eitaa logo
پیام نایین
1.8هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
6.4هزار ویدیو
148 فایل
اخبار و رویداد های شهرستان نایین و ایران @payamnaein پایگاه خبری پیام نایین👇 Payamnaein.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
ویژگی های قرآن کریم وَ مَنَاهِلُ‏ لَا يَغِيضُهَا الْوَارِدُونَ وَ مَنَازِلُ لَا يَضِلُّ نَهْجَهَا الْمُسَافِرُونَ وَ أَعْلَامٌ لَا يَعْمَى عَنْهَا السَّائِرُونَ وَ [إِكَامٌ‏] آكَامٌ لَا يَجُوزُ عَنْهَا الْقَاصِدُونَ. جَعَلَهُ اللَّهُ رِيّاً لِعَطَشِ الْعُلَمَاءِ وَ رَبِيعاً لِقُلُوبِ الْفُقَهَاءِ وَ مَحَاجَّ لِطُرُقِ الصُّلَحَاءِ. (قرآن) آبشخورهايى است که هر چه از آن برکشند کاستى نمى يابد. منزلگاه هايى است که مسافرانش راه خود را گم نمى کنند و نشانه هايى است که از چشم رهگذران پنهان نمى ماند و زمين هاى مرتفعى است که جويندگانش از آن نمى گذرند. خداوند آن را فرونشاننده عطش دانشمندان، بهار دلهاى فقيهان و جادّه هاى وسيع صالحان قرار داده است.
اهمیت و آثار نماز تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّهَا «كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»؛ أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا: «ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؟ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»؛ وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ. برنامه نماز را به خوبى مراقبت کنيد و در محافظت آن بکوشيد. بسيار نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرّب جوييد، زيرا نماز بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است. آيا پاسخ دوزخيان را در برابر اين سؤال که «چه چيز شما را به دوزخ کشانيد؟» نمى شنويد که مى گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم». (آرى) نماز گناهان را فرو مى ريزد، همچون فروريختن برگ از درختان (در فصل پاييز) و طنابهاى معاصى را از گردنها مى گشايد.
اهمیت و آثار نماز شَبَّهَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالْحَمَّةِ تَكُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ يَغْتَسِلُ مِنْهَا فِي الْيَوْمِ وَ اللَّيْلَةِ خَمْسَ مَرَّاتٍ، فَمَا عَسَى أَنْ يَبْقَى عَلَيْهِ مِنَ الدَّرَنِ. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله و سلّم نماز را به چشمه آب گرمى تشبيه فرمود که بر در خانه انسان باشد و او هر شبانه روز پنج مرتبه خود را در آن شستشو دهد که بى شکّ چرک و آلودگى در بدنش باقى نخواهد ماند (نمازهاى پنج گانه نيز روح و قلب انسان را شستشو مى دهند و آثارى از گناه در آن باقى نمى گذارند).
ارزش و ره آورد زکات ثُمَّ إِنَّ الزَّكَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلَاةِ قُرْبَاناً لِأَهْلِ الْإِسْلَامِ، فَمَنْ أَعْطَاهَا طَيِّبَ النَّفْسِ بِهَا فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ كَفَّارَةً وَ مِنَ النَّارِ حِجَازاً وَ وِقَايَةً؛ فَلَا يُتْبِعَنَّهَا أَحَدٌ نَفْسَهُ وَ لَا يُكْثِرَنَّ عَلَيْهَا لَهَفَهُ، فَإِنَّ مَنْ أَعْطَاهَا غَيْرَ طَيِّبِ النَّفْسِ بِهَا يَرْجُو بِهَا مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا، فَهُوَ جَاهِلٌ بِالسُّنَّةِ، مَغْبُونُ الْأَجْرِ، ضَالُّ الْعَمَلِ، طَوِيلُ النَّدَمِ. سپس زکات، همراه نماز، وسيله تقرّب مسلمانان به خدا قرار داده شده است، کسى که زکات را با طيب خاطر عطا کند، کفّاره (گناهان) او قرار داده خواهد شد و مانع و حاجبى (از آتش دوزخ) بنابراين نبايد هيچ کس نسبت به آنچه (در راه خدا) پرداخته دل مشغولى داشته باشد و از اداى آنچه داده است تأسف خورد، زيرا آن کس که بدون طيب خاطر به اميد دريافت چيزى که برتر از آن است آن را بپردازد، نسبت به سنّت پيامبر، جاهل بوده، و از گرفتن پاداش مغبون شده در عمل گمراه است و پشيمانى او طولانى خواهد بود.
اهمیت امانت داری ثُمَّ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَيْسَ مِنْ أَهْلِهَا؛ إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِيَّةِ وَ الْأَرَضِينَ الْمَدْحُوَّةِ وَ الْجِبَالِ ذَاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ، فَلَا أَطْوَلَ وَ لَا أَعْرَضَ وَ لَا أَعْلَى وَ لَا أَعْظَمَ مِنْهَا، وَ لَوِ امْتَنَعَ شَيْءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ، وَ لَكِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ وَ عَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ، وَ هُوَ الْإِنْسَانُ، «إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا». سپس (خداوند) اداى امانت (را بر عهده همگان گذارده) آن کس که اهل آن نيست نااميد و ناکام خواهد شد. اين امانت بر آسمانهاى برافراشته و زمينهاى گسترده و کوه هاى مرتفع که از آنها طولانى تر و عريض تر و برتر و بزرگ تر پيدا نمى شود، عرضه شد (ولى آنها قدرت تحمّل آن را نداشتند و آن را نپذيرفتند) و اگر بنا بود چيزى به واسطه (غرور قدرت به خاطر طول و عرض و قوتى که دارد از پذيرش امانت امتناع ورزد به يقين آسمان و زمين و کوه ها امتناع مى کردند; ولى آنها (نه به جهت غرور، بلکه) از عقوبت الهى (به سبب عدم اداى حق آن) وحشت داشتند و آنچه را که موجودى ناتوان تر از آنها ـ يعنى انسان ـ از آن بى خبر بود، درک کردند (آرى) انسان، ستمگر و نادان بود.
سیاست دروغین معاویه (اين سخنرانى پس از جنگ صفّين در شهر كوفه در سال 38 هجرى ايراد شد). وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي، وَ لَكِنَّهُ يَغْدِرُ وَ يَفْجُرُ؛ وَ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ، وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَكِيدَةِ وَ لَا أُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِيدَة. به خدا سوگند، معاويه از من زيركتر نيست. او پيمان شكنى مى كند و گنه كارى. اگر پيمان شكنى را ناخوش نمى داشتم، من زيركترين مردم مى بودم. ولى پيمان شكنان، گنه كارند و گنه كاران، نافرمان. هر پيمان شكنى را در روز قيامت پرچمى است كه بدان شناخته گردد. به خدا سوگند، مكر و خدعه مرا غافلگير نكند و در سختيها ناتوان نشوم.
پیمودن راه حق أَيُّهَا النَّاسُ، لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ. أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا، فَقَالَ سُبْحَانَهُ «فَعَقَرُوها فَأَصْبَحُوا نادِمِينَ»؛ فَمَا كَانَ إِلَّا أَنْ خَارَتْ أَرْضُهُمْ بِالْخَسْفَةِ خُوَارَ السِّكَّةِ الْمُحْمَاةِ فِي الْأَرْضِ الْخَوَّارَةِ. أَيُّهَا النَّاسُ، مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ. اى مردم! در طريق هدايت از کمى پويندگانش وحشت نکنيد، زيرا مردم گرد سفره اى اجتماع کرده اند که سيرى آن کوتاه و گرسنگى آن بس طولانى است. اى مردم! رضايت و نارضايتى (نسبت به عملى از اعمال) موجب وحدت مردم (در کيفر و پاداش) مى شود (مگر نمى دانيد) ناقه ثمود را تنها يک نفر پى کرد; امّا کيفر و عذاب الهى آن، همه قوم ثمود را فرا گرفت، زيرا همگى به عمل آن يک نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: «(فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ); آن قوم ناقه را پى کردند و سرانجام (هنگام نزول بلاى فراگير) پشيمان شدند و طولى نکشيد سرزمين آنان همچون آهن گداخته اى که در زمين نرمى فرو رود با صداى وحشتناکى فرو رفت. اى مردم! آن کس که راه واضح و آشکار را بپويد به آب مى رسد; امّا کسى که مخالفت کند در بيابان سرگردان خواهد شد (و تشنه کام جان مى دهد).
درد دل با پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به هنگام دفن فاطمه عليها السّلام السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ. قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي، إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ، فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فَ "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ" سلام و درود بر تو اى رسول خدا از سوى خودم و از سوى دخترت (زهرا) که هم اکنون در جوار تو فرود آمده و به سرعت به تو ملحق شده است. اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاکت پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناک تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است. (فراموش نمى کنم) من تو را با دست خود در ميان قبر نهادم و هنگام رحلتت، روح تو در ميان گلو و سينه من روان شد «فـَ (إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ); ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم».
دل نبستن به دنیا و آمادگی برای مرگ (از سخنان آن حضرت است كه ياران خود را در بسيارى از اوقات به آن پند مى داد:) تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ، فَقَدْ نُودِيَ فِيكُمْ بِالرَّحِيلِ، وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ [الْعَرْجَةَ] عَلَى الدُّنْيَا، وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِكُمْ مِنَ الزَّادِ، فَإِنَّ أَمَامَكُمْ عَقَبَةً كَئُوداً وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لَا بُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَيْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلَاحِظَ الْمَنِيَّةِ نَحْوَكُمْ [دَائِبَةٌ] دَانِيَةٌ وَ كَأَنَّكُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِيكُمْ، وَ قَدْ دَهَمَتْكُمْ فِيهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ [مُضْلِعَاتُ] مُعْضِلَاتُ الْمَحْذُورِ؛ فَقَطِّعُوا عَلَائِقَ الدُّنْيَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى. خداوند شما را رحمت کند، آماده کوچ (از اين جهان) شويد، چرا که نداى رحيل در ميان شما داده شده است، علاقه و تکيه خود را بر دنيا کم کنيد و با تهيّه زاد و توشه از اعمال صالحى که در قدرت داريد (به سوى آخرت) باز گرديد، زيرا گردنه اى سخت و منزلگاههاى مخوف و هولناکى در پيش داريد که بايد در آنها وارد شويد و نزد هر يک توقّف کنيد (و پاسخگوى اعمال خود باشيد). بدانيد فاصله نگاههاى مرگ به شما کوتاه و نزديک است. گويى در چنگال مرگ گرفتاريد، در حالى که پنجه هايش را در جان شما فرو برده، و حوادث هولناک و مشکلات شديد شما را غافلگير ساخته، حال که چنين است وابستگيهاى دنيا را به خود قطع کنيد (از دنياپرستان فاصله بگيريد) و بر توشه تقوا تکيه کنيد.
