قسمت اول : زمانی برای زندگی
حتی وقتی مشروب نمی خوردم بیدار شدن با سردرد و سرگیجه برام عادی شده بود ... کم کم حس می کردم درس ها رو هم درست متوجه نمیشم ... و ...
هر دفعه یه بهانه برای این علائم پیدا می کردم ...ولی فکرش رو نمی کردم بدترین خبر زندگیم منتظرم باشه ...
بالاخره رفتم دکتر ... بعد از کلی آزمایش و جلسات پزشکی... توی چشمم نگاه کرد و گفت ...
- متاسفیم خانم کوتزینگه ... شما زمان زیادی زنده نمی مونید ... با توجه به شرایط و موقعیت این تومور ... در صد موفقیت عمل خیلی پایینه و شما از عمل زنده برنمی گردید ... همین که سرتون رو ...
مغزم هنگ کرده بود ... دیگه کار نمی کرد ... دنیا مثل چرخ و فلک دور سرم می چرخید ...
- خدایا! من فقط 21 سالمه ... چطور چنین چیزی ممکنه؟... فقط چند ماه؟ ... فقط چند ماه دیگه زنده ام!! ...
حالم خیلی خراب بود ... برگشتم خونه ... بدون اینکه چیزی بگم دویدم توی اتاق و در رو قفل کردم ... خودم رو پرت کردم توی تخت ... فقط گریه می کردم ... دلم نمی خواست احدی رو ببینم ... هیچ کسی رو ...
یکشنبه رفتم کلیسا ... حتی فکر مرگ و تابوت هم من رو تا سر حد مرگ پیش می برد ... هفته ها به خدا التماس کردم ... نذر کردم ... اما نذرها و التماس های من هیچ فایده ای نداشت ... نا امید و سرگشته، اونقدر بهم ریخته بودم که دیگه کنترل هیچ کدوم از رفتارهام دست خودم نبود ... و پدر و مادرم آشفته و گرفته ... چون علت این همه درد و ناراحتی رو نمی دونستن ...
خدا صدای من رو نمی شنید ...
#رمان
@payame_kosar
قسمت دو : مسیحی یا یهودی
یه هفته دیگه هم به همین منوال گذشت ... به خودم گفتم...
- تو یه احمقی آنیتا ... مگه چقدر از عمرت باقی مونده که اون رو هم داری با ناله و گریه هدر میدی؟ ... به جای اینکه دائم به مرگ فکر می کنی، این روزهای باقی مونده رو خوش باش ...
همین کار رو هم کردم ... درس و دانشگاه رو کنار گذاشتم ... یه لیست درست کردم از تمام کارهایی که دوست داشتم انجام شون بدم ... و شروع کردم به انجام دادن شون ... دائم توی پارتی و مهمونی بودم ... بدون توجه به حرف دکترها، هر چیزی رو که ازش منع شده بودم؛ می خوردم ... انگار می خواستم از خودم و خدا انتقام بگیرم ... از دنیا و همه چیز متنفر بودم ... دیگه به هیچی ایمان نداشتم ...
اون شب توی پارتی حالم خیلی بد شد ... سرگیجه و سردردم وحشتناک شده بود ... دیگه حتی نمی تونستم روی یه خط راست راه برم ... سر و صدا و موسیقی مثل یه همهمه گنگ و مبهم توی سرم می پیچید ... دیگه نفهمیدم چی شد ...
چشم باز کردم دیدم توی اورژانس بیمارستانم ... سرم درد می کرد و هنوز گیج بودم ... دکتر اومد بالای سرم و شروع به سوال پرسیدن کرد ... حوصله هیچ کس رو نداشتم ... بالاخره تموم شد و پرستار پرده رو کنار زد ...
تخت کنار من، یه زن جوان محجبه بود ... اول فکر کردم یه راهبه است اما حامله بود ... تعجب کردم ... با خودم گفتم شاید یهودیه ... اما روبند نداشت و لباس و مقنعه اش هم مشکی نبود ... من هرگز، قبل از این، یه مسلمان رو از نزدیک ندیده بودم ...
#رمان
@payame_kosar
به رسم ادب روزمونو با سلام
بـر سرور و سـالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم
اَلسلامُ علی الحُسین
وعلی علی بن الحُسین
وَعلی اُولاد الـحسین
وعَلی اصحاب الحسین
@payame_kosar 🏴
🖤حضرت قاسم بن الحسن (ع)
نشست گرد و غبار و صدای او برخاست😭
عمو بیا که اجل در کنار من اینجاست
😭
بیا که قبل شهادت تو را ببینم سیر
بیا که پیش تو مردن برای من زیباست😭
بیا ببین دم آخر که از شکاف لبم
چقدر چشمه ی احلی من العسل اینجاست😭
بخار می شود از فرط تشنگی زرهم
از عشق تو ز وجودم حرارتی برپاست
کنار من بنشین و مرا تماشا کن😭
سرِ شکسته ی من روی دامن باباست
ببین به روزم عمو جان عدو چه آورده
که نوجوان حریم تو هم قد سقاست
😭😭😭😭
@payame_kosar
🕊بالاخره در مهر ماه سال ۹۴ دومین اعزام او رقم خورد و در یازدهمین روز پاییز 🍂دوباره راهی شد.
💥رشادت های عبدالله باقری در نبرد به گونه ای بود که شهادتش زیاد طول نکشید و تنها ۲۰ روز پس از دومین اعزام در آخرین روز مهر سال ۱۳۹۴ همراه با امین کریمی که از همرزمانش در سپاه انصار المهدی بود، در حومه شرقی شهر حلب به درجه رفیع شهادت رسید.🕊
#ستاره ها
@payame_kosar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذری امروزمون به یاد نوجوان دشت کربلا قاسم بن الحسن(ع)
#نذری
#آشپزخانه_بهشتی
#باوضو_آشپزی_کنیم
@payame_kosar
شرح راهبردی 6.mp3
19.61M
#شرح_راهبردی_زیارت_عاشورا
قسمت ششم
با توجه به موضوع سخنرانی امروز رکن کار در انقلاب چه بود؟؟
ارسال پاسخ تا١٠صبح فردا به آیدی @Montazer_250
#مسابقه
@payame_kosar
#کتاب_خوب
.
🏡🎨
زمانی در قمصر، داشتند خانه ای به سبک خانه های سنتی کاشان می ساختند. گشته بودند و آینه کارهای قدیمی را پیدا کرده بودند که هم چنان به سبک سنتی کار می کردند. مشغول تماشای کارکردنشان بودم. برای ساختن گُل های آینه کاری، گلبرگ ها را یکی یکی می کشیدند روی آینه، می کَندند، می چسباندند و دوباره گلبرگ بعدی. گفتم:"گل را بکشید، کامل در بیاورید و بگذارید. برای چه گلبرگ گلبرگ؟!"
🏡🎨
نگاهی عاقل اندر سفیه کرد: "که بعدش چه کار کنم؟!"
گفتم: "می روید اتاق بعدی دوباره گل می چسبانید. بعد خانه بعدی و ..."
او عجله مرا نمی فهمید. او دارد عبادت می کند. مسیرش همین است؛ مثل کسی که پیاده می رود مشهد، می تواند سوار هواپیما بشود و دوساعته برسد مقصد، زیارت کند و برگردد. دارد صعود می کند. این طور به کمال می رسد. چرا عجله کند؟! همین سوال را برخی درباره پیاده روی اربعین می پرسند. درکی از سیر و سلوک ندارند. عجله و تکاثر یکی از مبانی سبک زندگی غربی است.
📗📘📙
@ketabe_khoob
@payame_kosar
🌺بسم الله الرحمن الرحیم 🌺
🔷️مسابقه ماه محرم🔷️
❗رده سنی ۳ تا ۷ سال با موضوع محرم در قالب شعرخوانی و نقاشی.❗
❗رده سنی ۸ تا ۱۳ سال با موضوع شعار ما ملت شهادتیم ما ملت امام حسینم در قالب دلنوشته ای برای حاج قاسم.❗
آثار خود را به آیدی زیر :
@amoozesh_msqsajjad
در پیام رسان های ایتا ، بله و سروش ارسال نمایید.
مدت زمان ارسال آثار ۶ ، ۷ و ۸ ماه محرم.
#باید_تمام_زندگیم_مثل_او_شود
#کارگروه_آموزش_شهید_عباس_حیدری
🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹
🔸@payame_kosar
🔴 #درد_و_درمان
🔶انسان چه زمانی #ضجه می زند، زمانی که #دردش آمده باشد، امام باقر(ع) می فرماید که شما #شیعه باید دردتان بیاید تا #فرج امام محقق شود.
🔶این مهمترین #شرط ظهور حضرت است. تا این #درد ایجاد نشود، #درمان را نمی فرستند.
🔵 #استاد_عالی
@payame_kosar
💥 توجه توجه 💥
سلام بچه های عزیز 👋
حالا که زحمت کشیدین کاردستی:
1⃣ کبوتر ها و لونه شان🕊
2⃣ پرچم 🚩
3⃣ مسجد 🕌
4⃣ با حوض قشنگ و ماهی هاشو🐠
درست کردید و نقاشی کشیدید و اونا رو به دیوار خونتون نصب کردین ،از امروز هر قصه ای که میذاریم نقاشیشو بکشید و روی همون دیوار خونتون بچسبونید تا یه نمایشگاه حسینی تو هر خونه ای داشته باشیم.🎨✂️
در انتهای این ۱۳ داستان ان شاءالله به قشنگ ترین و خلاق ترین نمایشگاه های دیواری خونگی شما به قید قرعه جایزه های قشنگ تعلق میگیره.🎁🎁🎁
#مسابقه
🏴🚩🏴🚩🏴🚩
@payame_kosar
644357888_-213683.mp3
13.46M
قصه پنجم...
🕊 کبوتران خوش آواز 🕊
بخش پنجم
📖🔊حالا که داستان رو گوش کردید نقاشی داستان رو بکشید و عکسش رو تا ساعت ۱۷ فردا به آیدی @Montazer_250 ارسال کنید.. 🕊📷
همچنین منتظر بموووونید تا ادامه داستان رو با هم بشنویم..🗣
#مسابقه
@payame_kosar