➖پس از نماز ، پیامبر صلی الله علیه و آله به کمک امیرالمومنین علیه السلام و خدمتکار خود(۲) ،
به زحمت بر اولین پله منبر قرار میگیرند....
پیامبر صلی الله علیه و آله، دردمندانه میخواهند که حاضران آنچه را میشنوند به غایبان برسانند ؛
آن حضرت حدیث ثقلین را یادآور میشوند و مردم را به رعایت حق الاهی در مورد این دو ثقل گرانبها (قرآن و اهل بیت علیهم السلام)دعوت میکنند ؛
آن حضرت پیوسته از امیرمؤمنان علیهالسلام میگویند و در انتها باز از مسلمانان میخواهند که شاهدان به غایبان بگویند...(۳)
⚠️ در همین خطبه ، پیامبر صلی الله علیه و آله از وجود فتنه های بی پایان سخن به میان میآورند.
‼️ از نکات قابل توجه در بین خطبه ، پرسش معترضانهء عمر بن خطاب دربارهء مصداق ثقلین است ، که ناراحتی پیامبر را به همراه دارد ؛(۴)
پیامبر صلی الله علیه و آله از منبر پایین میآیند و به منزل خویش بر میگردند ؛
به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله بر بدن آن حضرت ، آب میریزند ، تب اندکی فرو مینشیند ؛
¤ پیامبر صلی الله علیه و آله ، بار دیگر اسامه را فرامیخوانند و برای چندمین بار دستور اکید میدهند که با سپاهیان خویش مدینه را بلافاصله ترک کند ؛
آن حضرت بار دیگر متخلفان از این دستور را لعن میکنند و از رحمت الاهی دور میشمردند ؛
📛ابوبکر که می فهمد حال پیامبر صلی الله علیه و آله کمی بهتر شده ، به سوی منزل خود در سُنْح می رود (۵) ،
تا از چشم پیامبر دور باشد و همچنین در سپاه اسامه نیز حضور پیدا نکند ؛
او برای شنیدن اخبار بعدی لحظه شماری میکند...
◾➖ چندی بعد بیماری پیامبر خدا صلی الله علیه و آله شدت می یابد ؛
آثار سَم آن چنان زیاد است که پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله ، بدن و زیر ناخن های آن حضرت سبز می شود ؛
👈 این سم اثر خویش را اینک بر رسول خدا صلی الله علیه و آله به روشنی نشان می دهد ؛
امیرالمومنین سر پیامبر صلی الله علیه و آله را بر سینهء خود میگیرند ؛
⚠️ در این مورد نیز عایشه ادعا میکند که پیامبر بر روی سینهء او جان داده است(۶) ؛
بنی هاشم - که در منزل پیامبر حضور داشتند - در این خصوص وی را تکذیب کردند ؛
عایشه دختر ابوبکر نیز ادعای خویش را به صورت دیگری تعدیل می کند و میگوید :
⛔️من نادان بودم و بی تجربه ، در نتیجه گمان بردم که رسول خدا در دامنم من وفات یافت ، من سرِ رسول خدا را بر زمین گذاشتم ؛ از خانه خارج شدم و شیون کردم‼️ (۷)
[اما از آنجا که رسول خدا از دنیا نرفته بودند ، امیرمؤمنان سر می رسند و آن حضرت را به سینه می گیرند ، در نتیجه رسول خدا در دامان امیرمؤمنان وفات می یابند!]
👆 این ادعای عایشه نیز ، با توجه به حضور پیوستهء امیر مومنان علیه السلام نمی تواند درست باشد.
به هر روی ، رسول خدا صلی الله علیه و آله امیرمومنان علیه السلام را به سوی خویش میکشند و با کلامی آهسته با حضرت سخن میگویند ؛
دو یا سه ساعتی به ظهر مانده است؛
🏴🏴لحظاتی بعد ، رسول خدا صلی الله علیه و آله ، در حجرهء شخصی خویش , در سن ۶۳ سالگی و در دامان امیرمومنان علیه السلام ، دار فانی را وداع میگویند...(۸)😭😭
▪️خبر به سپاه بی تحرک اسامه می رسد ؛
سپاه از هم می پاشد ؛
چندی دیگر ابوبکر نیز از سنح حرکت می کند....
❌امروز ظهر "ابوبکر" به عنوان خلیفه نماز را اقامه خواهد کرد !
و از #غدیر #تنها " ۷۰ " روز گذشته است...
➖➖➖➖➖
📚 الصحیح من سیرة النبی الأعظم صص۲۹۳-۳۰۱ ج۳۳ ؛ صلاة ابي بكر صص۴۴-۴۹
▪ الامالی ص۱۳۵ ؛ بحارالانوار ج۲۲ ص۴۷۶
▪ خصائص الأئمه صص۷۴-۷۵ ؛ طرف من الأنباء و المناقب صص۲۷۳-۱۷۵ ؛ بحارالانوار ج۲۲ صص۴۸۶-۴۸۷
▪ الامالی ص۱۳۵ ؛ بحارالانوار ف۷۶/۲۲
▪ السيرة النبوية ۳۱۱/۴ ؛ تاریخ مدینه دمشق ۵۶/۲ ؛ کنزالعمال ۵۷۴/۱۰ ؛ سبل الهدي و الرشاد ۲۴۹/۶ ؛ امتاع الأسماع ۱۲۵/۲ ، ۵۲۱/۱۴ ؛ شرح مسند ابی حنیفه ص۳۰۳ (همه از مدارک اهل تسنن)
▪ صحیح بخاری ۱۸۶/۳ ؛ صحیح مسلم ۷۵/۵ ؛ السیره النبویه ۳۱۲/۴ ؛ مسند احمد ۲۷۰/۶ ، ۲۷۴/۶ ؛ مسند ابی یعلی ۶۲/۸ (همه از مدارک اهل تسنن)
▪ مسند احمد ۳۲/۶ (از مدارک اهل تسنن)
▪ الامالی مفید ص۲۳۵ ؛ الامالی طوسی ص۱۱ ؛ خصائص الأئمه ص۵۱ ؛ بحارالانوار ۴۶۲/۳۲ ، ۱۴۷/۳۴