پدرم سلام
از آن دور دستها تا به حال به این فکر کرده ای که اینجا یک نفر دلتنگ تو است.یعنی ندیدی که چقدر به لبخند نیاز دارم پس اگر نمی آیی با اقل شبی رویایی برام بساز و مثل آن روزها برایم بخند و حرف بزن تو خوابم بیا و بذار بازم صورت ماهت رو ببینم حس بودنت رو بچشم میدانم که به آرزویت رسیدی و در کنار فرزند شهیدت آرام گرفتی اما من با غربتُ غم رفتنت با نداشتند چگونه کنار بیام 😭😭
زهره صفدری _کرج _ماهدشت