاعفُنی یا رسول اللّه: نخست اینکه من در حق شما کوتاهی کردم؛ تقاضا دارم مرا ببخشید». رسول خدا(ص) در پاسخ فرمود: «حاشا و کلا، ما رأیتُ منکِ تقصیرا فقد بلغتِ جهدکِ و تعبتِ فی ولدی غایةَ التعبِ، و لقد بذلتِ أموالَکِ و صرفتِ فی سبیل اللّه مالَکِ هرگز چنین نیست، نه تنها من از شما کوچکترین کوتاهی ندیدم، بلکه شما تمام تلاشت را کردی و در تربیت و رسیدگی به امور فرزندان نهایت سختی را به جان خریدی و آنچه از مال دنیا داشتی همه را در راه خدا صرف کردی» عرض کرد: «یا رسول اللّه! الوصیةُ الثانیةُ؛ أوصیکَ بهذه- أشارت إلى فاطمةَ علیها السّلام- فإنها یتیمةٌ غریبةٌ من بعدی فلا یۆذینها أحدٌ من نساءِ قریش و لا یلطمن خدَّها و لا یصحن فی وجهَها و لا یرینها مکروها وصیت دوم من این است - در همین حال اشاره کرد به فاطمه سلام الله علیها - این دختر بعد از من یتیم و تنها می شود، مراقب باشید کسی از زنان قریش او را اذیت نکند، سیلی به صورت او نزند، کسی به روی او فریاد نکشد، کاری نکنند که او ناراحت شود» "و أما الوصیةُ الثالثةُ، فإنی أقولها لابنتى فاطمة علیها السّلام و هی تقول لک، فإنی مستحیةٌ منکَ یا رسول اللّه" و اما وصیت سوم که من آن را به دخترم فاطمه علیها السلام می گویم؛ او به شما عرض کند زیرا حیا می کنم خودم مستقیما از شما بخواهم» فقام النبی صلّى اللّه علیه و آله و خرج من الحجرة، فدعت بفاطمة علیها السّلام و قالت : در این هنگام رسول خدا(ص) برخاست و از اتاق خارج شد. خدیجه کبری(س)، فاطمه زهرا علیهاالسّلام را به نزدیک طلبید و به او چنین گفت: "یا حبیبتی! و قرة عینی، قولی لأبیک: إن أمی تقول: إنی خائفة من القبر، أرید منکَ رداءَکَ الذی تلبِسُه حین نزول الوحی؛ تکفننی فیه" عزیز دلم! و ای شادی قلبم! به پدرت بگو مادرم می گوید: من از قبر می ترسم درخواست دارم مرا در آن عبایی که هنگام نزول وحی بر تن داشتید کفن کنید» فاطمه علیهاالسّلام از اتاق خارج شد و پیام مادرش خدیجه(س) را به پدرش رسول خدا(ص) رساند. حضرت بلافاصله برخاست و آن عبا را تقدیم فاطمه علیهاالسّلام کرد. وقتی زهرا علیهاالسّلام عبا را آورد حضرت خدیجه علیهاالسّلام بسیار خوشحال شد. وقتی حضرت خدیجه علیهاالسّلام رحلت کرد؛ رسول خدا(ص) خود، او را غسل داد و حنوط کرد. وقتی نوبت به کفن رسید، جبرئیل امین نازل شد و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند به شما سلام رسانده و به صورت ویژه مورد تحیت و اکرام قرار می دهد و به شما میفرماید: «إن کفن خدیجة من عندنا، فإنها بذلت مالها فی سبیلنا: کفن خدیجه با ماست؛ چرا که ثروتش را در راه ما داد» سپس جبرئیل، کفنی آورد و گفت: "یا رسول اللّه! هذا کفن خدیجة و هو من أکفان الجنة، أهداه اللّه إلیها" رسول خدا! این کفن خدیجه است که خداوند آن را از پارچه های بهشتی به او هدیه داده است. رسول خدا(ص) همسر مکرمه اش را ابتدا با عبای خود و سپس با آن پارچه بهشتی کفن کرد که به این ترتیب حضرت خدیجه با دو کفن، کفن شد، یکی از خدا و دیگری از رسول خدا(ص) 📚 محلاتی، ریاحین الشریعه، ج۲، ص۴۱۲ (داستانک‌ونکات‌ناب) eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
43.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 انیمیشن با موضوع « حضرت خدیجه (س) » (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سید سکوت حضرت آیت الله بهاء الدینی فرمودند: من سیزده ساله بودم، سیدی در کوه خضر می نشست که به او می گفتند: سید سکوت بیست سال بود که حرف نمی زد. من با بعضی بچه ها رفته بودیم کوه خضر و او دیدیم. شخصی از روستایی آمد و گفت: مریض داریم او را دعا کنید! سید با حرکات دست و اشاره به او تفهیم کرد که مریض خوب شد، بعد معلوم شد که مریض خوب شده است! همچنین مثل این که فهمیده بودما بچه ها گرسنه هستیم با اشاره دست به ما بچه ها فهماند که در فلان منطقه پایین کوهدارند اطعام می کنند ک، بروید بخورید، ما رفتیم پایین به همان مکانی که آدرس داده بود، دیدیم در یک باغی آش پخته اند و به مردم می دهند. پس از بیان این مطلب آیت الله بهاالدینی فرمود: بزرگان هم به او سرمی زدند، عرض شد: آقا این سید سکوت را که فرمودید بزرگان هم پیش او می رفتند، چه سری داشت؟! استادفاطمی نیا درجلسه ای باذکر چند نکته اخلاقی و عرفانی فرمود: خدمت آیت الله بهالدینی رسیدم گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دستشانرا بردند به طرف لب شان و فرمودند: در آتش را بسته بود. خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را. ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن 2-به ناحق آدم کشتن 3- عاق والدین 4- آبرو بردن منبع📚: سایت پایگاه مقاومت یاران امام عصر http://yaraneimameasr.blogfa.com https://cheraghemotaleeh.blog.ir عکس از سایت چراغ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
