مجوز فعالیت شبکۀ العربیه در الجزایر لغو شد
🔹الجزایر تصمیم گرفت مجوز فعالیت شبکۀ خبریِ العربیۀ عربستان را در این کشور لغو کند.
🔹العربیه طی یک سال گذشته تمام تلاش خود را به کار بسته تا اخبار جنگ در غزه و لبنان را بهگونهای باز نشر دهد که در راستای تضعیف روحیۀ فلسطینیها و لبنانیها باشد.
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
🔻کتاب بی آرام
به روایت خانم زهرا امینی
نوشته: فاطمه بهبودی
ناشر:انتشارات سوره مهر
قسمت سوم:
چهار روز از زندگی مان گذشته بود که اسماعیل گفت: "دختردایی یه چیزی بگم، ناراحت نمیشی؟"
- نه
- دوستام زنگ زدهاند، باید برم منطقه
- من هم با خودت ببر.
خندید
- دارم میرم منطقه جنگی، چطور تو رو با خودم ببرم.
- حداقل من رو ببر اهواز که بهت نزدیک باشم.
- اگه اونجا امن بود که مامانم نمی اومد اینجا خونه بگیره.
زدم زیر گریه. حالا گریه نکن کی گریه کن! اصلا دوست نداشتم لحظه ای از من جدا شود.
فکر میکردم اگر برود، دیگر نمی بینمش؛ انگاری دیگر برای من نیست و از دستش میدهم.
دید اشکهای من تمامی ندارد. گفت:
- پاشو لباسات رو عوض کن؛ بریم بیرون دوری بزنیم.
از خدا خواسته بلند شدم و لباس پوشیدم. هوای اصفهان بهاری و مطبوع بود. قدم زدن با او که دنیایم شده بود، ذوق و شوقم را بیشتر میکرد. من که دختر شادی بودم و در لحظه زندگی میکردم موضوع رفتنش یادم رفت. سر صحبت را باز کرد:
- می دونی حضرت زهرا چند سالگی شهید شد؟
من هم که طوطی وار این ها را می دانستم گفتم: "هجده سالگی" گفت:
- نام حضرت زهرا رو داری؛ میخوام که صبر خانوم رو هم داشته باشی! اینا الگوی دین و دنیای ما هستن. زد به صحرای کربلا و صبر زینب (سلام الله). آن روز فهمیدم توکلش به خداست و توسلش به حضرت زهرا. نام بانو از زبانش نمی افتاد. نمی دانم در حرف های اسماعیل چه بود که آتشم را نشاند و آرامم کرد. قول دادم صبوری کنم تا برگردد. دیگر گریه نکردم. دلم نمی آمد دلش را بشکنم و ناراحتش کنم. خاطرم را جمع کرد که برایم پیغام میفرستد و هر یک از دوستانش که آمدند نامه ای برای من همراهشان میکند.
اسماعیل که رفت انگار رنگ و لعاب خانه را با خود برد. دیدم چه اتاق کوچکی داریم؛ اصلاً چه خانه نقلی و جمع وجوری ! تا قبل از آن انگار در قصری بی در و پیکر زندگی میکردم و خدم و حشم به من کُرنش میکردند. از وقتی اسماعیل رفت، کارم شده بود دعا کردن برای رزمنده ها. خواب و خوراک نداشتم. روزها به سختی میگذشت.
حاج خانم سرگرم کارهای خیاطی اش بود. نسرین خانم، بعد از دوره درمان شش ماهه در تهران به اصفهان آمده و در بیمارستان بستری بود. امیر در جبهه و ندا و نادیا هم مشغول درس و مدرسه بودند.
