eitaa logo
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
2.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
604 ویدیو
11 فایل
"پاسخگویان" کانالی مرجع و تقریبا جامع جهت جستجوی مطالب روشنگری و پاسخ سایتها و کانالها به شبهات، شایعات و سوالات می باشد، لذا جهت خسته نشدن از زیادی مطالب آن، فقط از قسمت جستجو(سرچ)، برای دسترسی به مطلب مورد علاقه یا نیازتان استفاده نمایید.
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
♦️ اظهارات و اتهامات عباس پالیزدار عباس پالیزدار که پیش از این به اتهام نشر اکاذیب و تهمت و افترا به حبس محکوم شده بود، اخیراً گفت‌وگویی انجام داده و در آن افتراهایی را نسبت به مرحوم آیت‌الله یزدی مطرح کرده است. آیت‌الله یزدی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ ریاست قوه قضاییه جمهوری اسلامی (دو دوره ۵ ساله) را به‌عهده داشته است. عباس پالیزدار پیش از این هم علیه آیت‌الله یزدی این اتهامات را مطرح کرده بود؛ در سال ۱۳۸۷ در یک سخنرانی که او به آیت‌الله یزدی حمله کرده بود. آن زمان پرونده‌ای تشکیل شد و بازپرس پرونده از عباس پالیزدار درخواست مستندات ادعایش را کرد اما هر چه بیشتر جست، کمتر یافت. پالیزدار در سال ۱۳۸۷ مطالب بیان شده در سخنرانی خود ـ که هفته گذشته دوباره آن را مطرح کرده است ـ را در صحن دادگاه و همچنین در جریان بازپرسی تکذیب کرده و گفته بود: «در مورد مطالب منتسب به آیت‌الله یزدی دایر بر خرید سهام کارخانه لاستیک دنا باید بگویم که وی هیچ نفعی در آن نداشته و این مطالب را در اثر القائات ۲ نماینده مجلس گفته‌ام.» پالیزدار همچنین به بازپرس پرونده گفته بود که از ایراد سخنرانی علیه مرحوم آیت‌الله یزدی هیچ نیتی جز تخریب شخصیت وی نداشته است. پالیزدار در اقاریر خود اظهار کرده بود: «جوگیر شده بودم و تمایل به ایراد سخنرانی در محیط دانشگاه داشتم همین امر باعث شد اشتباهاتی را مرتکب شوم.» عباس پالیزدار نزد بازپرس در سال ۱۳۸۷ که از اظهارات خود علیه آیت الله یزدی به‌شدت اظهار ندامت کرده و تقاضای عفو و بخشش از محضر آیت‌الله یزدی داشت. 🖋مشرق نیوز 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5128
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
💠 چند خاطره کوتاه نادرزمانی به‌مناسبت دهه فجر، و سالروز شهادت سردار علی شوشتری https://eitaa.com/pasokhgooyan/5131 🔹 هنوز انقلاب پیروز نشده بود و مردم به خیابانها می‌ریختند و تظاهرات بر پا می‌کردند. تعدادی از مردم و جوانان و نوجوانان خیابان همیشه بهار و مسجد امام علی(ع) خرمشهر نیز شرکت می‌کردند. یک شب شهید علی شوشتری و علی مزرعه به تعدادی از بچه‌ها گفتند امشب بیائید به تظاهرات برویم. طبق قرار قبلی همه سر خیابان و دم مدرسه سالور که محل زندگی شهید علی شوشتری بود جمع شدیم و از کوچه پس کوچه های تاریک کوی فرشید به سمت خیابان چهل‌متری رفتیم. در مسیر، تعداد دیگری از جوانان خیابانهای دیگر طبق برنامه قبلی به ما ملحق شدند و در تاریکی ها به یک تجمع نسبتا خوب رسیدیم که آماده شروع تظاهرات و شعار بودند. آنها پارچه‌نوشته‌ای داشتند که روی آن کلیشه عکس معروف امام بود. عکس را که دیدم خیلی