eitaa logo
پیام کوثر
740 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
7.9هزار ویدیو
167 فایل
برنامه های ثابت کانال پیام کوثر : #امام_زمانم ، #یاران_آسمانی، #سبک_زندگی_اسلامی ، #جهاد_تبیین ، #فرزندآوری ، #تربیت_فرزند ، #داستانک ، #مسابقه ، #تلنگر ، #پندانه ، #گزارش و... ارتباط با ما : @Hkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مکن تهدیدم از کشتن ... که من تشنه زارم به خون خویشتن... ┏⊰✾🌹✾⊱━━━━┓      @payame_kosar ┗━━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 اردکان میزبان دو تن از شهدای گمنام 🔰 مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان یزد از تشییع و تدفین دو تن از شهدای گمنام در اردکان خبر داد. 🔻 مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس استان یزد: ۲۴ آذرماه، مراسم استقبال از ۱۵ شهید گمنام در استان یزد را خواهیم داشت. 🔻 سرهنگ زارع گفت: تعداد پنج شهید در پنج نقطه یادمانی یزد، سه تن از شهدا در سه نقطه مختلف شهرستان تفت و دو تن از شهدا در اردکان، دو تن در مهریز، یک شهید در بافق، یک شهید در ابرکوه و در بخش زارچ نیز تدفین می‌شوند. ┅═✧❁🌟🇮🇷🌟❁✧═┅        @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصمیم یکباره‌ی رهبر انقلاب برای رفتن به گلزار شهدا بدون محافظ 😊 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┅═✧❁🌹❁✧═┅    @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد همه شهیدان گرامی 🌹 شادی روح پاکشون صلوات🌹🌹 🇮🇷 قــــــــــوے ╰═━⊰🌸🍂🌸🍂⊱━═╯
☫﷽☫ ❤️🦋 این وصیت‌نامه هم جالب بود، مقایسه ڪنید با ڪسانی ڪه تو ڪاخ‌ها دارن زندگی می‌ڪنن! 👆👆 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃 ┗╯\╲ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄      @payame_kosar
بارها وقتی مسلم برای دفاع از حرم راهی سوریه می‌شد، محمدمهدی خودش را در کوله‌پشتی پدرش قایم می‌کرد تا قاچاقی با پدرش به مأموریت برود! ┅═✧❁🌟💠🌟❁✧═┅        @payame_kosar
🌍 داغِ این عکس هیچوقت کهنه نمیشه ! 😔 تو نمایشگاه دفاع مقدس قُم پسربچه دویید تا باباشو بغل کنه... 🥀 🔹ولی وقتی دید ماکتِ باباشه، بغضش ترکید و کلی گریه کرد...💔 راستی ، قیمت این لحظه چند!؟ 😔 🔹نازدانه شهید مدافع حرم ‎ ﹏﹏⃟🌻﹏﹏ @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┅═✧❁🖤❁✧═┅ @payame_kosar
ماجرای حاج احمد با بانوی دو عالم حضرت زهرا(س) 🔹 عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس می‌گفت: «کسی نفهمه زخمی‌ شدم همینجا مداوام کنید» 🔹دکتر اومد گفت: «زخمش عمیقه، باید بخیه بشه» بستریش کردند از بس خونریزی داشت بیهوش شد یه مدت گذشت یکدفعه از جا پرید گفت: «پاشو بریم خط» قسمش دادم گفتم: «آخه تو که بی هوش بودی، چی شد یهو از جا پریدی»؟ گفت: «بهت میگم به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی وقتی توی اتاق خوابیده بودم، دیدم خانم فاطمه زهرا(س) اومدند داخل فرمودند: «چیه؟ چرا خوابیدی؟» عرض کردم: «سرم مجروح شده، نمی‌تونم ادامه بدم» حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند: «بلند شو بلند شو، چیزی نیست بلند شو برو به کارهایت برس»... به خاطر همین است که هر جا که می‌روید حاج احمد کاظمی‌ حسینیه فاطمه‌الزهرا(س) ساخته است. @payame_kosar   ╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
میخواستم بزرگ بشم، درس بخونم، مهندس بشم، خاکمو آباد کنم، زن بگیرم، مادر و پدرم و ببرم کربلا، دخترم و بزرگ کنم، ببرمش پارک، توی راه مدرسه با هم حرف بزنیم، خیلی کارا دوست داشتم انجام بدم،خوب نشد..! ‏باید می‌رفتم از مادرم، پدرم، خاکم، ناموسم، دخترم، دفاع کنم، رفتم که دروغ نباشه، احترام کم نشه، همدیگرو درک کنیم، ریا از بین بره، دیگه توهین نباشه، محتاج کسی نباشیم. ✨‏فرازی از وصیتنامه شهید کاظم مهدی‌زاده ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─      @payame_kosar
🌱ُّٓ🌱 بعد‌ از‌ شهادت‌ آقا محسن ؛ دیدم علی همش میوفته ! میخواستم ببرمش دکتر... شب‌ محسن اومد تو خوابم بهم گفت : خانم ، علی چیزیش نیست منو میبینه میخواد بغلم کنه نمیتونه !💔 به‌نقل‌ازهمسرشهیدمدافع‌حرم‌ ❌حواسمون باشه که اون دنیا باید جوابگو باشیمااا😔 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄      @payame_kosar
توجه✅ حتما بخونید 👇👇👇 .ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ ﻣﯿﺒﺮﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ‌ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. وآن کسی نیست جز شهیدسید میرحسین امیره خواه شهید گمنام سلام... خوش اومدی...😔 به احترام شهدای گمنام این روایت رو برای دوستانتان ارسال کنید و *برای شادی روح تمامی شهدای گمنام صلوات* 🌷 همه شهیدان بر گردن ما حق دارند . آیا حق آنها را ادا کرده ایم؟؟!! یا اینکه هنوز باید بگوییم ، شهدا شرمنده ایم.😔 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─      @payame_kosar
✨مقام معظم رهبری: شهدای ما، کسانی نیستند که در یک جنگ توسعه‌طلبانه کشته شده باشند. 💠 اطلاعات شخصی شهید نام و نام خانوادگی: حبیب‌الله‌یوسفی‌انجیرآوند نام پدر: علی (معروف به حسین) تاریخ تولد: ۱۳۴۶/۰۶/۱۵ محل تولد: اردکان میزان تحصیلات: دوّم‌دبستان محل تحصیل: مصطفی‌خمینی‌اردکان وضعیت تاهل: مجرّد حرفه: گچ‌کار نام عملیات: بدر تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳(مفقود) محل شهادت: هورالهویزه نحوه شهادت: شدّت‌جراحات‌وبه‌جاماندن‌درمنطقه تاریخ خاکسپاری: ۱۳۷۳/۱۲/۰۵(پس از ۹ سال و۱۱ماه) محل خاکسپاری: بهشت‌شهدای‌اردکان سن: ۱۷سال و ۶ماه سمت در جبهه: آرپی‌جی‌زن نام یگان: گردان‌امام‌حسن(ع)ازتیپ‌الغدیریزد تعداد دفعات شرکت در جبهه: ۴دفعه به مدت ۱۱ماه‌و۲۶روز 🌱شهید حبیب‌ الله‌ یوسفی:  از برادرانم‌ می‌خواهم،‌ که‌ همچون‌ سدّی‌ آهنین‌ جلو‌ دشمنان‌ بایستند. ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─      @payame_kosar
شهید منصور عباسی مزرعه میر یکم آذر 1347 در شهرستان اردکان به دنیا آمد و تا دوره راهنمایی تحصیل کرد. پدرش حسین در معدن کارگری می کرد و مادرش فاطمه نام داشت. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی با سمت تک تیرانداز راهی جبهه های حق علیه باطل شد. سرانجام 16 مهر 1364 در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄      @payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید . حتما نگاه کنین👌 شهیدی که خیلی حرفا داره ها ... شادی روح شهدا و امام شهدا صلوات🌹 @payame_kosar ╰═━⊰🌸🍂🌸🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا 🥀 خاطره ای از استاد قرائتی درباره شهید کفتر باز ┏⊰✾🌹✾⊱━━━━┓      @payame_kosar ┗━━━━⊰✾🌹✾⊱┛
نام و نام خانوادگی: منوچهرفرهادی اردکانی نام پدر: محمدرضا تاریخ تولد: ۱۳۴۹/۰۷/۰۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۰۴/۱۰ محل شهادت: جزیره‌ی‌مجنون نحوه شهادت: اصابت‌ترکش‌به‌سر محل خاکسپاری: گلزارشهدای‌اردکان سن: ۱۷سال‌و۹ماه (س) ─═༅🍃🌹🍃༅═─ @payame_kosar
♦️شهیدی‌که‌برای‌آب‌نامه‌ می‌نوشت♦️ ● محل تولد : زنجان تاریخ تولد : ۱۳۴۵ تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ نام عملیات: کربلای۵ منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد ۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد... زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗 چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟ او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عج‌الله نامه برای آب... همرزم یوسف می‌گوید هر روز می‌دیدم یوسف گوشه‌ای نشسته و نامه می‌نویسد با خودم می‌گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می‌نویسد؟ آن هم هر روز. یک روز گفتم یوسف نامه‌ات را پست نمی‌کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه می‌نویسم ، کسی را ندارم که بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروه‌هایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم . تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️ شهدا را مهمان فاتحه ای بکنیم🌸 -----------*✨🌹✨*----------       @payame_kosar    -----------*✨🌹✨*-----------
