eitaa logo
پاتوق نوجوانی
618 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
گلچینی ازمطالب جذاب دوران خاص نوجوونی😍 یک کانال بجای چند کانال😉 #مذهبی #سیاسی #شهدایی #طنز ارتباط با ما: @Sarbaz_aqa_313 التماس دعا🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 🗞هادی نودهی 👣توق نوجوانی •┈┈•••✾•🌷🌿🌺🌿🌷•✾•••┈┈• http://eitaa.com/patogh_nojavani
🌿 يه‌جملہ‌رو‌قاب‌ڪنيم🎑 بزنيمـــ‌گوشہ.ے‌ذهنموݧ🗣 ،هر وقت‌خواستيم‌عملۍ‌انجام‌بديم‌ يه‌نگاهۍ‌بہ‌اين‌تابلوبندازيمـ👀 ...........دونه............ ..................دونه............. .........................گناهان ............ .................................."ما".......... .......................................لحظه............. ..............................................لحظه...... .......................................ظهور.............. .....................مهدی فاطمه............ ............رو عقب.................... ...ميندازه............. آقا‌جان‌شرمنده ایمـ😔 🌤الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🌤 🗞هادی نودهی 💝👣توق نوجوانی💝 ✾●🌿.🌺.🌿●✾ @patogh_nojavani
🌸 ... 💚 ❤️ خجالت می ڪشم آقا بگویم یارتان هستمـ•°😔 ڪہ مےدانے و مےدانم فقط سربارتان هستمـ•° وبا این بےوفایےها واین توبہ شڪستن ها•°💔 حلالم ڪن ڪہ عمرے موجب آزارتان هسمتـ•° 😞😞 .الزمان.ادرڪنے❤️ 🌟 :-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-: 👣توق نوجوانی •✾•🌿🌺🌿•✾• http://eitaa.com/patogh_nojavani
... 💚 ❤️ خجالت می ڪشم آقا بگویم یارتان هستمـ•°😔 ڪہ مےدانے و مےدانم فقط سربارتان هستمـ•° وبا این بےوفایےها واین توبہ شڪستن ها•°💔 حلالم ڪن ڪہ عمرے موجب آزارتان هسمتـ•° 😞😞 .الزمان.ادرڪنے❤️ 🌟 :-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-: 👣توق نوجوانی •✾•🌿🌺🌿•✾• http://eitaa.com/patogh_nojavani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰دلنوشته جلسه ی آخر درسش بود گفت میروم تبلیغ ، سوریه. شوخی شوخی کجایید ای شهیدان خواندیم. خندید. مثل همیشه. چشمانش آرام بود. آرام تر از همیشه . درست مثل شهیدان. آقا‌دهقان ، آن روز نوربالا میزد ، درست مثل همیشه. اما برق چشمانش.... برق چشمانش رنگ شهادت داشت. آن روز ، انگار همه میدانستیم که این رفتن ، برگشتنی در کارش نیست. اما به روی خودمان نمی آوردیم ! چون نگران بودیم. چون دوستش داشتیم. او قلب ما بود. به اسم کوچک‌ که صدایمان میزد ، بال در می آوردیم. او یکسره دغدغه بود. یکپارچه سرباز بود. سرباز صاحب الزمان. سرباز خمینی و خامنه ای. آرام و قرار نداشت. کلا آدم های دل سوخته ، بی قرارند. مثل آقامحمدحسن. دلِ سوخته ، اهل روضه ست. اهلِ روضه ی سه ساله. درست مثل آقادهقانِ ما. دلِ سوخته ، موی سوخته ،‌معجر سوخته... چه مراعات نظیریست... او رفت که معجرها ،کشیده نشوند. او رفت که موی سه ساله ای ، بی شانه نماند. او که رفت دلِ ماسوخت. زمین‌گیر شدیم. خبر شهادت را که آوردند ، تا شدیم. آتش گرفتیم. جدی جدی کجایید ای شهیدان ؟!... راستش را بخواهید ، دلمان برایش تنگ شده. کاش برگردد... کاش دوباره ببینمش. دوباره بخندد. راستی ! از این متن آشفته ، ملامتم نکنید. آشفته ام. بارانی ام. هر لحظه یک خاطره هجوم‌می آورد و ذهنم را با خودش میبرد. میبرد پیش استادم. برگرداندن دلِ حیران ، از دل هجران کار آسانی نیست... دلم پیش توست ... جگرم خال زد. سیاه شد. کاش برگردی... :-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-:-: 👣توق نوجوانی •✾•🌿🌺🌿•✾• https://eitaa.com/joinchat/2435055673C6d296fcca2