📊 مقایسه مرگ و میر جادهای در ایران و عربستان
🔹 تلفات جادهای در ایران در سال ۲۰۰۵ حدود ۴۱ در صدهزار نفر گزارش شده و در عربستان ۲۶ در صدهزار نفر
🔹اما در سال ۲۰۱۹، این نرخ در ایران به ۲۲ در صدهزار و در عربستان به ۳۶ در صدهزار نفر رسیده است.
🔹یعنی در طول ۱۴ سال، تلفات جادهای در ایران تقریباً نصف شده و در عربستان تقریباً سیر صعودی داشته است.
🔹در حالی وضعیت تلفات جادهای در عربستان از ایران بدتر است، که عربستان بزرگترین وارد کننده خودرو در خاورمیانه میباشد و گفته میشود کیفیت خودروهای وارداتی آنها از ایرانیان، بهتر هم هست.
#ایران
#خودتحقیری_ممنوع
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@payame_kosar
✍داستان " مقام عبادي بیمار "
روزي پيامبر (ص) سرش را به سوي آسمان بلند كرد و خنديد.
شخصي پرسيد: ديديم سر مبارك را به
آسمان بلند كرده و خنديديد ، علتش چه بود؟
فرمود: خنده ام از اين جهت بود كه تعجب نمودم از دو فرشته اي كه در آسمان به سوي زمين آمدند و در جستجوي مؤمن صالح بودند كه هميشه او را در محل نماز خود مي ديدند، تا اعمال او را بنويسند، و به سوي آسمان ببرند .
اين بار او را در محل نماز خودش نديدند. به سوي آسمان عروج كردند و به خدا عرض كردند: پروردگارا بنده ی تو فلاني را در محل نمازش نديديم تا اعمال نيكش را بنويسيم، بلكه او را در بستر بيماري ديديم.
خداوند به آنها فرمود: براي بنده ام تا وقتي كه بيمار است مثل آنچه در حال سلامتي از كارهاي نيك در شبانه روز انجام مي داد بنويسيد، بر ماست تا او در حبس (بيماري) است، پاداش اعمال خيري را كه هنگام صحت انجام مي داد، بنويسيم.
🪴@payame_kosar
⁉️ مسئول خرید
🔶س : اگر مأمور خرید جنسی را برای شرکتی که درآنجا کار میکند بخرد و از فروشنده تخفیف بگیرد، آیا میتواند مقدار تخفیف را برای خود لحاظ کند و قیمت بدون تخفیف را به شرکت اعلام کند؟
✅ ج: مقدار تخفیف متعلق به شرکت است و مأمور خرید نمیتواند بیش از مبلغی که خریده است با شرکت محاسبه کند.
#احکام_بیع
#تخفیف
#معامله
🔍 منبع : KHAMENEI.IR
🌸🍃 @payame_kosar
🙏 به #استقبال_نماز می رویم:
نماز اول وقت مثل...
میوھاۍ ڪه وقت چیدنش شدھ،
اگھ میوھ رو نچینۍ خراب میشہ...
مزھ اولشو ندارھ
همیشہ سعۍ ڪن نمازهایت
در هر شرایطۍ اول وقت باشہ...
خداهم تو گرفتارۍهاۍ زندگۍ
قبل از اینڪہ حرفۍ بزنۍ ڪارت
رو ردیف میڪنہ✨🔮
🪴@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎 ذکری با ثواب بینهایت
🎙 بیان استاد دکتر رفیعی
🎥 حتما ویدیو رو ببینید
و تا جـای امکان نشر بدید🌹
🌷اَلٰا بِذِكْرِٱللّٰـهِ تَطْمَئِنُّ ٱلْقُلُوبُ
@payame_kosar
✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦
🔴 دعا برای حفظ ایمان در آخر الزمان
🔵 آیت الله مرعشی نجفی (ره) :
🌕 وقتی از منزل خـارج میشوم، خدا را به ۱۲۴ هزار پیامبر قسم میدهم که با ایمان به خانه برگردم. چرا که در روایت آمده، چه بسا مرد با ایمان از خــانـہ خارج میشود و بی ایمان برمیگـــردد.
◼️ ۷ شهریور سالروز وفات آیت الله مرعشی نجفی ( رحمة الله علیه )
*******🌹🍃🌹🍃
@payame_kosar
*******🌹🍃🌹🍃
#گزارش_تصویری
✅ جلسه دوازدهم(جلسه آخر)
✅ مسابقه ربات جنگجو
🔸 کلاس: رباتیک ترم اول(رباتیک مقدماتی)
🔸روز برگزاری کلاس: یکشنبه ها و سه شنبه ها
✅ساعت:۱۱تا۱۲:۳۰
🔸مربی : سرکار خانم منصوری
🔸مکان برگزاری کلاسها:
⬅️پایگاه شهید شرکایی دیلم
#نو_جوانه_ها
#پایگاه_شهید_شرکایی
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
࿐჻ᭂ🌸💚🌸჻ᭂ࿐
@payame_kosar
#گزارش_تصویری
🔸 کلاس: زبان ترم دوم
🔸روز برگزاری کلاس: شنبه و دوشنبه و چهارشنبه
🔸مربی: خانم اقبال
🔸 تعداد نفرات: ۲۰ نفر
🔸مکان برگزاری کلاسها:
⬅️پایگاه حضرت ابوالفضل(ع)
#نو_جوانه_ها
#پایگاه_حضرت_ابوالفضل_ع
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
─═༅🍃🌹🍃༅═─
@payame_kosar
#گزارش_تصویری
✨ مراسم روضه خوانی به مناسبت ایام دهه ی آخر ماه صفر همراه با سفره حضرت ابوالفضل (ع) با حضوراعضای حلقه دختران کوثر و بانوان در مسجدابوالفضل (ع) شهرک قائم برگزارشد.
#ماه_صفر
#پایگاهحضرتعلیبنابیطالبع
#حوزهمقاومتبسیجکوثراردکان
@payame_kosar
╰━⊰🍂🌺🌺🍂⊱═╯
#گزارش_تصویری
🌸 در ادامه طرح نو+جوانه های صالحین ، اردوی تفریحی_ورزشی در مجموعه آبی رضوانشهر با حضور ۳۰۰ نفر از نوجوانان شرکت کننده در این طرح از پایگاه های مختلف حوزه مقاومت بسیج کوثر اردکان برگزارشد .
🔷 در این اردو نوجوانان بعد از یک تفریح سالم و شاد در استخر برای اقامه نماز ظهر و عصر در مسجد تاریخی ریگ حضور یافتند و بعد از صرف میان وعده به اردکان بازگشتند.
#نو_جوانه_ها
#تفریح_سالم
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر_اردکان
𖠇𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═┅───
@payame_kosar
🌷بِسْـمِـ الّلهِ النُّور
🍁رمان هیجانی و فانتزی
🌷 #مثل_هیچکس
🍁قسمت #سی_وچهار
فکرم درگیر بود..😍🌹💭
نمی فهمیدم چرا بعد از این همه مدت انتظار درست وقتی که باید می رفتم این اتفاق افتاده...🤔
کلافه بودم. میدانستم اگر بروم حداقل تا چند ماه آینده احتمال برگشتن وجود ندارد.😟
❣تمام فکرم پیش فاطمه بود.❣
#دلیل این همه مدت #سکوت را نمیفهمیدم. دلم از رفتن منعم می کرد و عقلم میگفت باید بروم. 😇دوست داشتم حتی به قیمت ترک تحصیل بمانم و با فاطمه ازدواج کنم. ☺️😅اما در این صورت همان چند درصد شانسی هم که برای جلب رضایت خانواده ام داشتم از دست می دادم.😕
آن شب تا صبح خوابم نبرد...
مادرم جشن خداحافظی🍢🍰🍹 مختصری گرفته بود و خاله مهناز و دایی مسعود را برای نهار دعوت کرده بود.
به زور سر میز نهار نشستم.💭❣
چیزی از گلویم پایین نمی رفت. هرچقدر با خودم کلنجار می رفتم نمیتوانستم بدون اینکه فاطمه را ببینم از ایران بروم.
به اتاقم رفتم و لباس پوشیدم تا از خانه بیرون بروم. 👕👖💓مهمان ها در سالن دور هم نشسته بودند. نیمی از مبل های خانه راهروی وروردی که از سالن فاصله ی زیادی داشت را پوشش می داد. به آرامی از در اتاق، خودم را به در ورودی رساندم تا کسی متوجه رفتنم نشود.😆 اما مادرم جلوی درمچم را گرفت و حسابی شاکی شد. گفت :
_ رضا! کجا میری؟ من مهمونارو برای دیدن تو دعوت کردم. اومدی دو دقیقه نشستی الانم داری میری؟ تو دو ساعت دیگه باید فرودگاه باشی.😠
+ بخدا یه کار واجب پیش اومده. 😍😊اگه نرم خیلی بد میشه. چمدونمو با خودم میبرم. از همون طرفم میام فرودگاه.☺️ بعد شما ماشینمو بیارین خونه.
مادرم را بوسیدم😘 و در را آهسته بستم.
با عجله به سمت خانه محمد حرکت کردم.🏃💨🚙
زنگ زدم. 💎فاطمه💎 در را باز کرد....
با دیدنش دوباره همه ی احساساتم زنده شد.😊💓 از دیدنم متعجب شده بود، گفت :
_ سلام. شما اینجا چه کار می کنید؟😳
+ سلام. ببخشید مزاحمتون شدم ولی باید میدیدمتون. 😊☝️نمیتونستم بدون اینکه باهاتون حرف بزنم از ایران برم. محمد دیشب همه چیز رو بهم گفت. اومدم بپرسم چرا توی این یک سال حرفی نزدین؟ میدونین یک سال انتظار کشیدن یعنی چی؟😊😕
با صدای آرامی گفت :
+ بله... میدونم. من خیلی #انتظارپدرمو کشیدم.
_ چرا این همه مدت منو بی خبر گذاشتین؟ 😒وقتی که دیدم براتون خواستگار اومده از همه چیز دلسرد شدم.😔 فکر میکردم حتما بخاطر همین این همه وقت جوابمو ندادین. مثل یه آدم بی هدف و بی انگیزه شدم که دیگه چیزی برام مهم نبود. بعدشم به اصرار خانوادم برای بورسیه تحصیلی اقدام کردم.😒
+ متاسفم. ولی این کار لازم بود. هم برای خودم، هم برای شما.👌
_ چه لزومی داشت؟🤔
+ من از شما #شناخت زیادی نداشتم. نمیدونستم چقدر سر حرفتون می مونید. از طرفی هم میدونستم شرایط شما بخاطر خانوادتون خاص و سخته. دلیل اینکه ازتون خواستم صبر کنید این بود که زمان ابهامات ذهنم رو برطرف کنه و اینکه... بتونم با خودم کنار بیام.
_ یعنی چی که کنار بیاین؟😟
معلوم بود حرف زدن برایش چقدر #سخت و #عذاب_آور است. گفت :
+ من میخواستم روی خودم کار کنم، تا... آمادگی این سختی ها رو داشته باشم.
همین که در طول این مدت خودش را برای زندگی با من آماده کرده بود یعنی او هم دوستم داشت.😇😊 از #شرم و #حیایش نمی توانستم بیش از این انتظار ابراز احساسات داشته باشم. گفتم :
_ امروز اومدم بهتون بگم من خیلی فکر کردم و با خودم کلنجار رفتم که رفتنم بهتره یا موندنم.😊 اگه دست خودم بود می موندم. ولی چون نمیخوام مخالفت خانوادم با این ازدواج بیشتر بشه باید برم. اگه نمیرفتم این مساله رو از چشم شما میدیدن.👌 نمیخوام فکر کنین رفتن برام راحته. حاضر بودم درسمو ول کنم و بمونم. اما چون میخوام برای جلب رضایت پدر و مادرم تلاش کنم مجبورم خلاف میل خودم عمل کنم. مطمئن باشین توی اولین فرصت برمیگردم.☺️
_ میفهمم.
+ میتونم ازتون یه خواهشی کنم؟☺️
_ بفرمایید؟
+ کمی از نوشته هاتونو بدین با خودم ببرم.✍😊
_ کدوم نوشته؟
+ هرکدوم که شد. میدونم دلنوشته های زیادی دارین.
_ برای چی میخواید؟😟
+ برای روزهای دلگیر غربت!😇🌅
بعد از کمی مکث کردن گفت :
_ چند دقیقه منتظر باشید.
در را جفت کرد و رفت.
به دیوار کنار در تکیه دادم. همیشه زمستان ها در کوچه شان عطر گل یخ می آمد...😌🌺
ادامه دارد....
༺◍⃟჻ᭂ࿐❁❥༅••┅┄
@payame_kosar
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای علی فانی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
•┈••••✾•☘️🌸☘️•✾•••┈•
@payame_kosar