#معرفی_کتاب
#دفاع_مقدس
#زندگینامه
معرفی کتاب سفر سرخ:
نصرت الله محمودزاده در کتاب سفر سرخ زندگینامه داستانی و خاطرات شهید سیدحسن علم الهدی را روایت میکند. این کتاب در پنجمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در رشته زندگینامه داستانی، رتبه دوم کشوری را کسب نموده است.
در این کتاب سرگذشت شهید علم الهدی را از کودکی تا آغاز مبارزات انقلابی و حلقههای مطالعاتی تا فعالیت در منطقه و نقشآفرینیاش به عنوان یک هسته فرهنگی، اجتماعی میخوانید.
جریان مبارزات دانشجویی شهید علم الهدی در مشهد و سخنرانیاش در خوزستان و در نهایت شهادتش در هویزه نیز در این کتاب به تفصیل آمده است.
نصرت الله محمودزاده درباره آشناییاش با این شخصیت نوشته است: «آشنایی با سیدحسین علم الهدی در جبهه سوسنگرد به ویژه هویزه در اوایل حمله عراق به ایران فرصتی شد تا ژرف نگری این جوان را کنجکاوانه دنبال کنم. مقاومت او در برابر تانکهای سرمست عراقی در دشت هویزه نقطه عطف این آشنایی بود. هنگامی که در غروب ۱۶ دی ۱۳۵۹ با جسد آغشته به خونش مواجه شدم فهمیدم این مرد برگ زرینی از تاریخ این دیار خواهد شد.»
#یه_قاچ_کتاب
برشی از کتاب:
...حسین گاه این بیابان را در فردایی پرآشوب تصور میکرد و خود را در قلب میدانی میدید که رگبارش امان دشمن را بریده است. گاه خود را در محاصره انبوهی از تانکهای دشمن تصور میکرد که هیچ راه گریزی برایش متصور نیست. شاید به همین دلیل بود که در نظرش غم و شادی در هم آمیخته بودند و او را به وجد میآوردند.اولین بار بود که جنگ را با تمام معنایش در ذهن مرور میکرد...
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰──────────────
سلام به همه پاتوق کتابیای عزیز 🖐
✍ خوشحال میشیم اگه درباره کتاب های معرفی شده، نظر یا سوالی دارید، یا اگر کتابی خوندید و براتون جذاب بود و دوست داشتید به ما و بقیه دوست داران کتاب معرفی کنید، با ما در میون بذارید.
ادمین کانال:
@Sarbaz_imamzamannn
✨ با امید حال خوب برای همه...
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
#معرفی_کتاب
#رمان
#تاریخ
#دینی
#عاشقانه
معرفی کتاب پس از بیست سال:
کتاب پس از بیست سال اثر داستانی تحسین شده سلمان کدیور نویسنده جوان شیرازی درباره قیام عاشورا است.
(به راستی حسین را چرا کشتند؟)
این پرسشی است که با گذشت قریب به ۱۴۰۰ سال از شهادت سیدالشهدا (ع) همچنان مطرح است. با وجود اینکه به این پرسش در طول تاریخ بارها پاسخ داده شده اما همچنان پرسشی کلیدی محسوب میشود زیرا تاریخ پیوسته در حال تکرار است و انسان نیز موجودی است که عبرت نمیگیرد. علاوه بر این همواره حاکمانی بودهاند که با محو کردن اصل ماجرا و پر و بال دادن به حواشی پاسخ دادن به این پرسش را به تعویق انداخته تا راحتتر بتوانند قدرت را حفظ کنند. با منحرف کردن ذهن جوامع از اصل موضوع که چرا حسین را کشتند در واقع انگیزههای قیام حسینی را محو و کمرنگ میکنند تا بیشتر بر اریکه قدرت تکیه بزنند.
سلمان کدیور در رمان پس از بیست سال تلاش کرده است تا این پرسش را پاسخ دهد و خواننده را با جوابهایی برای این سوال روبهرو کند. پرسشی که آخرین کلمات رمان بزرگ او است و کتاب با آن پایان مییابد.
داستانی که از کربلا آغاز میشود و با یک چرخش زمانی به روزگار خلافت خلیفه سوم و حکمرانی معاویه در شام میرسد و تصویری از آن زمان در کنار دسیسهها و نیرنگ پسر هند را به خواننده نشان میدهد....
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────
ادامه توضیحات👇👇👇
پاتوق کتابِ پیام نسیم
#معرفی_کتاب #رمان #تاریخ #دینی #عاشقانه معرفی کتاب پس از بیست سال: کتاب پس از بیست سال اثر داستانی
او به مخاطبش نشان می دهد که معاویه چگونه برای حفظ قدرتش دست به هر توطئه و حیلهای میزده تا بتواند دو روز بیشتر در جایگاه حکومت شام باقی بماند.
در واقع کدیور در این رمان ریشه و پاسخ پرسش پایانی خود را در سالهایی دانسته که راحتطلبی و زیادهخواهی بزرگان باعث پدید آمدن انحراف در جامعه اسلامی شد.
کدیور خواننده را به کوچههای شام میبرد. مکانهایی که در آن جوانان شامی که روزگاری رومیان بر آنها تسلط داشتند، حالا در دوران اسلام به همان اعمال و رفتارهایی مشغول شدهاند که قبلا بودند و تمام اینها از پیامدهای حکومت بنیامیه است که برای حفظ قدرت و البته نابود کردن آثار اسلام، اسلام اموی رارواج دادند و آنها را از معارف ناب دینی دور نگه داشتند. معارفی که سرچشمه آن بیست و پنج سال خانهنشین بود ولی به دست معاویه و خاندانش چنان تبلیغاتی علیه حقیقت او شد که کسی تصور نمیکرد اسلام علی(ع) همان اسلام محمد(ص) باشد تا جایی که برخی در زمان شهادت امیرالمومنین در محراب مسجد کوفه، گفتند «مگر علی نماز میخوانده؟»
این کاری است که کدیور در داستانش انجام داده. نشان دادن تصویری از روزگار خلافت عثمان بر مسلمانان و حکومت معاویه بر شام. او در واقع به سراغ ریشههای آن انحرافی در امت اسلامی رفته که زمینهساز به قتل رساندن فرزند پیامبر شد.
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
پاتوق کتابِ پیام نسیم
او به مخاطبش نشان می دهد که معاویه چگونه برای حفظ قدرتش دست به هر توطئه و حیلهای میزده تا بتواند د
#یه_قاچ_کتاب
بخشی از رمان جذاب و خواندنی پس از بیست سال:
"شکسته، مضمحل و روبهمرگ، به خانه رسید. غلامان و ملازمان زیر بازوانش را گرفتند و بهسختی از اسب بهزیر آوردند. قامتش خمیده بود و چشمانش از فرط اشک سرخ و پفآلود، چنانکه هرکه او را میدید یقین میکرد به داغی بزرگ و ماتمی ابدی مبتلا شده است؛ داغی که جز شیون آرامش نمیکرد و جز مرگ شفایش نمیداد. در روزی که تمام دمشق در جشن و سرور و پایکوبی غرق و تمام خانهها و خیابانها زینت شده بود، عمارت او تنها نقطهٔ شهر بود که صدای ناله و شیون و عزا از آن به گوش میرسید.
ناامید به اطرافش نگاه کرد. هیچکس بهاستقبالش نیامد بود. چه از اشراف و بزرگان شهر که همیشه با چاپلوسی احاطهاش میکردند و چه از مردم عادی که او را بهخاطر پدرش دوست میداشتند. هیچکس نبود تا خود را در غمش شریک بداند و به او تسلّی خاطر بدهد. آنانی که سالهای سال از قدرت و نفوذش بهرهها برده و کسیهها دوخته بودند. امّا آنان حق داشتند. اگر فرزندان یکی از آنها هم در کربلا، آنهم در سپاه حسین کشته میشد، او نیز چنین رفتاری پیشه میکرد. در شام چه کسی بود که برای تسلّی مردی داغدار، حاضر به خریدن خشم یزیدبنمعاویه باشد؟
در این مدت که از کربلا بازگشته بود، حتی لحظهای آراموقرار نداشت. داغی که بر جگرش وارد شده بود ازسویی و خوابهای پریشان و کابوسهای ویرانگر ازسوی دیگر، روح و روانش را آماج خود گرفته بودند. پیوسته تصویر حسین درنظرش مجسم میشد که طفل چندماههٔ خود را به آسمان گرفته بود تا او را بر شامیان شاهد گیرد و تیری که پُرضرب و پریشان بر گلوی آن طفل نشست و خون او که حسین به آسمان میریخت؛ لحظاتِ بهخونافتادن برادر و برادرزادگانش که در دریایی از سپاه شام رجز میخواندند و شمشیر میزدند و لحظهٔ پیوستن ابراهیم به آنان؛ لحظهای که شمر چون حریف آنان نشد، فرمان داد چهارصد تیرانداز آنان را هدف قرار دهند و بر بدنهای آنان اسب بدوانند."
آرام و خمیده به عمارت داخل شد و انبوه غلامان و کنیزان را دید که لباس عزا به تن کرده و شیونکنان به خود لطمه میزدند و صورتشان را خونین میکردند. آیا چنین سرنوشتی را به خواب هم میدید؟ و چنین فاجعهای را تصور میکرد؟ آرامآرام قدم برداشت و درمیان نالههای جانگداز داخل شد. ماریه را دید که در جمع زنان، بدون اینکه اشک بریزد یا ناله سردهد، مات و مبهوت چون مجسمهای به او خیره شده است. بهسختی به پاهایش فرمان حرکت داد و پیش رفت. زنان با دیدن او از جای برخاستند، پشت سر ماریه نشستند و شیون ازسر گرفتند. زن، سرد و خشک و بیمقدمه گفت: «با فرزندم چه کردی زید؟ چرا او را با تو نمیبینم؟»
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
پاتوق کتابِ پیام نسیم
#معرفی_کتاب #رمان #تاریخ #دینی #عاشقانه معرفی کتاب پس از بیست سال: کتاب پس از بیست سال اثر داستانی
#آقا_و_کتاب
#بهار_کتاب
تقریظ آقا بر رمان جذاب "پس از بیست سال":
🧷 "پس از بیست سال، یک عاشقانه جذاب تاریخی قوی است که واقعا یک رمان خیلی خوب از کار درآمده است"
انتشارات شهرستان ادب
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
یادداشت حجت الاسلام راجی(نویسنده کتاب صعود چهل ساله ۱ و ۲، ناگفته های صورتی و ...) در ابتدای رمان پس از بیست سال
📝متن یادداشت:
باسمه تعالی
کتابی بود که از لحاظ قلم نویسنده در نهایت زیبایی و از لحاظ پردازش موضوع و سوژه در کمال و فوق العاده بود.
کتابی بود که عدالت، قدرت و مظلومیت حضرت علی علیه السلام را کم نظیر روایت کرده است. جای این کتاب و امثال آن واقعا خالی بود و هست، فقط میشد کتاب کمی مختصرتر نوشته میشد تا مخاطبین بیشتری داشته باشد.
یک نکته این بود که گاه نویسنده محترم -ناخواسته- کلماتی را به کار برده که به جمهوری اسلامی توهین می شود، مثلا بحث دشمن اصلی و فرعی یا شرایط حساس و ....
از نویسنده محترم از صمیم قلب تشکر میکنم و امیدوارم با امیرالمؤمنین محشور شوند.
سلام خدا بر سلیم بن هشام و همه یاران معصومین و لعنت خدا بر معاویه و همه ظالمین عالم.
#بهار_کتاب
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰──────────────
🪐
من اعتقاد دارم که یک بخش بسیار زیبا و دلنشین زندگی، رؤیاپردازیهای مربوط به آینده است و غوطه خوردن در دریای مواج و خروشان آرزوها، فقط به یک شرط: به شرط آنکه ارتباط واقعیت با رؤیا و ارتباط عمل با اندیشه قطع نشود.
بر بالهای سپید و پهناور این خیال بلندپرواز نشستن و با آن به دور، دور، دورترین نقطهها سفر کردن، چقدر شیرینِ شیرین است و چقدر خوب خستگیها را از تن و روح آدمی میتکاند. _ بله… البته باز هم به همان شرط: به شرط آنکه در بازگشت، گیوههایت را وَربکشی و بخواهی که به هر ترتیب که هست، یک قدم، فقط یک قدم، به سوی آن مقصد باورنکردنی، آن خیالِ بلورین، آن جعبهٔ رنگ صدهزار رنگ و آن عطر پاشیده برداری.
از هیچ سفری، دست خالی نباید بازگشت.
📚 از #کتاب ابوالمشاغل | نوشتهی #نادر_ابراهیمی
#یه_قاچ_کتاب
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
11.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تماشایی
📔 زمینه کتابخوانی را برای نوجوانان و جوانان فراهم کنید
✂️ بخشی از سخنان آقا در بازدید از نمایشگاه کتاب | ۱۴۰۳/۲/۲۴
#آقا_و_کتاب
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
#معرفی_کتاب
#رمان
#تاریخ
#دینی
#سیره_معصومین
🖼به بلندای آن ردا
🔹️نویسندگان زیادی در طول تاریخ ادبیات ایران کوشیدهاند به ساحت مقدس خورشید خراسان ادای احترام کنند. برخی نویسندگان دوران زندگی حضرت رضا را دستمایه قرار داده و برخی دیگر نقش پررنگ یاد و نام ایشان در زندگی روزمره مردم ایران را. در میان تمام آثار رضوی ادبیات ایران اما «به بلندای آن ردا» یک اثر ویژه است چرا که با ترکیب زبانی پخته، بیانی سنجیده و روایتی پرکشش در کمتر از ۱۶۰ صفحه تصویری واضح، درکشدنی و دوستداشتنی از دوران باشکوه امامت حضرت رضا علیه السلام به دست میدهد؛ تصویری که خلق آن فقط در توان قدرت کلمات و معجزه «ادبیات» است.
🔍 ادامه را بخوانید:
khl.ink/f/56369
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────
قصه ننه علی ❤️🌱
(قصه زندگی زهرا همایونی مادر شهیدان امیر و علی شاه آبادی)🌻
در کتاب قصه ننه علی داستان زندگی دخترکی کم سن و سال را که برای کمک به معیشت خانواده پا به پای مادرش کار کرد و رشد یافت را میخوانیم..✨ این دختر در سن پایین به خانهٔ بخت رفت..ازدواج زهرا برایش زندگی راحتی به ارمغان نیاورد..همسر زهرا مردی تندخو بود که هر حرف و رفتار زهرا را که به مذاقش خوش نمیآمد با کتک جواب میداد..سالها گذشت و زهرا مادر چند فرزند بود..دوتا از فرزندان پسر زهرا، به نامهای علی و امیر قصد حضور در جبهه را داشتند و برای کسب رضایت پدر دست به دامان مادر شدند.. زهرا برای اجابت خواستهٔ فرزندانش با ترفندهای زنانه و قربان صدقه رفتن پا پیش میگذاشت و با کتک جواب میگرفت؛ اما با اصرار زیاد و تحمل سختیهای این مسیر بالاخره موفق شد تا مجوز بهشت را برای فرزندانش بگیرد؛🕊💚 و حالا او مادر دو شهید و مورد احترام یک ملت است و بسیاری از مردم او را ستایش میکنند....🌱🌱
✍🏻نویسنده:مرتضی اسدی
▫️ناشر:حماسه یاران
▫️قالب کتاب: #خاطرات
📖تعداد صفحات:۱۹۲ صفحه
#معرفی_کتاب
#زندگینامه
🪴@patoghketabpnuAhvaZ
╰─────────────────