خوشم آمد و از شهید علی شوشتری پرسیدم این چه کسی است؟. گفت: "خمینی است". من تا آن زمان عکس امام را ندیده بودم و فقط یکبار در سالهای قبل، از مادرم اسم خمینی را شنیده بودم که به کسی می‌گفت خانم فلانی گفته از خمینی تقلید کنید که در عراق هستند. فردای آن شب، علی و برادرش را دیدم و گفتند امشب شعار نویسی داریم، تو هم بیا اما به کسی نگو!. شب رفتم دم مدرسه سالور دیدم هادی تجبی و علی مزرعه و یکی دو نفر دیگر که من نمی‌شناختم شان هم آنجا هستند. علی شوشتری از روی دیوار حیاط پشت مدرسه که محل نگهداری میز و صندلی شکسته بود بالا آمد و حلب ١٧ کیلویی، کلیشه امام و چنتا اسپری رنگ با خود آورد و ما را به دو گروه تقسیم کرد و راه افتادیم. چونکه قد من کوتاه بود حلب را زیر پایم می‌گذاشتم و کلیشه را می‌گرفتم و شهید علی یا محمد رنگپاشی را انجام می‌داند. گروه دیگر هم شعار "مرگ بر شاه" می‌نوشتند و فوری همه فرار می‌کردیم!. شهید شوشتری بیشتر مراقب بود که ارتشی ها و کسی ما را نبیند و بچه ها گیر نیفتند! ..... 🔹 شهید شوشتری در زمان طاغوت هم شخصی مذهبی و محجوبی بود. سال ۵٨ یا ۵٩ که شیطنت های گروهک‌ها، شروع، و امام دستور جمع‌آوری کتابهای کمونیستی و چپی ها را داد، علی همراه خودروی باری که انقلابيون آورده بودند، به جان بساط کمونیست هایی که اطراف مدرسه هخامنش و مسیر بازار روز دکه و روی زمین تبلیغ، و کتابهای چپی می‌فروختند افتادند و همه آنها را جمع کردند..... 🔹سردار شوشتری بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی عضو سپاه پاسداران خرمشهر شد و در تاریخ ١٣۶١/١١/١١ به فیض عظمای شهادت نائل گردید. خاطره زیر، قسمتی از خاطره‌ام در رابطه با مرحوم شیرزاد پیرمرادی فرمانده بسیج خرمشهر است، که در آن نیز یادی از شهید شوشتری نموده، و در تاریخ ١۴٠٠/٣/١٧ به وبلاگم ارسال کردم:👇 https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/2338 ... زمان جنگ وقتی مدرسه را دیدم یادم به انقلاب و محمد شوشتری‌زاده و علی مزرعه افتاد که برای شرکت بچه ها در تظاهرات، سعی کردند مدرسه را تعطیل کنند اما مدیر مدرسه بود با شیلنگ و چوب به حمله می‌کرد و درب را قفل زده که کسی بیرون نرود و بر اثر تیراندازی کسی آسیب نبیند!. محمدشوشتری‌زاده و علی مزرعه که کلاس سوم راهنمایی بودند، شروع به پرتاب سنگ به سمت دفتر کردند و همه بچه شعار «برای حفظ شیشه!!، مدرسه تعطیل میشه!!». دادند. مدیر بیچاره که به اتاقش فرار کرده بود مجبور شد با بلندگو دستور باز کردن درب را بدهد و همه به بیرون ریختند و به تظاهر کنندگان ملحق شدند. بعدها از محمد و علی شنیدم سردار شهید علی شوشتری‌زاده که گمان کنم خودش هم آن زمان کلاس اول یا دوم دبیرستان بود، از بچه ها خواسته بود همزمان مدرسه راهنمایی و دبیرستانی که کنار مان بود را شلوغ و به تعطیلی و تظاهرات خیابانی بکشانند... 🖋راوی: نادرزمانی 📤پاسخگویان: https://pasokhgooyan.blogfa.com/post/3419
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 چرا امام خمینی را نکشتند!؟ پاسخ به کسانی که میگن؛ خمینی را آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها آوردند!!☺️ پاسخ عاجزانه شاپور بختیار نخست‌وزیر شاه به شبهه چرا خمینی را نکشتند؟ 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5132