یکی از کارمندان شهرداری ارومیه می گفت: تازه ازدواج کرده بودم و با مدرک دیپلم دنبال کار می گشتم. از پله های شهرداری می رفتم بالا که یکی از کارکنان شهرداری را دیدم و ازش پرسیدم آیا اینجا برای من کار هست؟تازه ازدواج کردم و دیپلم دارم. یه کاغذ از جیبش درآورد و یه امضاء کرد و داد دستم گفت بده فلانی، اتاق فلان. رفتم و کاغذ را دادم دستش و امضاء را که دید گفت چی می خوای؟ گفتم :کار گفت : فردا بیا سرکار باورم نمی شد فردا رفتم مشغول شدم . بعد از چند روز فهمیدم اون آقایی که امضاء داد شهردار بود. چند ماه کارآموز بودم بعد یکی از کارمندان که بازنشست شده بود من جای اون مشغول شدم. شش ماه بعد رئیس شهرداری استعفاء کرد و رفت جبهه. بعد از اینکه در جبهه شهید شد یکی از همکاران گفت :توی اون مدتی که کارآموز بودی و منتظر بودیم که یک نفر بازنشسته بشه تا شما را جایگزین کنیم، حقوقت از حقوق شهردار کسر و پرداخت می شد. یعنی از حقوق شهید باکری این درخواست خود شهید بود. ┏⊰✾🌹✾⊱━━━━┓      @payame_kosar ┗━━━━⊰✾🌹✾⊱┛
نام و نام خانوادگی: محمد‌ترابی‌اردکانی تاریخ تولد: ۱۳۳۶/۱۲/۱۲ محل تولد: اردکان میزان تحصیلات: ششم‌ابتدایی تحصیل: دبستان‌بابا‌طاهر‌اردکان وضعیت تاهل: متأهّل تعداد فرزند: ۲‌پسر حرفه: پاسدار-بنا نام عملیات: کربلای‌۵ تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۱/۱۰ محل شهادت: شلمچه نحوه شهادت: اصابت‌ترکش‌به‌ناحیه‌ی‌سر‌و‌گردن محل خاکسپاری: گلزارشهدای‌اردکان سن: ۲۸‌سال و ۱۰ماه سمت در جبهه: تک‌تیر‌انداز‌،‌آر‌پی‌جی‌زن (ع) ┏⊰✾🌹✾⊱━━━━┓      @payame_kosar ┗━━━━⊰✾🌹✾⊱┛
نام شهید:عباس پورقاسمی نام پدر: علی اصغر تاریخ تولد : ۴۱/۶/۱ محل تولد : اردکان تاریخ شهادت:۶۲/۱۲/۱۱ محل شهادت: طلائیه سن: ۲۱سال و ۶ ماه سمت در جبهه : آرپی جی زن (ع) ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄      @payame_kosar
-میگفت اگر‌دختری‌"حجـابش"را‌رعایت‌ڪند، و‌پسری‌"غیـرتش"راحفظ ڪند، و‌هر‌جوانی‌که"نما‌ز‌اول‌وقت‌"را درحدتوان بخواند؛ اگر‌دستم‌برسد‌سفارشش‌رابه‌مولایم امام‌حسین‌«؏»خواهم‌ڪردو‌اورا‌دعا‌میکنم! (ع) ┏⊰✾🌹✾⊱━━━━┓      @payame_kosar ┗━━━━⊰✾🌹✾⊱┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آخرین لالایی مادر 🔻شهید احمد کشوری نیا، در درگیری با قاچاقچیان ۲۳ دی ماه به شهادت رسید. این شهید با اهدای اعضای بدنش جان چند نفر از هموطنانش را نیز دوباره نجات داد. •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @payame_kosar
داعشی ها محاصره اش کردن تا تیر داشت با تیر جنگید تیرش تموم شد داعشی ها نیت کرده بودن زنده بگیرنش همون موقع حاج قاسم هم توی منطقه بود خلاصه اینقدری این بچه رو زدن تا دیگه بدنش هم کم آورد و اسیر شد ولی یک لحظه هم سرشو از ترس پایین نیاورد... تشنه بود آب جلوش می ریختن رو‌ی زمین فهمیدن حاج قاسم توی منطقه اس برای خراب کردن روحیه حاج قاسم بیسیم رضا اسماعیلی رو گرفتن جلو دهن رضا و چاقو رو گذاشتن زیر گردنش 😭 کم کم برا این که زجر کشش کنن آروم آروم شروع کردن به بریدن سرش و بهش می گفتن به حضرت زینب فحش بده پشت بیسیم 😭 اینقدر یواش یواش بریدن که ۴۵ دقیقه طول کشید... 😭 ولی از اولش تا لحظه ای که صدای خر خر گلو آمد این پسر فقط چند تا کلمه گفت: اصلا من آمدم جون بدم برای دختر مظلوم علی... اصلا من آمدم فدا بشم برای حضرت زینب... اصلا من آمدم سرم رو بدم... یا علی یا زهرا... میگن حاج قاسم عین این ۴۵ دقیقه رو گریه می کرد بعدم سر رضا رو گذاشتن جعبه و فرستادن ‌برای حاج قاسم... 😭 امنیت ما اتفاقی نیست عزیزان چقدر سرها و خون ها دادیم تا توانستیم به این آرامش برسیم... 😭💔 ┏⊰✾🌹✾⊱━━━━┓      @payame_kosar ┗━━━━⊰✾🌹✾⊱┛