از اسماعیل خبری نبود. نه خودش آمد نه پیامی فرستاد؛ در حالی که همه وجودم اسماعیل را صدا میزد. یک روز طاقتم تمام شد. رو کردم به حاج خانم و گفتم: به خدا دیگه نمیتونم تحمل کنم. می خوام برم اهواز پسر عمه رو ببینم. حاج خانم سر چرخاند به حاجی آقا و گفت:
- ببین عروست چی میگه حاجی آقا، با دلم راه آمد، بلیت اتوبوس گرفت و راهی شدیم. در خانه حاج خانم را که باز کردند نزدیک بود از ترس پس بیفتم. سوسکهای بزرگی توی خانه پرواز میکردند! من که تا آن روز سوسک پرنده ندیده بودم داشتم زهره ترک میشدم. گفتم:"حاج خانم اینا دیگه چیان؟" گفت: "به اینا میگن بتُل. ما که نبودیم بیشتر شده ان" آن قدر که از سوسکها وحشت داشتم از حمله عراقیها نمی ترسیدم. حاج خانم گفت: «زهرا، اسماعیل می آد به خونه سرمیزنه. من کفشات رو قایم میکنم که ندونه اومدی، اصلاً بذار بگم زنت رو نیاورده یم.» گفتم باشه. فردای آن روز دم دمای ظهر، اسماعیل کلید انداخت به در خانه و آمد. چشمش که به حاج خانم افتاد رویش به لبخند بازشد.
- ا... مامان شما کی اومده اید؟
حاج خانم گفت:
- تو که بدقولی کردی و نیومدی! ما که هیچی؛ دلتنگ تازه عروست نشدی؟ گفته بودی زود میآی.
اسماعیل گفت:
- دشمن فشارش رو بیشتر کرده، نمیتونستم ول کنم بیام، زهرا چطوره؟
حاج خانم خودش را به آن راه زد:
- چه می دونم، زهرا رو میخواستی باید خودت می اومدی بهش سر میزدی. من که زنت رو نیاوردم. به من چه! زنت رو میخوای برو اصفهان، خودت برش دار بیارش.
اسماعیل خنده اش گرفت. انگار دست ما را خوانده بود. حاج خانم گفت: "ای نامرد! سر تو نمی شه کلاه گذاشت."
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کنایه نماینده مجلس به سخنگوی دولت در صحن علنی مجلس: بهتر است در تخصص خودتان اظهار نظر کنید.
🔺حجه الاسلام اخلاقی، نماینده مشهد در مجلس:
🔹سخنگوی محترم دولت که عمده تخصصش در حوزه مکانیک است در حوزه عفاف و حجاب اظهار نظری داشته است؛ سرکار خانم اگر در حوزه تخصصی خود اظهار نظر کنند، مناسبتر است!
🔸پینوشت: خانم فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت اخیرا گفته بود موضوعات فرهنگی از جنس باور است و باور را لزوماً نمیتوانیم با باید حل کنیم و موضوعات فرهنگی را نمیتوان با زور جا انداخت!
🔹وزارتخانههای فرهنگی دولت در رابطه عملکرد خودشان به مجلس گزارش دهند.
🔺قانون در همه حوزه از جمله حجاب باید اجرایی شود.
#حجاب_قانون_آرامش
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
22.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️خانم محترم! مصطفی صدرزاده این روزها تــویــی...
✖️خانم های ایرانی در این روزها علیه صهیونیست های آدمکش چیکار کنند؟
#هیات_دختران_انقلاب
#زنان_سرنوشت_ساز
#حجاب_عفاف
#امر_به_معروف
#نهی_از_منکر
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
12.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فرزندآوری #نگاه_جدید #نشرحداکثری
🔶 نگاهی جدید و کاربردی به فرزندآوری
⭕️ سه مرتبه این فیلم را ببینید و حتما برای سه نفر ارسال فرمایید...
✅ استادحجت الاسلام راجی
#جهاد_فرزند_آوری
#فرزند_بیشتر
#نشاط_خانواده
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دل خوش یعنی با آنچه که داری حالت خوب باشه...
#دکتر_سعید_عزیزی
#سبک_زندگی
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
12.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کودکی که زنده ماند تا پهلوان یک لشکر شود!
📣 یکم آبان ماه، سالروز شهادت #مصطفی_صدرزاده
#فرزند_ایران 🇮🇷
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════
59.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏻♂️ آموزش ساخت عروسک
موش موشک
#ساخت_عروسک
╔══✧༅࿐✾
🆔@payame_kosar
╚═══ 🍃🌺🍃 ════════