🔰 صحت‌سنجی ادعای علی دایی دربارۀ ساخت ورزشگاه توسط ایران در عراق، سوریه و لبنان 🔸علی دایی در جدیدترین اظهارنظر خود گفته: «مدیریت این نیست که برویم در عراق، سوریه و لبنان استادیوم بسازیم و در رزومه و کارنامه‌شان برخی مدیران بیاورند که ما در عراق استادیوم ساختیم؛ درحالی‌که در همان استادیوم به تیم ملی ایران فحش می‌دهند.» ❓اما آیا ایران در این کشورها ورزشگاه ساخته است؟ 🔸ایران هیچ ورزشگاهی در لبنان و سوریه نساخته است و احتمالاً اشاره علی دایی معطوف به ورزشگاه‌های عراق است. 🔸این ادعا پس از بازی جنجالی ذوب‌آهن و الزورای عراق که در ورزشگاه کربلا برگزار و به درگیری کشیده شد نیز مطرح شده بود. رشید مظاهری، دروازه‌بان وقت ذوب‌آهن گفته بود: «در ورزشگاهی که با پول مردم ایران ساخته شد امنیت جانی نداشتیم…». 🔸حسن کریمی، مدیرعامل وقت شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور همان زمان پاسخ داده بود: شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور به‌عنوان شرکت سازنده ورزشگاه‌های بزرگ فوتبال، در خارج از کشور از جمله عراق هیچ‌گونه پروژه‌ای نداشته و ورزشگاه کربلا متعلق به دولت عراق است که با همکاری شرکت تُرک Bahadır Kul Architecture: BKA ساخته شده است. ❓پس منشا شایعات چیست؟ 🔸شاید دلیل این ادعاها، حضور یک شرکت ایرانی به‌نام «بلندپایه» در ساخت ۲ ورزشگاه الزورا و التاجیات در عراق باشد. 🔸این شرکت در معرفی خود آورده است:‌ «شرکت بلندپایه یک شرکت پیمانکاری عمومی است و به‌صورت خصوصی در این زمینه فعالیت دارد. شرکت بلند پایه در سال ۲۰۱۱ با ورود به بازارهای دیگر خاورمیانه و ارائه چند پروژه کلیدی، گام بزرگ دیگری برداشت. در همین راستا پروژه «شهر ورزشی بغداد» به‌عنوان یک قرارداد کلید در دست شروع شد و اکنون این شرکت پروژه‌های متعددی در خارج از ایران دارد.» 🔸براساس اطلاعاتی که موجود است در ساخت همین دو ورزشگاه غیر از سیستم‌های صوتی و تصویری و مصالح خام، باقی مواد به کار رفته تولید ایران بوده است؛ یعنی نه‌تنها پولی از کشور خارج نشده بلکه برای مهندسان، کارگران و تولیدکنندگان ایرانی نیز کار و بازار فروش خارج از کشور فراهم شده بود. 🔸علی دایی در سال ۱۴۰۱ نیز ادعاهای خلاف واقعی علیه دختری به‌نام اسرا پناهی کرد و بعد از آنکه معلوم شد این ادعاها دروغ بود حاضر به اصلاح آن نشد. 🖋فارس 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5133
*🔴 چه کسانی در پرواز انقلاب همراه امام خمینی بودند؟* هواپیما حامل حضرت امام ۴۰۰ صندلی داشت که بیش از ۲۵۰ صندلی آن عمداً خالی ماند. حدود۱۲۰ خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی و ۳۰ نفر از همراهان و علاقه‌مندان امام که برای دیدار او به نوفل لوشاتو رفته بودند، در این پرواز حضور داشتند. 🔻در جدول زیر به برخی از کسانی که در این پرواز حضور داشتند اشاره می‌کنیم: *▪️سید احمد خمینی* فرزند امام خمینی بود که در طول انقلاب و پس از آن همواره در کنار امام بود و اواخر اسفند ۱۳۷۳ درگذشت *▪️آیت‌الله حسن لاهوتی* از روحانیون مبارز و اهل گیلان و نخستین فرمانده کل سپاه که پادگان باغشاه نیز مدتی به نام او بود.وی در سال ۶۱ درگذشت. *▪️محمدعلی صدوقی* فرزند سومین شهید محراب و سال‌ها امام جمعه یزد بود. *▪️سیدمحمود دعایی* بعد از انقلاب به عنوان اولین سفیر ایران در عراق منصوب شد و هم اکنون مدیر روزنامه اطلاعات است. *▪️محمد منتظری* فرزند آیت‌الله حسینعلی منتظری و از شاگردان حوزوی امام خمینی بود که در سال‌های ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت امام فعالیت‌های مبارزاتی خود را آغاز کرد. او در انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد. *▪️سیدمحمد موسوی خوئینی‌* در سال‌های اولیه پس از انقلاب مسئولیت‌های مهمی از جمله دادستان کل کشور را برعهده داشت. وی هم اکنون عضو مجمع روحانیون مبارز است. *▪️حسن ابراهیم حبیبی* در دوران دانشجویی به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت و بعد از انقلاب، مسئولیت‌های زیادی از جمله معاون اول رئیس جمهور را در دولت‌های مختلف داشت. او سال ۹۱ پس از طی یک دوره بیماری درگذشت. *▪️محمد مهدی عراقی* پایه‌گذار حزب مؤتلفه بود و سال ۱۳۵۸ توسط گروهک تروریستی فرقان ترور شد *▪️ابوالحسن بنی صدر* بعد از پیروزی انقلاب اولین رئیس‌جمهور ایران شد و در نهایت با رأی عدم کفایت سیاسی توسط مجلس عزل شد و از ایران گریخت. *▪️صادق طباطبایی* از دانشجویان مبارز انقلابی که بعد از انقلاب سخنگوی دولت مهندس بازرگان شد.وی برای سال های زیادی، از سمت های اداری و فعالیت های سیاسی کناره گیری کرد. صادق طباطبایی در سال جاری به دلیل بیماری درگذشت. *▪️صادق قطب زاده* در فرانسه همراه امام بود و بعد از انقلاب، سمت های وزیر خارجه و رئیس سازمان صداوسیما را برعهده گرفت. وی در سال ۶۱ به جرم طرح کودتا علیه انقلاب اعدام شد. *▪️ابراهیم یزدی* از مبارزان ملی – مذهبی بود که پس از انقلاب وزیر خارجه دولت بازرگان شد و بعد از استعفای بازرگان از این سمت کناره‌گیری کرد *▪️حبیب الله عسگراولادی* از اعضای حزب موتلفه اسلامی که بعد از انقلاب در سمت‌های مختلف از جمله نمایندگی مجلس و وزیر بازرگانی حضور داشت. *▪️شاهرخ حاتمی* از عکاسان ایرانی در اروپا بود در این پرواز حضور داشتند و عکس‌هایی از آنها به ثبت رسیده است *▪️رسول صدرعاملی* او هم اکنون از کارگردانان مشهور سینمای ایران است که در زمان انقلاب عکاس بود. *▪️هادی غفاری* فرزند آیت‌الله شهید غفاری که بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی شد. *▪️محمد محسن سازگارا* از دانشجویان ضد رژیم شاه که بعد از انقلاب به نخست وزیری رفت و رییس سازمان گسترش هم شد و هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد. *▪️احمد غضنفرپور* در پاریس آپارتمان خود را در اختیار امام قرار داد ولی امام ترجیح داد به مکان دیگری منتقل شود. غضنفرپور در مجلس اول نماینده بود و بعد از عزل بنی صدر و خروج از مجلس زندانی شد. وی در حال حاضر در اصفهان زندگی می‌کند و به طبابت مشغول است. *▪️اسماعیل فردوسی‌پور* از روحانیون همراه امام در تبعید نجف. هماهنگ کننده ملاقات‌ها در پاریس. بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان شد وی در سال ۸۵در گذشت. 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5135
