نماز یا ولایت اهل بیت ؟
آیا اگر کسی نماز نخوانَد ولی دوستدار و شیعه اهل بیت (ع) باشد با شفاعت نجات مییابَد؟
پاسخ:
از مجموع آیات قرآن و احادیث صحیحی که از معصومین (علیهم السلام) نقل شده فهمیده میشود که «نماز» و «ولایت اهل بیت (ع)» ، هر دو مهم، واجب و از ارکان دین هستند که هیچیک بدون دیگری قبول نخواهد شد.
اگر کسی بگوید: "نماز میخوانم ولی ولایت اهل بیت (ع) را قبول ندارم و با آنها دشمنی می کنم" نمازش مانند شش هزار سال عبادت ابلیس هست که وقتی تکبّر ورزید و برای آدم (ع) سجده نکرد، عباداتش قبول نشد و کافر به شمار آمد(1)
اگر کسی بگوید چون ولایت اهل بیت (ع) را دارم بنابراین نماز بر من واجب نیست، از شفاعت اهل بیت (ع) محروم خواهد شد (2)
درباره شُرب خمر (عرق خوری و نوشیدن مواد مست کننده) نیز اگر کسی بگوید چون ولایت دارم دیگر جایز است که شُرب خمر کنم، مشمول شفاعت نخواهد شد(3)
درباره سایر گناهان کبیره نیز کسی که "شرمسار" نباشد و با تکیه بر اینکه ولایت اهل بیت(ع) را قبول دارد، گناهان کبیرهاش را ناچیز وانمود کرده، توجیه کند، چنین ولایتی به دادش نخواهد رسید و مورد شفاعت قرار نمیگیرد(4)
ولایت حقیقی و کامل، فقط با پرهیز کامل از گناهان تحقق مییابد:
" اعْلَمُوا أَنَّ وَلَايَتَنَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَاد"(5)
ترجمه: بدانید که ولایت ما (به طور کامل) جز با پرهیز از گناهان و کوشش (در بندگی) به دست نمی آید.
"... فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ ... "(6)
ترجمه: "... پس به خدا سوگند که شیعه(ی کامل و راستینِ) ما، تنها کسانی هستند که اهل پروا از خدا و اطاعت از او باشند و ..."
بنابراین اگر کسی به گناهان کبیره افتخار کند، ولایتش خنثی و بیاثر میشود اما گناهان صغیره یا گناه کبیرهای که انسان از آن توبه کرده یا شرمگین است موجب بسته شدنِ کاملِ راهِ نجات، نیست و امید است شفاعت معصومان(ع) دستکم در برخی از مراحل (پس از تحمل برخی از عذابها) به فریادش برسد(7)
پانوشتها:
(1) سوره بقره، آیه 34 و سوره ص، آیات 74 و 75 و سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، چاپ صبحی صالح، ص: 287
(2) کلینی، الکافی، ج 3، ص: 270 و برقی، المحاسن، ج 1 ، ص: 80
(3) کلینی، الکافی، ج 6، ص: 401
(4) صدوق، معانی الاخبار، ص: 288
(5) کلینی، الکافی، ج 8، ص: 212 و ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 303 و صدوق، الامالی، ص: 262
(6) کلینی، الکافی، ج 2، ص: 74 و ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 295
(7) کلینی، الکافی، ج 5، صص: 469-70 و صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص: 39
#شفاعت #حدیث #نماز
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
آیدی اینستاگرام مدیر👇
@khodemani57
عضویت کانال در واتساپ👇
https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
پرسش:
آیا واقعا پیامبر (ص) فرمودند «هر کس پایان ماه صفر را به من اطلاع دهد، اهل بهشت است»؟
آیا اینکه بعضیها در شب اول ربیع الاول بر در هفت مسجد میروند و پایان ماه صفر را به رسول الله (ص) تبریک میگویند ریشه در احادیث دارد یا یک آداب سلیقه ای است؟
پاسخ:
چنین حدیثی درباره پایان ماه صفر یا آغاز ربیع نداریم و اینگونه آداب، خودساخته و سلیقهای است.
البته روایت دیگری درباره بهشتی بودنِ ابوذر (ره) داریم که در شرایط کاملاً خاصی، عبارت « ... فَمَن بَشَّرَنی بخروج آذار فَلَهُ الجَنَّة ...»(هرکس خروج ماه آذار را به من بشارت دهد اهل بهشت است) در آن آمده و برخی همین حدیث را به اشتباه فهمیده، لفظ و معنای این روایت را تقطیع و تحریف کرده، بر ماه صفر تطبیق نمودهاند.
