#تلنگر
تنها بازمانده ی یک کشتی شکسته توسط،
جریان آب به جزیره ای دورافتاده برده شد.
او با بیقراری به درگاه خداوند دعا کرد.
تانجات پیداکند.
ساعت ها به اقیانوس چشم میدوخت ،
شاید نشانی ازکمک بیابد اماچیزی بچشم نمی آمد.
سرانجام باناامیدی تصمیم گرفت کلبه ای،
کوچک کنار ساحل بسازدتا ازخود و وسایل
اندکش محافظت کند.
یک روز پس ازآنکه از جست وجوی غذا بازگشت،
خانه ی کوچک را در آتش یافت؛
اندک لوازمش دود شد و به آسمان رفت.
بدترین چیزممکن رخ داده بود...
عصبانی و اندوهگین فریاد زد:
"خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟"
صبح روزبعد با صدای کشتی که به جزیره
نزدیک میشد ازخواب برخاست؛
آن کشتی می آمد تا نجاتش دهد..!
مردازنجات دهندگان پرسید:
"چطور متوجه شدیدمن اینجا هستم?"
آنها گفتند:
"ما علامت دودی که فرستادی دیدیم.!"
آسان میتوان دلسرد شد،هنگامی که
بنظر می رسد کارها به خوبی پیش نمیرود،
اما نباید امیدمان را ازدست بدهیم زیرا خدا در کنار ماست،حتی در میان درد و رنج...!
دفعه ی بعد که کلبه یا دلتان درحال
سوختن است به یادآورید که آن شاید
علامتی برای فراخواندن رحمت خداوند باشد...🤲💚🤲
🌸🌹🌸🌹🌸🌹