💠 خاطره نادرزمانی از دستگیری دو نوجوان شعارنویس توسط کاراگاه مخفی شهربانی شاه!! 🔹روزهای قبل از پیروزی انقلاب، دیوارنویسی، و تظاهرات، بین مردم و جوانان و نوجوانان، یک فرهنگ شده بود و حتی در زمان حکومت نظامی و منع تردد و تجمع بیش از ٣ نفر، باز هم بیرون می‌آمدند و مشغول فعالیتهای سیاسی و انقلابی علیه رژیم ستمشاهی بودند. 🔹 در خیابان همیشه بهار و در نزدیکی مسجد امام علی علیه‌السلام خرمشهر، یکی از مامورین کارآگاه مخفی بنام آقای .... با خانواده اش زندگی می‌کرد. (نام ایشان جهت احترام به خانواده شان محفوظ می‌ماند. البته همسایگان قدیمی مسجد، نام او را می‌دانند و می‌شناسند) یک شب که تا شروع حکومت نظامی ساعاتی بیشتر نمانده بود، با پدرم دم درب منزل مان بودیم که دیدیم سه نوجوان کم سن و سال در حد کلاس اول و دوم راهنمایی از سمت سراهی نزدیک مسجد به خیابان مان وارد شدند و بدون اینکه متوجه حضور ما باشند مشغول نوشتن شعار بر روی دیوارهای سه مغازه و منزل آقای مزرعه شدند! در همین حین آقای ... کارآگاه مخفی، با همان کلاه و پالتو و لباس کاراگاهی همیشگی‌اش از منزل خارج و تا متوجه آن نوجوانان شد مخفیانه از سمت تاریکی و از کنار دیوار منازل، خودش را به آن نوجوانان رساند و فورا از پشت سر، پیراهن دو نفرشان را محکم با دو دست گرفت و به زمین کوبید و پا و دو زانو روی کمر آنها نشست و دستبند زد! نفر سوم توانست فرار کند. همینکه این صحنه را دیدیم با پدرم به سمت آنها دویدیم. بچه ها را نشناختم. هرچه تقلا می‌کردند که از چنگ کارآگاه فرار کنند فایده ای ندادشت! پدرم از آن مامور خواست که بعلت کم سن بودن، آنها را رها کند، اما آن مامور با ناراحتی و عصبانیت گفت: "آقای زمانی!! شما که حقوق بگیر هستید بجای اینکه به من کمک کنید که این خرابکارها را به شهربانی ببرم دارید اصرار می‌کنید که رها یشان کنم؟!!". او از پدرم تقاضای کمک کرد که آن بچه ها را با خودشان به شهربانی ببرند، اما پدرم همینطور ازش خواهش می‌کرد که بخاطر او آنها را ببخشد و رنگ بیاورد و شعار "مرگ بر شاه" را پاک کند، اما او قبول نمی‌کرد و اصرار به کمک برای انتقال آنها به شهربانی را می‌کرد! در همین حین یک خودرو جیپ ارتش از سمت پادگان دژ و جاده کمربندی وارد کوی طالقانی شد و به سمت خیابان ما آمد. کارگاه تا آن جیپ را دید جلویش را گرفت و دو پسر بچه را در خودرو انداختند و فوری و با سرعت از آنجا دور شدند!. پدرم به من گفت تو بچه ها را نشناختی؟ نمیدونی منزل شان کجاست؟ گفتم نمی‌دانم و بچه های محله ما نبودند. پدرم موتور سکلت خودش را برداشت و به شهربانی رفت و قبل از شروع حکومت نظامی به خانه برگشت اما نتوانسته بود بچه ها را آزاد کند! ١٢ بهمن که امام به ایران بازگشت و مردم به خیابانها ریختند و شادی و شیرینی و گل پخش کردند، دیگه سر و کله آقای کاراگاه کمتر توی خیابان و محله پیدا می‌شد و وقتی انقلاب پیروز شد دیگه از خانه بیرون نیامد! و بعدا از طریق همسرش که خانم مومن و خودش و دخترانش محجبه بودند اطلاع پیدا کردیم که آقای کاراگاه دچار ناراحتی روحی روانی و بیماری شده و در خانه بستری است! البته همه می‌دانستند از ترس است و شاید هم خودش را به بیماری زده بود که دستگیر و محاکمه اش نکنند!. هرچند این ترفند فایده نداشت و بعدا دستگیر و بازداشتش کردند!. خانم آقای کاراگاه و دخترانش چند وقت بعد از دستگیریش استشهاد محلی نوشتند و به درب منازل همسایگان می‌رفتند و با گریه و زاری تقاضای شهادت بی‌گناهی و بی‌آزاری، و رضایتمندی از آقای کاراگاه را داشتند. وقتی به درب منزل ما آمدند، پدرم قضیه آن دو پسر بچه را برایشان تعریف کرد و بهشون گفت تا آن دو پسر بچه را سالم نبینم امضاء نمی‌کنم و حتی علیه او شهادت هم می‌دهم! خانمش قول داد قضیه را از کاراگاه بپرسد و بچه ها را پیدا کند و بیاورد. اما نمی‌دانم موضوع آن پسران و کاراگاه چه شد و خانواده شان به کجا نقل مکان کردند، ولی همه همسایگان مسجد دل‌شان برای آن خانواده می‌سوخت و گمان کنم در نهایت همه برایش امضاء کردند. راوی: نادرزمانی ١۴٠٣/١١/١٢ 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5137
پاسخگویان(کانال مرجع و جامع)
طرفداران مذاکره با آمریکا خجالت بکشند 🔰 نامزد ریاست سازمان اطلاعات آمریکا: ترور سردار سلیمانی کار درستی بود! 🔸در شرایطی که مدعیان اصلاحات با نادیده گرفتن عبرت‌های برجام در حال فضاسازی خائنانه برای مذاکره با آمریکا و معامله خون شهید سلیمانی با دلارهای ترامپ هستند و قاتلش را بزک می‌کنند، نامزد ریاست سازمان اطلاعات آمریکا، ترور سردار مقابله با تروریسم را کار درستی خواند! 🔸تولسی گابارد، گزینه مورد نظر ترامپ برای مدیریت سازمان اطلاعات ملی آمریکا، روز پنجشنبه ۱۱ بهمن تصمیم او در دوره نخست ریاست جمهوری برای ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه در ١٣ دی ١٣٩٨ را «درست» توصیف کرد. 🔸گابارد که در جلسه استماع مجلس سنا برای تایید نامزدی خود به عنوان مدیر سازمان اطلاعات ملی آمریکا شرکت کرده بود، در پاسخ به پرسش کریستیان جیلی براند، سناتور دموکرات از نیویورک، در مورد انتقاد پیشین خود از ترور سلیمانی و «غیرقانونی» خواندن آن گفت: «در آن زمان، به همه اطلاعات مربوط به حمله دسترسی نداشتم و نگرانی‌ام از این بابت بود که این اقدام موجب تشدید تنش‌ها شود.» وی افزود: «پس از آن تنشی به وجود نیامد و سیاست‌های او [ترامپ] در قبال ایران برای امنیت ملی خودمان بسیار مؤثر واقع شد.» 🔸اما مدعیان اصلاحات با وجود اقدام ترامپ در ترور سردار سلیمانی، تأیید این اقدام توسط مقامات آمریکا و خسارت‌های سنگینی که با دیپلماسی التماسی و برجام به کشور وارد کردند، در سودای مذاکره با ترامپ و فروش مؤلفه‌های اقتدار کشور به آمریکا هستند و باید خجالت بکشند. در همین حال، آنها از کشور سیاه‌نمایی و ضعیف‌نمایی می‌کنند، دولت را ناتوان از حل مشکلات جا می‌زنند و طی چند ماه اخیر به اقتصاد کشور ضربه‌های سنگینی وارد کرده‌اند تا زمینه مذاکره با آمریکا را فراهم کنند. همچنین ترامپ را اهل تعامل و مذاکره و معامله از موضع برابر جا می‌زنند در حالی‌که او در مراسم تحلیف و فرمان‌های اجرائی که صادر کرد، ادعای آنان را باطل کرد و برای همه جهان شاخ و شانه کشید. نشان داد باجگیر است و حتی دنبال اشغال ‌گرینلند، پاناما و مناطقی از کانادا. 🔸تقلای مدعیان اصلاحات برای مذاکره با قاتل شهید سلیمانی در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران جایگاه مقتدرانه خود در محیط بین‌الملل به ویژه در غرب آسیا را استحکام بخشیده است و این موقعیت، میراث جاویدان شهید سردار سلیمانی و شهید آیت‌الله رئیسی است. 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5139
♦️ اعتراف غربگرایان به بی‌محلی ترامپ در مقابل التماس مذاکره 🔸روزنامه‌های غربگرا پس از چند ماه خبرسازی جعلی درباره مذاکره و التماس مذاکره اعتراف کردند که ترامپ نسبت به آنها بی‌محلی و بی‌اعتنایی می‌کند. این ضمنا اعتراف به دروغ بودن اخبار جعلی مثل دیدار ایلان ماسک با نماینده ایران در سازمان ملل است. 🔸روزنامه شرق با اذعان به این که «چراغ دولت آمریکا برای مذاکره خاموش است»، از بی‌عملی طرف‌های مقابل در برابر پالس‌های «دولت چهاردهم برای مذاکره» خبر داد و نوشت: در حالی طی روزهای اخیر و پس از مواضع محمدجواد ظریف در نشست داووس، شاهد فعالیت پررنگ برخی تریبون‌ها و بلندگوهای داخلی علیه مذاکرات و تنش‌زدایی با غرب هستیم که هنوز در طرف مقابل اقدامی عملی برای تعامل با دولت چهاردهم صورت نگرفته است. مجید تخت‌روانچی معاون وزارت خارجه در مصاحبه‌ای اذعان کرد: «یکی از دلایلی که باعث شده هنوز نتوانیم به مرحله مذاکره برسیم، این بوده که دولت جدید آمریکا تاکنون موضع خودش را در قبال توافق هسته‌ای و مذاکرات هسته‌ای اعلام نکرده است». 🔸شرق بی‌آنکه از گدایی مذاکره و بی‌محلی غرب احساس ننگ و شرمندگی کند، به منتقدان حمله می‌کند و می‌افزاید: در این بین، بی‌عملی غرب برای آغاز مذاکرات و بی‌پاسخ گذاشتن تمام مواضع مثبت و چراغ سبزهای مقامات، هزینه سیاسی را برای دولت چهاردهم بالا برده و در‌حالی‌که هنوز غرب و مشخصا دولت ترامپ هیچ‌گونه گام عملی برای مذاکرات برنداشته‌‌اند، برخی تریبون‌ها و مجاری رسانه‌ای رادیکال‌های داخلی، در جهت عدم شکل‌گیری و سنگ‌اندازی در مسیر مذاکرات آغاز به کار کرده‌اند و در گامی رو به جلو، خواستار محاکمه برخی مقامات به دلیل آمادگی برای مذاکره با دولت ترامپ هستند. 🔸آنچه در تحلیل طولانی شرق مغفول و مسکوت مانده، طلبکاری ایران درباره نقض توافق برجام از سوی ترامپ و اروپا و همچنین ترور جنایتکارانه سردار سلیمانی به دستور ترامپ است. 🔸یادآور می‌شود برخی مواضع غلط محافل غربگرا و اظهار ضعف ظریف در داووس موجب شد جو ویلسون، نماینده آمریکایی در شبکه ایکس بنویسد: «او به شکل تحقیرآمیز برای مذاکره با ترامپ التماس کرد؛ اکنون وقت تحریم بیشتر است.». 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5140
💠 خاطره نادرزمانی از کلیشه عکس امام و وحشت از آتش زدن منزل شان توسط چماقداران شاه‌دوست!! همانطور که در خاطره پریشب که در مورد قسمتی از فعالیتهای سیاسی سردار شهید علی شوشتری در لینک زیر عرض کردم:👇 https://eitaa.com/pasokhgooyan/5131 شهید شوشتری و تعدادی از جوانان و نوجوانان، در روزهای انقلاب، شبانه اقدام به شعارنویسی و کلیشه‌زنی بر دیوارهای خرمشهر، و شرکت در تظاهرات می‌کردند. موضوع برگزاری تظاهرات و دیوارنویسی، شدت بیشتری به خود گرفته بود و روز بروز بر تعداد جمعیت و شعارنویسی ها افزوده می‌شد. البته سلطنت‌طلبان و شاه‌دوستان هم فعال شده بودند و به صحنه آمده و وقتی می‌دیدند تعداد تظاهرکنندگان کم است با چوب و چماق و زنجیر و چاقو به مردم حمله می‌کردند و آنها را می‌ترساندند که متفرق شوند! اما مردم که از اسلحه و تانک ارتشی ها هم نمی‌ترسیدند به چماقداران شاه حمله می‌کردند و آنها را فراری می‌دادند! 🔹یک شب که انگار تصمیم بر این گرفته شده بود که بر شعارنویسی و کلیشه‌زنی محلات و خیابانها افزوده شود، علی شوشتری هم نفرات بیشتر، و هم اسپری رنگ و کلیشه زیادتری آماده کرده بود و کار را هم زودتر شروع، و هم دیرتر تمام کردیم و تقریبا خیلی از کوچه پس‌کوچه و خیابانها و درب منازل و مدارس و دیوارها را پوشش داده، و شعارنویسی کردیم. آن شب وقتی به خانه برگشتم و موقع خواب خیلی خوشحال بودم که تعداد زیادی کلیشه عکس امام را زده ایم و همینطور در ذهنم محل هایی که کلیشه زده بودیم را مرور می‌کردم و دوست داشتم هرچه زودتر صبح شود و به آن محلها سر بزنم و ببینم واکنش‌ها چگونه است. در حین مرور، یهویی این سوال به ذهنم خطور کرد که چرا من روی دیوار منزل خودمان کلیشه نزدم؟! تصمیم گرفتم با علی مطرح کنم و ازش بخواهم روی دیوار منزل مان هم کلیشه امام را بزنیم. او موافقت کرد و با رنگ قرمز یک عکس روی دیوار خودمان، و یکی هم روی دیوار سنگ مرمر منزل آقای مزدی که همسایه روبرو یمان بود زدیم. طرفهای ظهر بود که شهر و بازار روز شلوغ شد و گفتند طرفداران شاه و چماقداران بیرون ریختن و هر مغازه و خانه ای که شعار و کلیشه عکس خمینی بر در و دیوارش باشد را آتش می‌زنند!! وقتی این خبر یا شایعه به خیابان ما رسید، مادرم و خانم آقای مزدی از ترس و وحشت سوزاندن خانه توسط شاه‌دوستان، با نفت و بنزین به جان عکس امام افتادند اما هرکاری می‌کردند فایده نداشت و رنگ پاک نمی‌شد! بالاخره با ریختن آب روی مقداری خاک، گل و لای تازه ساختند و روی عکسها مالیدند و محو شان کردند! وقتی خانمها داشتند عکس‌ها را محو می‌کردند، یکی از همسایگان از پدرم پرسید: "آقای زمانی! بد نباشه! چی شده؟!!" پدرم برای اینکه به آن آقا وانمود کند از زدن عکس امام روی دیوار منزل مان ناراحت است، و شری برایمان نشود، با ناراحتی نمایشی بهش گفت: "والا نمی‌دونم کدام بی‌شرف بی‌پدر و مادری با ما مشکل داره و اومده عکس این سید آخونده را روی دیوار ما زده!!!"😅 منم که اون لحظه نمی‌دانستم باید بترسم یا به فحشهایی که پدرم دارد به من می‌دهد بخندم! یهویی خنده‌ام گرفت و پدر هم که همیشه وقتی از من عصبانی می‌شد با دیدن خنده من خنده‌اش می‌گرفت، با عصبانیت از لو رفتن ناراحتی مصنوعیش، با کف دستش یک پشت گردنی محکمی به من زد و گفت: "کره‌خر! برو داخل با این کارهات!!"😂😅 من آن زمان فکر می‌‌کردم پدرم نمی‌داند کار من بوده. زمان جنگ که یبار در جبهه از لشکر ٣٣ المهدی(عج) برای دیدن پدرم به لشکر ١٩ فجر رفتم و شب در جمع دوستان و همرزمانش این خاطره را برای آقای سبزچهره فرمانده واحد بهداری تعریف کرد، فهمیدم صبح همان روز می‌دانست کار من بوده و کاسه بنزینی که از موتورسیکلتش کشیده بودم و رنگ دستانم را درونش پاک کرده بودم دیده بوده!😅😂 راوی: نادرزمانی ١۴٠٣/١١/١٣ 📤پاسخگویان: https://eitaa.com/pasokhgooyan/5141