محتوای حدیث مورد نظر اینست که پیامبر (ص) با اصحاب خود در مسجد بودند و متوجه شدند که ابوذر تا لحظاتی بعد به مسجد وارد خواهد شد بنابراین فرمودند: "اولین کسی که اکنون بر ما وارد میشود، اهل بهشت است"
برخی از اصحاب بهدمحض اینکه این سخن را شنیدند، از مسجد بیرون رفتند تا زودتر وارد شوند و این فضیلت را به نامِ خود تمام کنند!
پیامبر(ص) متوجه خروج این افراد شدند و به بقیه اصحاب که نزد ایشان مانده بودند فرمودند: از میان کسانی که اکنون وارد مسجد میشوند، هریک که پایان ماه آذار (از ماههای رومی) را به من مژده بدهد، اهل بهشت است.
وقتی ابوذر و سایر اصحاب وارد شدند پیامبر (ص) از آنان پرسید: در کدام یک از ماههای رومی هستیم؟
ابوذر گفت: یا رسول الله! ماه آذار به پایان رسیده است.
پیامبر (ص) فرمودند: "من این را میدانستم اما (این صحنهسازی را انجام دادم زیرا ) دوست داشتم قومِ من بدانند که تو اهل بهشت هستی ..." (1)
گرچه همین روایت نیز از نظر سندی جای بررسی دارد ولی به هرحال هیچ نامی از ماه ربيع یا صفر در آن نیست زیرا ماه آذار یکی از ماههای رومی و معادل ماه مارس در تقویم میلادی به شمار میآید و ربطی به ماه صفر ندارد.
در هرحال، علت بهشتی شدنِ ابوذر این نبود که ماههای رومی را میدانست و بشارتِ پایان ماه مارس(آذار) را به پیامبر (ص) داد بلکه علتش صداقت ابوذر در اندیشه، گفتار و عملکرد بود.
—————
(1) صدوق، علل الشرایع، ج 1، صص: 175-176 و معانی الاخبار، ص 205
#تبریک_ربیع #خروج_صفر #حدیث
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
عضویت در کانال واتساپ:👇
https://chat.whatsapp.com/GfZf94HCmww2MjL26GUfF9
نماز یا ولایت اهل بیت ؟
آیا اگر کسی نماز نخوانَد ولی دوستدار و شیعه اهل بیت (ع) باشد با شفاعت نجات مییابَد؟
پاسخ:
از مجموع آیات قرآن و احادیث صحیحی که از معصومین (علیهم السلام) نقل شده فهمیده میشود که «نماز» و «ولایت اهل بیت (ع)» ، هر دو مهم، واجب و از ارکان دین هستند که هیچیک بدون دیگری قبول نخواهد شد.
اگر کسی بگوید: "نماز میخوانم ولی ولایت اهل بیت (ع) را قبول ندارم و با آنها دشمنی می کنم" نمازش مانند شش هزار سال عبادت ابلیس هست که وقتی تکبّر ورزید و برای آدم (ع) سجده نکرد، عباداتش قبول نشد و کافر به شمار آمد(1)
اگر کسی بگوید چون ولایت اهل بیت (ع) را دارم بنابراین نماز بر من واجب نیست، از شفاعت اهل بیت (ع) محروم خواهد شد (2)
درباره شُرب خمر (عرق خوری و نوشیدن مواد مست کننده) نیز اگر کسی بگوید چون ولایت دارم دیگر جایز است که شُرب خمر کنم، مشمول شفاعت نخواهد شد(3)
درباره سایر گناهان کبیره نیز کسی که "شرمسار" نباشد و با تکیه بر اینکه ولایت اهل بیت(ع) را قبول دارد، گناهان کبیرهاش را ناچیز وانمود کرده، توجیه کند، چنین ولایتی به دادش نخواهد رسید و مورد شفاعت قرار نمیگیرد(4)
ولایت حقیقی و کامل، فقط با پرهیز کامل از گناهان تحقق مییابد:
" اعْلَمُوا أَنَّ وَلَايَتَنَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَاد"(5)
ترجمه: بدانید که ولایت ما (به طور کامل) جز با پرهیز از گناهان و کوشش (در بندگی) به دست نمی آید.