✳️ ثمرهٔ ملکات دوران جوانی 🔻 رسول خدا (ص) می‌فرماید: «الْمُسْلِمُ إِذَا ضَعُفَ مِنَ الْكِبَرِ يَأْمُرُ اللَّهُ الْمَلَكَ أَنْ يَكْتُبَ لَهُ فِي حَالِهِ تِلْكَ». وقتی مُسلِمی ضعیف شد به جهت پیری، خداوند تبارک و تعالی امر می‌کند مَلکی را که بنویسد برای او در این حال پیری او «مَا كانَ يَعْمَلُ وَهُوَ شَابٌ نَشِيطٌ مُجْتَمِعٌ» اعمال جوانی او را که خیلی سرحال و سرکیف بود، نشیط و مجتمع بود. این یک بحث بسیار عالی است. یعنی اگر کسی در جوانی حرکتی را شروع کند و انجام دهد، حقیقت او با این عمل عجین می‌شود و اگر در پیری توان انجام آن را از دست بدهد، می‌خواهد آن را انجام دهد، ولی نمی‌تواند -البته قبلاً انجام می‌داد- عیناً همان عمل برای او نوشته می‌شود. و حتی اگر هزار سال عمر کند، برای او عمل این هزار سال نوشته می‌شود. 🔸 پس اگر انسان عملی را شروع کرد و در جوانی این عمل در وجود او تثبیت و ملکه شد، بعد از جوانی این عمل دیگر تمام‌شدنی نیست. اما برعکس اگر کسی در جوانی آن عمل را انجام نداد و یا گاهگاهی بود و در پیری خواست این کار را بکند، در عمل به آن افتان‌وخیزان می‌شود. 👤 📚 از کتاب | ج ۱ 📖 صفحات ۱۰۶ و۱۰۷ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
‏تو دنیایی که علی کریمی لیدر سیاسیه و مریم رجوی کاندیدای ریاست جمهوری؛ چه اشکالی داره اسرائیل مظلوم باشه؟ "شهاب پارسا" ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
9.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☄💨 در انتظار طوفان ⚡️نماهنگ زیبا و کوتاه یک دقیقه ای 🌟مناسب پخش در بین الصلاتین مساجد و ادارات 🔻لینک دانلود با کیفیت بالاتر👇 https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=54072 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
🔹گاوچرانی وارد شهر شد و برای نوشيدن چيزی ، كنار یڪ مهمان‌خانه ايستاد. بدبختانه، كسانی كه در آن شهر زندگی می‌كردند عادت بدی داشتند كه سر به سر غريبه‌ها می‌گذاشتند. وقتی او نوشيدنی‌اش را تمام كرد، متوجه شد كه اسبش دزديده شده است. او به كافه برگشت، و ماهرانه اسلحه‌اش را درآورد و سمت بالا گرفت و بالای سرش گرفت بدون هيچ نگاهی به سقف يه گلوله شليڪ كرد و خيلی مقتدرانه فرياد زد: «كدام يك از شما اسب من رو دزديده؟!» كسی پاسخی نداد. «بسيار خوب، من يك نوشیدنی ديگه ميخورم، و تا وقتی آن را تمام می‌كنم اسبم برنگردد، كاری را كه در تگزاس انجام دادم انجام می‌دهم! و اصلن دوست ندارم آن كاری رو كه در تگزاس انجام دادم رو انجام بدم!» بعضی از افراد خودشان را جمع و جور كردند. آن مرد، بر طبق حرفش، نوشیدنی ديگری نوشيد، بيرون رفت، و اسبش به سرجايش برگشته بود. اسبش را زين كرد و آماده‌ی حرڪت شد. كافه چی به آرامی از كافه بيرون آمد و پرسيد: هی رفيق قبل از اينكه بروی بگو، در تگزاس چه اتفاقی افتاد؟ گاوچران برگشت و گفت: مجبور شدم پیاده برم خونه ...! 🔹 قمپز در کردن‌های آمریکایی‌ها همینطوریا است 🤣🤣 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) @dastanak_ir ┈┈••✾❀🕊🇮🇷❤️🇵🇸🕊❀✾••┈ 🍃دوستان آسمانی: https://eitaa.com/parvareshma
میگن شیطان سر کوچه ای وایساده بود و به شخصی که تازه در اون کوچه خونه ساخته بود فحش می‌داد... یکی پرسید برا چی فحشش میدی؟! گفت آخه این نمک نشناسه!! اینکه چطوری آجر بدزده بیاره خونه بسازه من یادش دادم! اینکه چگونه از مزد کارگر بزنه من یادش دادم! و بقیه موارد کلک رو من یادش دادم تا بتونه خونه درست کنه حالا که خونش تموم شده بالاش نوشته : هذا من فضل ربی ( این از فضل و رحمت پروردگار من است) 😂😂😂 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir