eitaa logo
پاتوق کتابِ پیام نسیم
391 دنبال‌کننده
933 عکس
185 ویدیو
26 فایل
📚 پاتوق کتاب دانشجویان پیام نور اهواز ✅️ معرفی کتاب، مسابقه ، داستان کوتاه ، محتواهای دانستنی ، علمی ، انگیزشی ، تلنگرانه ، پندانه ، وکلی چیزهای خوب که قرار دور هم یاد بگیریم 😍 با ما همراه باشید 😉 📞 ارتباط با ما : @Sarbaz_imamzamannn
مشاهده در ایتا
دانلود
به دل‌ها بگویيـد دل‌بر علی‌ست به سرها بگویيد سرور علی‌ست بگویید از هرچه بهتر، علی‌ست، به كامم چو قند مكرّر علی‌ست! فقط ساقیِ حوضِ كوثر علی‌ست، بُـــوَد واجب از مرتضـی دم زدن... از آن آفتـــابِ خـدا دم زدن، از آن شاهِ بی‌ادّعا دم زدن... و بايــــد از او بـی‌ريـا دم زدن كه بيزار از هرچه مُنكَر، علی‌ست!   قَدَم‌هام شد وقفِ راهِ نجف؛ به شوقِ رسيدن به شاهِ نجف... و يك سجده در بارگاهِ نجف منم عبد و حيدر اِلــٰه نجف كه اَلله را اصلِ مَظهَر علی‌ست!   ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
من به سر‌چشمـه خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مــهر تو مرا بالا برد..! ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
کم مَبین خود را که از بسیار هم بیشی ..😉❤️ ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
‌ ‌ما قاصریم وصف تو را؛ وقتی، امثال مرعـشـی و بـروجـردی، یک عُـمـر، روزه‌های مـعـطر را، با بـوسـه بر ضـریـح تو وا کردند! تکرارِ فـاطـمه‌ست عبور تو؛ توصیفِ زیـنـب است مرور تو؛ «معصومه» نام داشت حضور تو؛ اما تـو را «کـریـمـه» صـدا کـردند... ای تا همیشه کارِ تو کارستان! اثبات کرده شـوکـتِ تو، هر آن، هـرگـز نـکـرده‌اند هـمـه مـردان، کـاری چـنان که فـاطـمه‌ها کـردند...! سید حمیدرضا برقعی ☕️ ‌ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
گرمیِ آتش خورشید فسرد مهرگان زد به جهان رنگِ دگر پنجه‌ی خسته‌ی این چنگیِ پیر ره دیگر زد و آهنگ ِ دگر زندگی مرده به بیراه زمان کرده افسانه‌ی هستی کوتاه جز به افسوس نمی‌خندد مهر جز به اندوه نمی‌تابد ماه! باز در دیده‌ی غمگین ِ سحر روح بیمار طبیعت پیداست باز در سردی لبخند غروب رازها خفته ز ناکامی‌هاست شاخه‌ها مضطرب از جنبش باد در هم آویخته، می پرهیزند برگ‌ها سوخته از بوسه‌ی مرگ تک تک از شاخه فرو می‌ریزند می‌کند بادخزانی خاموش شعله‌ی سرکش تابستان را دست مرگ است و ز پا ننشیند. تا به یغما نبرد بستان را دلم از نام خزان می‌لرزد زان که من زاده‌ی تابستانم شعر من آتش پنهان من است روز و شب شعله کشد در جانم می‌رسد سردی پاییز حیات تاب این باد بلاخیزم نیست غنچه‌ام غنچه‌ی نشکفته به کام طاقت سیلی پاییزم نیست! فریدون مشیری ☕ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰──────────────
به دست لفظ به معنا شدن نمی‌گنجم سکوتِ آهم و در صدسخن نمی‌گنجم! مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم هزار روحم و در یک بدن نمی‌گنجم... ضمیر مشترکم، آن‌چنان که «خود» پیداست که در حصارِ تو و ما و من نمی‌گنجم تن است؛ شیشه و جان، عطر و عمر؛ شیشه‌ی عطر چو عمر در قفس جان و تن نمی‌گنجم ز شوق با تو یکی بودن آن‌چنان مستم که در کنار تو در پیرهن نمی‌گنجم به سر هوای تو می‌پرورم که مثل حباب اگرچه هیچم، در خویشتن نمی‌گنجم ــ فاضل نظری ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
در آسمان غزل عاشقانه بال زدم به شوقِ دیدن‌تان پرسه در خیال زدم! در انزوای خودم با تو عالمی دارم به لطف قول و غزل، قید قیل و قال زدم... کتاب حافظم از دست من کلافه شده‌ست چقدر آمدنت را چقدر فال زدم غرور کاذب مهتاب ناگزیر شکست همان شبی که برایش تو را مثال زدم غزال من غزلم، محو خط و خال تو شد چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم به قدر یک مژه بر هم زدن تورا دیدم تمام حرف دلم را در این مجال زدم... ــ سيدحميدرضا برقعى ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
در نزولِ گریه‌ام دیدم صعود خویش را اشک چون پایین بیاید؛ روح بالا می‌رود! ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
ای پاسخِ بی‌چون و چرای همه‌ی ما اکنون تویی و مسئله‌های همه‌ی ما کو آن که در این خاک سفر کرده ندارد؛ سخت است فراق تو برای همه‌ی ما... ای گریهٔ شب‌هایِ مناجاتِ من از تو لبخند تـو آیین دعای همه‌ی ما... تنها نه من از یاد تو در سوز و گدازم پیچیده در این کوه صدای همه‌ی ما ای ابر اگراز خانه‌ی آن یار گذشتی با گریه بزن بوسه به جای همه‌ی ما ما مشقِ غم عشق تو را خوش ننوشتیم اما تو بکش خط به خطای همه‌ی ما... گر یاد تو جرم است غمی نیست که عشق است جرمی که نوشتند به پای همه‌ی ما در آتشِ عشق تو اگر مست نسوزیم سوزانده شدن باد سزای همه‌ی ما ــ فاضل نظری ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند . از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم های نگران آینه ی تردیدند . نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند . چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند . غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار باز هم نام و نشان تو زِ هم پرسیدند . در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند . سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند . تو بیایی همه ساعت، همه ی ثانیه ها از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند _قیصر امین پور 🌱 ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
«زاهـد ار راه به رنـدی نبـرد معـذور است؛ عشق کاری است ک موقوف هدایت باشد» زاهد در اشعارِ حافظ معمولاً به کسی گفته میشه که؛ ترک دنیا کرده و نه بیشتر! یعنی به چیزی بالاتر از ترک دنیا و مراتب بالا از جمله عشق فکر نمی‌کنه.❤️‍🔥 رندی در اشعار حافظ عبارتست‌از: ترک تعلقات...🪂 و خب ترک تعلقات کار عشق هست!🫰🏻 ☕️ 🍯 ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────
اگرچه هم‌قدم گردباد می‌گردم دمی نرفته ز یادم که کم‌تر از گردم چرا ز سینه‌ی من دود آه سر نزند؟ که کوهی از غم و آتش‌فشانی از دردم نه پر خروش! که من، آبشار یخ زده‌ام نه پرغرور! که آتش‌فشانِ دل‌سردم... فریب خورده‌ی عقلم، شکست خورده‌ی عشق من از که شکوه کنم؟ چون به خود ستم کردم! همیشه جای شکایت به خلق بسیار است ولی برای تو، از خود شکایت آوردم... ــ فاضل نظری ☕️ ‌‌‌‌ ‌🪴@patoghketabpnuAhvaZ ╰─────────────────