eitaa logo
پاٺـــ♡ــــۅق دخٺڔآنــــــــــــ:)🇵🇸
3.8هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
6.6هزار ویدیو
90 فایل
با یک #دورهمی جانانه به صَرف همدلی💞 و چاشنیِ هم زبانی🦋 چطورید؟ قرارمان،هم حضوری در سطح شہرزیباے اصفہان👣 و هم مجازی،همین جا☝️ کانالی مخصوص نوجوانان دختر سراسرکشور💞 ارتباط با ادمین ☺️ @patogh2khtaraneh تبادل👇 @tab_patogh
مشاهده در ایتا
دانلود
انس بن مالک میگه: «یکی از کنیزای امام حسن(ع)شاخه گلی رو به آن حضرت هدیه داد.🌷 امام(ع) گل رودگرفت و به او فرمود:«تو را در راه خدا آزاد کردم.» 👌       گفتم: «ای پسر رسول خدا! آیا واقعا به خاطر یک شاخه گلِ ناچیز، او را آزاد کردید؟»🤔 امام فرمود: “نهایت بخشش اونه که تمام هستی خودت رو ببخشی”✅ کنیز از مال دنیا جز اون شاخه ی گل چیزی نداشت.🌷 خداوند در قرآنش فرموده: «وَ إذا حُییتُمْ بِتَحِیهٍ فَحَیوا بِأحْسَنِ مِنْها اَوْ رُدُّها.» (سوره نسا؛آیه 86) “هر گاه کسی به شما اکرام کند او را همان ـگونه یا حتی بهتر پاسخ دهید.👏👏👏 ”برای همین بخشش او را بهتر پاسخ دادم که همان آزاد کردنش بود.»❤️ (مناقب آل ابیطالب،ابن شهر آشوب،ج4،ص18) ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
خودت کار کن برگ عیشی به گور خویش فرست، دیگران نفرستند تو پیش فرست... فردی باغی از خود به جا گذاشت و فرزندانش وقف کردند. آقا رسول الله (ص) یک خرمای خشکیده را برداشت فرمود: اگر همین را خودش وقف میکرد بهتر از این باغ بود. خودت کار کن، معلوم نیست بچه برایت کار کند، رفیقت برایت کار کند، داداشت برایت کار کند، خودت کار کن، قبل از مرگ بفرست! ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
⭕️ از خواجه عبدالله انصاری پرسیدند: "عبادت" چیست؟ فرمود: عبادت "خدمت" کردن به "خلق" است... پرسیدند: چگونه؟! گفت: اگر هر پیشه ای که به آن اشتغال داری، "رضای خدا" و "مردم" را در نظر داشته باشی؛ "این نامش عبادت است." پرسیدند: پس "نماز و روزه و خمس..." این ها چه هستند؟؟؟ گفت: اینها "اطاعت" هستند که باید بنده برای "نزدیک شدن" به "خدا" انجام دهد تا انوار حق بگیرد... ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
🌻طالـــوت و جالـــوت قسمت اول؛ 😍طالوت و جالوت دو پادشاه بودند که باهم اختلاف داشتند. طالوت از بنی‌اسرائیل بود و به خدا ایمان داشت و جالوت بت‌پرست بود‌ 😦 و موقعی که جنگ میان این دو گروه به مرحله سختی رسیده بود و طالوت از شکست خود بیمناک شده بود داود به کمک او رسید. 🌷داود فرزند یکی از خوبان روزگار خود بود و نسب او به یهودا یکی از پسران یعقوب می‌رسید. 🌻داود چهار برادر بزرگ‌تر داشت که گوسفندداری می‌کردند و او در کودکی زنبیل‌بافی و آهنگری و نجاری آموخته بود اما چون زندگی در صحرا و جنگل را دوست می‌داشت مدتی هم چوپان شد و گوسفندهای🐑 برادران خود را شبانی می‌کرد؛ 😬و هنوز داود خیلی جوان بود که به فرمان پدر خود برای همکاری با لشکر طالوت و شکست دادن بت‌پرستان وارد جنگ شد. 😳جنگ میان طالوت و جالوت به‌جایی باریک کشیده بود. 🙁 بنی‌اسرائیل عده‌ای از جنگ‌آوران جالوت را نابود کرده بودند و جالوت خودش به میدان آمده بود و چند روز جنگیده بود و عده‌ای را کشته بود 🧐و چون خیلی زورمند بود کسی جرئت نمی‌کرد در میدان رزم با او روبرو شود و معروف بود که هیچ‌کس از زخم نیزه‌ی جالوت جان به درنمی‌برد. 😶به‌طوری‌که می‌دانیم، جنگ‌های قدیم بیشتر قهرمانی بود و بیشتر جوانمردانه بود و مخصوص جنگ‌آوران بود و در میدان جنگ در صحرا پهلوانان دو طرف باهم می‌جنگیدند. ☹️اسباب جنگ هم شمشیر⚔️و نیزه و سپر و چوب و تیر و کمان بود و وقتی یک طرف، جنگ‌آوران خود را از دست می‌داد تسلیم می‌شد 😰و دیگر مردم بی‌خبر در خانه‌ها کشته نمی‌شدند و شهرها خراب نمی‌شد. 😋وقتی داود داوطلب شد که به میدان برود مایۀ امید و خوشحالی شد.... ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 داستان خسرو انوشیروان و پیرزنی که به او علاقه‌مند بود! ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام حضرت محمد ﷺ را در انجیل دیدم و مسلمان شدم انجیل به من دستور می دهد تا از حضرت محمد ﷺ پیروی کنم! ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran
💢 سوالات راهب مسیحی که مدعیان خلافت از پاسخ به آن عاجز ماندند و امــام عـلی علیه السلام پاسخ داد... - روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی آمدند، در حالی که طلا و جواهر و اشیاء گران بها به همراه داشتند. راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است. راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز" پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست. ▪️ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟ راهب پاسخ داد من به همراه جمعی از مسیحیان از روم ( اروپای فعلی ) آمدم و جواهر و اشیاء گران بها به همراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او می‌بخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات ما را پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم. ▪️ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس راهب گفت باید به من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس. ▪️راهب سه سوالش را مطرح کرد: 1) چه چیزاست که از آن خدا نیست؟ 2) چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟ 3) آن چیست که خدا آن را نمیداند؟ پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم پس به دنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد. عمر که از پاسخ عاجز ماند پس به دنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ! و جمعیت گفتند چه سوالی ست که میپرسی؟ خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند! ▪️ راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم . ▪️سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود به سرعت خود را به امام علی (علیه السلام) رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند. پس امام علی علیه السلام به همراه پسرانش امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند. ▪️ابوبکر خطاب به راهب گفت ؛ آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی علیه السلام بپرس! راهب رو به امام علی علیه السلام کرده و پرسید نامت چیست؟ مولا علی علیه السلام فرمودند: نامم نزد یهودیان " الیا " نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "عـلی" و نزد مادرم "حــیدر" است. پس راهب گفت ، نسبتت با پیامبر صلوات الله علیه و آله چیست؟ ▪️امام فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم. پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی! پس به سوالاتم پاسخ بده و دوباره سوالاتش را مطرح کرد. ✍ امام علی علیه السلام پاسخ دادند: فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا فلیس من الله ظلم لأحد و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک 🔹 آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است. 🔹 آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است 🔹 و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است پس راهب با شنیدن این پاسخ ها ، مولا عـلی علیه السلام را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت: "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة" ✳️ به درستی که نامت در تورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن عـلی و در کتابهای پیشین حـیدر است! پس به راستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به مولا علی علیه السلام تقدیم کرد و امام در همان جا اموال را بین مسلمین قسمت کرد. 📗 الإحتجاج - مرحوم طبرسی ݒآٺـــ♡ــــۅق دڂٺڔآنــــــــــــ:) @patogh2khtaran