"... فَوَ اللَّهِ مَا شِيعَتُنَا إِلَّا مَنِ اتَّقَى اللَّهَ وَ أَطَاعَهُ ... "(6)
ترجمه: "... پس به خدا سوگند که شیعه(ی کامل و راستینِ) ما، تنها کسانی هستند که اهل پروا از خدا و اطاعت از او باشند و ..."
بنابراین اگر کسی به گناهان کبیره افتخار کند، ولایتش خنثی و بیاثر میشود اما گناهان صغیره یا گناه کبیرهای که انسان از آن توبه کرده یا شرمگین است موجب بسته شدنِ کاملِ راهِ نجات، نیست و امید است شفاعت معصومان(ع) دستکم در برخی از مراحل (پس از تحمل برخی از عذابها) به فریادش برسد(7)
پانوشتها:
(1) سوره بقره، آیه 34 و سوره ص، آیات 74 و 75 و سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 192 (قاصعه)، چاپ صبحی صالح، ص: 287
(2) کلینی، الکافی، ج 3، ص: 270 و برقی، المحاسن، ج 1 ، ص: 80
(3) کلینی، الکافی، ج 6، ص: 401
(4) صدوق، معانی الاخبار، ص: 288
(5) کلینی، الکافی، ج 8، ص: 212 و ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 303 و صدوق، الامالی، ص: 262
(6) کلینی، الکافی، ج 2، ص: 74 و ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص: 295
(7) کلینی، الکافی، ج 5، صص: 469-70 و صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص: 39
#شفاعت #حدیث #نماز
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
تکمیلی درباره دجال
عموم روایاتی که درباره دجال نقل می شود از نظر سند به شدت ضعیف هستند و از نظر متن نیز دستکاری شده، داستانسرایی و تخیلات با آنها ترکیب شده است.
اگر در حدیثی از امام علی (ع) درباره دجال سخن گفته شده باید توجه کرد که در آن زمان، دجال اصلی، معاویه بود که در گذشته مورد علاقه نواصب(ناصبی ها) و امروزه مورد علاقه وهابیها و برخی دیگر از افرادِ ناآگاه است.
بنابراین در احادیث معتبری که اهل بیت (ع) به ما رسیده صرفا «یک دجال با ویژگیهای عجیب و معجزه آسا که در زمان ظهور می آید» نداریم بلکه «دجالهای متعدد»(دهها یا صدها نفر) مورد اشاره هستند یعنی شیادانی که در طول تاریخ اسلام، ادعای دروغین امامت و بابیّت و خلافت و نبوت و ... کرده اند که می تواند شامل معاویه و عموم خلفای اموی و عباسی و سران فرقه های ضاله باشد.
دجّال اصلا یعنی شیّاد و مدعی دروغین.
متاسفانه اهل سنت تحت تاثیر روایات یهودیان، قرار گرفته اند و طوری بیان کرده اند که گویی دجال، صرفاً یک شخصیت واحد در آخرالزمان است که ویژگیهای افسانه ای دارد!
این تصورات خرافی موجب می شود مردم نفهمند که دجال های واقعی همین شاهان و خلفای جائر مثل معاویه و یزید بودند که نه شاخ داشتند و نه دُم و نه الاغ و نه یک چشم بودند.
این دجالها دقیقا انسانهای عادی بودند ولی در خباثت، فریبکاری و شیادی کم نظیر بودند.
#معاویه #دجال #حدیث
عضویت در کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند :
لَوْلاَ أَنَّ اَلذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ اَلْعُجْبِ مَا خَلَّى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَيْنَ عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ وَ بَيْنَ ذَنْبٍ أَبَدا
ترجمه:
اگر «گناه» براى مؤمن بهتر از «غرور و خودپسندی» نبود، خداوند هرگز نمیگذاشت كه بندۀ مؤمنش دچار گناه شود.
مشکاة الأنوار، ج 1، ص 667
توضیح:
مؤمنین گاهی با خود میگویند: «من خیلی خوبم» یا «بهتر از دیگران هستم». اینجاست که وقتی شرایط گناه برای او پیش بیاید خداوند جلوی گناه کردن او را نمیگیرد تا مومن بفهمد که نباید به تقوای خود مغرور میشد. البته مؤمن کسی است که وقتی دچار گناه میشود، شرمنده میشود وگرنه مومن نیست. ایمان باعث عذاب وجدان و تلاش برای توبه خواهد شد.
#حدیث #غرور #گناه
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis