🌹کلامی ازبزرگان🌹
♻️مرحوم حاج اسماعيل دولابی رحمةاللهعلیه:
💥تمام اعضاى بدن و حتى فکر انسان مغلوب دل اوست دل سلطان بدن است؛ هر جا رفت فکر و دست و پا هم همانجا مى روند. محبت به هـر جا تعلق گيرد تمام اعضا و جوارح براى آن کار میکنند دلت را به سوى خدا و خوبان خدا بفرست هـمه وجودت اصلاح میشود.
🌻𖢨
یا مهدی «عجل الله ادرکنی »
𖢨🌻
🌷@payame_kosar
•❀🕊💖🕊❀•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز امام رضا علیهالسلام
پناه هر چه دل مبتلا امام رضا(علیهالسلام)
تمام دار و ندار گدا امام رضا(علیهالسلام)
خوشیم دست به دامان هیچکس نشدیم
خوشیم ذکر شب و روز ما امام رضا(علیهالسلام )
#چهارشنبه های _امام رضای
🌹@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکیات نماز قسمت ۵ ، کثیرالشک در نماز کیست و وظیفه آن چیست؟
#احکام_نماز
🌹🌹🌹🌹
@payame_kosar🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکیات نماز قسمت ۶ ، اگر در نماز مستحبی شک کردیم و وظیفه ما چیست؟
#احکام_نماز
🌹🍃@payame_kosar🌹🍃
1_5158152120.mp3
1.39M
دوست داری تا نماز بعدی زنده باشی؟👌
🎤 استاد شجاعی
🌷@payame_kosar
🔰 چگونه بچهها را به نماز علاقه مند کنیم؟
🔻 نمازتان را قشنگ بخوانید. یک محل خاصی برای نمازتان داشته که معطر باشد. وقتی #نماز باحالِ شیرینِ میخوانید، همینطور که خدا خوشش میآید، بچه هم خوشش میآید، چون فطرت الهی دارد. اگر یک حرف تندی، اشتباهی به بچهات زدی، صدایش کن و بگو من این رفتار را با شما کردم، متوجه شدم که اشتباه بود. من را حلال کن. طبیعتاً میگوید حلال کردم. شما بگویید نه. خدا هم باید من را حلال کند. دو رکعت نماز بخوان و از خدا بخواه که خدا من را ببخشد. میدانی بچه چه میگوید؟ پیش خودش میگوید: «زنده باد نماز».
🔹اما اگر نکردی، شیطان میرود در ذهنش میگوید، ببین بابایت ۵۰ سال نماز میخواند اما حق تو را ضایع کرده. حالا هم که فهمیده، به روی خودش نمیآورد! تو هم ۵۰ سال نماز بخوانی بعدش میشوی مثل این بابا !!
🎤 آیت الله حائری شیرازی
#نماز
🌹@payame_kosar🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ا ﷽ ا
#فضائل_امیرالمؤمنین
رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله فرمود:
«على بن ابيطالب عَلَيْهِ السَّلامُ مِنَى بمنزله دمى مِن بَدَني من تَوَلاهُ رَشَدَ وَ مَنْ أَحَبَّهُ نَهَجَ وَ مَنْ تَبِعَهُ نجا»
«على بن ابیطالب عليهالسلام نسبت به من به منزله خون من در بدن من است. هرکس ولایت او را داشته باشد، رشد میکند و هرکس او را دوست داشته باشد، راهش روشن است و هر کس از او تبعیت کند، نجات یابد.»
مائة منقبة، ص۹۲.
#غدیر
#امیرالمومنین
#ولایت
حضرت #امام_علی علیه السلام
🌹🌸🌹🌸🌹🌸🌹🌸
@payame_kosar
#گزارش_تصویری
💠 به مناسبت ایام مبارک دهه امامت و ولایت و عیدالله اکبر ، عید سعید غدیرخم، به همت گروه جهادی شهیده طیبه واعظی و با همکاری گروه جهادی شهید دهستانی ، در اقدامی جهادی، آرایشگران جهادگر با حضور در سرای سالمندان مجد اردکان ، به بانوان سالمند بستری در این مرکز ، خدمات آرایشی و بهداشتی ارائه دادند. همچنین با اجرای مولودی لحظات شاد و مفرحی برای این عزیزان رقم زدند .
#خدمت_بی_منت
#گروه_جهادی_شهیده_طیبه_واعظی
#گروه_جهادی_شهید_دهستانی
#پایگاه_حضرت_ابوالفضل_ع
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
♥️⃟༈╰➤⃝⃔@payame_kosar
#گزارش_تصویری
🔸نشست سیاسی بصیرتی روز چهارشنبه۳۰خرداد با حضور هادی سیاسی آقای حاج اسماعیلی با استقبال پرشور مردم منطقه علی بن ابیطالب (ع) درپایگاه حضرت علی بن ابیطالب (ع) برگزارشد و به بسیاری از سوالات و شبهات پاسخ داده شد.
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
#پایگاه_حضرت_علی_بن_ابیطالب_ع
#امتداد_بدرقه_شهیدان
#انتخابات۱۴۰۳
#انتخاب_اصلح
#به_کمتر_از_رئیسی_راضی_نیستیم
#اردکان_حماسه_ساز
࿐჻ᭂ🌸🇮🇷🌸჻ᭂ࿐
@payame_kosar
📸#گزارش_تصویری
✨اولین جلسه
💗کارگاه مهارتهای ارتباطی زوجین💗
(ویژه بانوان)
مدرس: فاطمه السادات بهجتی (کارشناسی ارشد مشاوره خانواده )
🗓سه شنبه ۱۴۰۳/۳/۲۹
⏰️ساعت :۱۷:۳۰ _ ۱۹
#گروه_جهادی_شهید_دهستانی
#پایگاه_حضرت_ابوالفضل(ع)
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
╭┅─•❀♡❀♡•─┅╮
@payame_kosar
╰┅─•❀♡❀♡•─┅╯
#گزارش_تصویری
🔷 برگزاری سلسله جلسات تفسیر
سه شنبه های هرهفته بعدازنماز مغرب و عشا ، با حضور حاج آقا حاج اسماعیلی
#مسجد_امام_رضا_علیه_السلام
#پایگاه_شهید_مصطفی_صدرزاده
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر
࿐჻ᭂ🌸💚🌸჻ᭂ࿐
@payame_kosar
#دختر_شینا
#رمان
#قسمت_پنجاه_یک
با اوقات تلخی گفت: «من درد می کشم، تو تحمل نداری؟! جان من قدم! زود باش دارم از درد می میرم.»
دوباره سنجاق را به کبودی پشتش نزدیک کردم. اما باز هم طاقت نیاوردم. گفتم: «نمی توانم. دلش را ندارم. صمد تو را به خدا بگیر خودت مثل آن ده بیست تا درش بیاور.»
رفتم توی حیاط. بچه ها داشتند بازی می کردند. نشستم کنار باغچه و به نهال آلبالوی توی باغچه نگاه کردم که داشت جان می گرفت.
کمی بعد آمدم توی اتاق. دیدم صمد یک آینه دستش گرفته و روبه روی آینة توی هال ایستاده و با سنجاق دارد زخم پشتش را می شکافد. ابروهایش درهم بود و لبش را می گزید. معلوم بود درد می کشد. یک دفعه ناله ای کرد و گفت: «فکر کنم درآمد. قدم! بیا ببین.»
خون از زخم پایین می چکید. چرک و عفونت دور زخم را گرفته بود. یک سیاهی کوچک زده بود بیرون. دستمال را از دستش گرفتم و آن را برداشتم. گفتم: «ایناهاش.»
گفت: «خودش است. لعنتی!»
دلم ریش ریش شد. آب جوش درست کردم و با آن دور زخم را خوب تمیز کردم. اما دلم نیامد به زخم نگاه کنم. چشم هایم را بسته بودم و گاهی یکی از چشم هایم را نیمه باز می کردم، تا اطراف زخم را تمیز کنم. جای ترکش اندازة یک پنج تومانی گود شده و فرو رفته بود و از آن خون می آمد. دیدم این طوری نمی شود. رفتم ساولن آوردم و زخم را شستم. فقط آن موقع بود که صمد ناله ای کرد و از درد از جایش بلند شد. زخم را بستم. دست هایم می لرزید. نگاهم کرد و گفت: «چرا رنگ و رویت پریده؟!»
بلوزش را پایین کشیدم. خندید و گفت: «خانم ما را ببین. من درد می کشم، او ضعف می کند.»
کمکش کردم بخوابد. یک وری روی دست راستش خوابید. بچه ها توی اتاق آمده بودند و با سر و صدا بازی می کردند. مهدی از خواب بیدار شده بود و گریه می کرد. انگار گرسنه بود. به صمد نگاه کردم. به همین زودی خوابش برده بود؛ راحت و آسوده. انگار صد سال است نخوابیده.
مجروحیت صمد طوری بود که تا ده روز نتوانست از خانه بیرون برود. بعد از آن هم تا مدتی با عصا از این طرف به آن طرف می رفت. عصرها دوست هایش می آمدند سراغش و برای سرکشی به خانواده شهدا به دیدن آن ها می رفتند. گاهی هم به مساجد و مدارس می رفت و برای مردم و دانش آموزان سخنرانی می کرد. وضعیت جبهه ها را برای آن ها بازگو می کرد و آن ها را تشویق می کرد به جبهه بروند. اول از همه از خانواده خودش شروع کرده بود. چند ماهی می شد برادرش، ستار، را به منطقه برده بود. همیشه و همه جا کنار هم بودند. آقا ستار مدتی بود ازدواج کرده بود. اما با این حال دست از جبهه برنمی داشت.
نزدیک بیست روزی از مجروحیت صمد می گذشت. یک روز صبح دیدم یونیفرمش را پوشید. ساکش را برداشت. گفتم: «کجا؟!»
گفت: «منطقه.»
از تعجب دهانم باز مانده بود. باورم نمی شد. دکتر حداقل برایش سه ماه استراحت نوشته بود.
گفتم: «با این اوضاع و احوال؟!»
خندید و گفت: «مگر چطوری ام؟! شَل شدم یا چلاق. امروز حالم از همیشه بهتر است.»
گفتم: «تو که حالت خوب نشده.»
لنگان لنگان رفت بالای سر بچه ها نشست. هر سه شان خواب بودند. خم شد و پیشانی شان را بوسید. بلند شد. عصایش را از کنار دیوار برداشت و گفت: «قدم جان! کاری نداری؟!»
زودتر از او دویدم جلوی در، دست هایم را باز کردم و روی چهارچوب در گذاشتم و گفتم: «نمی گذارم بروی.»
جلو آمد. سینه به سینه ام ایستاد و گفت: «این کارها چیه خجالت بکش.»
گفتم: «خجالت نمی کشم. محال است بگذارم بروی.»
#ادامه دارد
┄┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅┅┄
@payame_kosar
┄┅┅┅┅❀🍃🌺🍃❀┅┅┅┅┄
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرایی ضرورت #جهاد_تبیین!
⁉️ چگونه میتوان امید را در جامعه گسترش داد؟
♨️ تبیین در برابر تحریف!
⁉️ آیا "لا اکراه فیالدین" در تضاد با جهاد تبیین است؟
🔰 برشی از سخنرانی #حجتالاسلام_راجی
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷۳۱خردادسالروزشهیدچمران
#امتداد_بدرقه_شهیدان
#انتخاب_اصلح
#شور_دارالعباده
#مثل_رئیسی
✾࿐༅•••{ 🌸✨🌸 }•••༅࿐✾
@payame_kosar