نکوهش یاران سست و نادان أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّهُ لَمْ يَزَلْ أَمْرِي مَعَكُمْ عَلَى مَا أُحِبُّ حَتَّى نَهِكَتْكُمُ الْحَرْبُ، وَ قَدْ وَ اللَّهِ أَخَذَتْ مِنْكُمْ وَ تَرَكَتْ وَ هِيَ لِعَدُوِّكُمْ أَنْهَكُ. لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً، فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً؛ وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً، فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً؛ وَ قَدْ أَحْبَبْتُمُ الْبَقَاءَ، وَ لَيْسَ لِي أَنْ أَحْمِلَكُمْ عَلَى مَا تَكْرَهُون. (از سخنان آن حضرت است زمانى كه يارانش در باره حكميت با او دچار اختلاف شدند:) اى مردم! پيش از اين، وضع من و شما آن گونه بود که دوست مى داشتم (زيرا همه تسليم فرمان من بوديد) تا اينکه جنگ شما را خسته و درهم کوفته ساخت (نافرمانيها از اينجا آغاز شد و من چاره اى جز پذيرش پيشنهاد حکميّت نداشتم) در حالى که به خدا سوگند اگر جنگ گروهى را از شما گرفت و گروهى را باقى گذاشت براى دشمنان کوبنده تر و خستگى آفرين تر بود. من ديروز امير و فرمانده بودم; ولى امروز مأمور و فرمانبر شدم!! ديروز من شما را نهى مى کردم; ولى امروز شما مرا نهى مى کنيد و اين درحالى است که شما بقاى در دنيا را (به قيمت از دست دادن پيروزى بر دشمن) دوست داريد و من نمى توانم شما را به چيزى که دوست نداريد وادار کنم!
میانه روی در بهره مندی از دنیا ۱. روش استفاده از دنیا و من كلام له (علیه السلام) بالبصرة و قد دخل على العلاء بن زياد الحارثي -و هو من أصحابه- يعوده، فلما رأى سعة داره قال: مَا كُنْتَ تَصْنَعُ [بِسَعَةِ] بِسِعَةِ هَذِهِ الدَّارِ فِي الدُّنْيَا- [أَمَا] وَ أَنْتَ إِلَيْهَا فِي الْآخِرَةِ كُنْتَ أَحْوَجَ؛ وَ بَلَى إِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ تَقْرِي فِيهَا الضَّيْفَ وَ تَصِلُ فِيهَا الرَّحِمَ وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطَالِعَهَا، فَإِذاً أَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الْآخِرَةَ. (پس از جنگ بصره بر علاء بن زياد وارد شد كه از ياران امام بود. وقتى خانه بسيار مجلّل و وسيع او را ديد، فرمود): با اين خانه وسيع در دنيا چه مى كنى در حالى كه در آخرت به آن نيازمندترى. آرى اگر بخواهى مى توانى با همين خانه به آخرت برسى در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايى كنى، به خويشاوندان با نيكوكارى بپيوندى، و حقوقى كه بر گردن تو است به صاحبان حق برسانى، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مى توانى پرداخت.
۱. اقسام احاديث رواج يافته: [و من كلام له (علیه السلام) و قد سأله سائل عن أحاديث البِدَع و عمّا في أيدي الناس من اختلاف الخبر، فقال (علیه السلام):] إِنَّ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ [وَهَماً] وَهْماً؛ وَ [قَدْ] لَقَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ "مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النار. (شخصى از احاديث بدعت آور، و گوناگونى كه در ميان مردم رواج داشت پرسيد امام فرمود): احاديثى كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ،(1) هم عام هم خاص،(2) هم محكم هم متشابه،(3) هم احاديثى كه بدرستى ضبط گرديده و هم احاديثى كه با ظن و گمان روايت شده. در روزگار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايستاد و خطابه ايراد كرد و فرمود: «هر كس از روى عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است». __________________________________ (1). ناسخ آيه ‏اى است كه حكم آيه ديگر را باطل كرده و آن را منسوخ (باطل شده) نامند. (2). عام، لفظ فراگير، و خاص، لفظى كه شامل چيز خاصّ يا فرد خاصّى مى‏ شود. (3). محكم، آيه‏ اى را گويند كه حكم آن استوار و بر همه روشن است، امّا متشابه، آيه ‏اى است كه ممكن است چند معنا داشته باشد و معناى واقعى آن روشن نيست.