eitaa logo
پایگاه شهید بهشتی چهارروستایی
112 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
8.3هزار ویدیو
66 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد   مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد   از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد   برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد   هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کردروضه خوان نفسش با شماره شد مدّاحی از کناره ی منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد   یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از  در شروع کرد 🔸شاعر: @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فریاد کمک خواهی امام معصوم(ع) و ندای «هل مِن ناصر یَنصُرُنى»، تجلی صفات رحمانیت و رحیمیت خدا در وی و تلاش برای رساندن انسان ها به مقصد سعادت است امروز هم این ندا از گلوی مبارک امام زمان(عج) برمی خیزد بدین معنا که ای مردم! بیایید به سمت خدای متعال و از لشکر شیطان دور شوید. اگر در روز عاشورای سال 61 هجری امام حسین(ع) می خواست با این ندا جامعه را زنده و به سوی نور هدایت کند: «يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ» امروز هم حضرت بقیه الله الاعظم(عج) این رسالت را بر عهده دارند. اما درباره کیفیت پاسخ ما به این ندا باید گفت: ما قائل به آن هستیم که همه ائمه(ع) یک سخن و حرف حق را می گویند، به تعبیر معصوم(ع): «خلقنا واحد و علمنا واحد و فضلنا واحد و کلنا واحد». لذا امروز و در عصر غیبت هم امام زمان(عج) ندای هل من ناصر ینصرنی را سر می دهند تا ما به سمت سعادت برویم. @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
خورشید گلوی تاک را می بوسید پیراهن چاک چاک را می بوسید انگشتر عشق را به غارت بردند انگشت بریده خاک را می بوسید...!! السَّلامُ عَلیْڪ یااَباعَبدِاللهِ الْحُسینِ الْمَظلوُم عَلیہِ السَّلام @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
و شاید سخنی از جانب امام حسین (ع) با ما آیا کسی هست مرا یاری کند؟ از برای مرگ من زاری کند؟ در میان فوج بی رحمان شب! از برای دین خود کاری کند @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💔🏴 اشکِ ماتم گشته از دیده روان شد سرِ سالار زینب بر سنان در عزای جدِّ مظلومت حسین تسلیت یا مهدی صاحب زمان @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
آه، یاران روزگارم شام شد نوبت شرح ورود شام شد شام شهر محنت و رنج و بلا شام، یعنی سخت تر از کربلا شام یعنی مرکز آزارها آل عصمت را سربازارها شام یعنی از جهنم شوم تر اهل بیت از کربلا مظلوم تر شام یعنی ظلم و جور بی حساب اهل بیت عصمت و بزم شراب در ورود شام، از شمر لعین کرد خواهش ام کلثوم حزین کای ستمگر بر تو دارم حاجتی حاجتی بر کافر دون همتی ما اسیران، عترت پیغمبریم پرده پوشان حریم داوریم خواهی ار ما را بری در شهر شام از مسیری بر که نبود ازدحام بلکه کمتر گِرد عترت صف زنند خنده و زخم زبان و کف زنند آن جنایت پیشه آن خصم رسول بر خلاف گفتۀ دخت بتول داد خبث طینت خود را نشان برد از دروازۀ ساعاتشان پشت آن دروازه خلقی بی شمار رخت نو پوشیده، دست و پا نگار بهر استقبال، با ساز و دهل سنگشان در دست، جای دسته گل ریختند از هر طرف زن های شام آتش و خاکستر از بالای بام زینب مظلومه بود و گرد وی هیجده خورشید، بر بالای نی هیجده آئینۀ حق الیقین هیجده صورت زصورت آفرین هیجده ماه به خون آراسته با سر ببریده بر پا خواسته رأس ثارالله زخون بسته نقاب سایبان زینب اندر آفتاب آن سوی محمل سر عباس بود روبرو با رأس خیرالناس بود یک طرف نی سر طفل رباب بر سر نی داشت ذکر آب آب ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی گه به عمّه گه به خواهر چشم وی بس که بر آل علی بیداد رفت داستان کربلا از یاد رفت خصم بد آئین به جای احترام کرد اعلان بر یهودی های شام کاین اسیران عترت پیغمبرند وین زنان از خاندان حیدرند این سر فرزند پاک حیدر است روز، روز انتقام خیبر است طبق فرمان امیر شهر شام جمله آزادید بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران شام تر از شام شد آن قدر آل پیمبر را زدند دختران ناز پرور را زدند خنده های فتح بر لب می زدند زخم ها بر قلب زینب می زدند آن یکی بر نیزه دار انعام داد این به زین العابدین دشنام داد پیر زالی دید در شام خراب بر فراز نیزه قرص آفتاب آفتابی نه سری در ابر خون لب کبود اما رخ او لاله گون بر لبش ذکر خدا جاری مدام سنگ ها از بام گویندش سلام از یکی پرسید این سر زآن کیست گفت این رأس حسین بن علیست این بود مهر سپهر عالمین نجل احمد یوسف زهرا حسین وای من ای وای من ای وای من کاش می مردم نمی گفتم سخن آن جنایت پیشه با خشم تمام زد بر آن سر سنگی از بالای بام آن سر آن آئینۀ حق الیقین اوفتاد از نیزه بر روی زمین ریخت زین غم بر سر خورشید خاک گشت قلب آسمان ها چاک چاک ✍استاد حاج غلامرضا سازگار @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
منزل به منزل کوفه را تاشام رفتیم با کاروانی خسته و بی حال رفتیم.. از زیر سنگ و بارش دشنام رفتیم.. تنها برای ماندن اسلام رفتیم.. @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فرمانده عشاق دل گاه است بیراهه مرو ساده‌ترین راه است از مردم گمراه جهان راه مجویید نزدیک ترین راه به است @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اصلا رقیه نه. به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بخوابد چه می کنی؟ 😭😭 در بین ازدحام و شلوغی بترسد و یک تن به او کمک نرساند چه می کنی؟ 😭😭 اصلا خیال کن کسی دختر تو را در بین جمعیت بکشاند چه می کنی؟ 😭😭 اصلا خدا نکرده کسی روی صورتش سیلی محکمی بنشاند چه می کنی؟ 😭😭 یا فرض کن که دختر تو جای بازی اش هرشب دعای مرگ بخواند چه می کنی؟؟ 😭😭 اصلا کسی بیاید و با تازیانه اش خاک از لباس او بتکاند، چه میکنی؟ 😭😭 @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
4_5911406627583428693.mp3
3.43M
🔳 دیشب خواب بابامو دیدم دوباره نور بهشتی دیدم بر چهره داره 🎤 @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
بابا یکی من را به قصد کشت میزد هربار گفتم بامشت میزد یک بار گفتم اسم مادرت را دیدم که 😭 @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
تشنگان عشق را با مُشٺ آبے جان بده ڪربلا دورسٺ، مارا با سرابے جان بده زندگے یعنے سلام ساده‌اے سمٺ شما ایها الارباب مارا باجوابے جان بده💔 @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💔 با عقده و بغض و غضب و کینه و درد؛ از هـر طـرفی میانِ میـدانِ نبرد... هر کس که جَمَل را به حسن باخته بود؛ دقّ و دِلی‌اش را سرِ قاسم آورد... @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حضرت علی اصغر(ع)-شهادت   از روی دست های پدر بال و پر گرفت خنـــدید و خنده را ز لبـــان پدر گرفت احســاس کرد تیر پـــدر را نشانه کرد با حنجرش برای امامــش سپر گرفت آری بــزرگ زاده بـه بـابـاش می رود یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت شش ماهه بود و بند دل مادرش رباب از طـرز دست  و پــا زدن او شـرر گرفت وقتی که غنچه های زیر گلویش شکوفه کرد عطـــری عجیب در همه ی دشت در گرفت خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد... از حــال زار عـرش نشــینان خبر گرفت بـابــا میـان معرکه حیــران شــد و سپـس زیر عبـــای خویــش پســـر را به بر گرفت می گفت مادر دل خــــــون و مضطــرش طفلم قشــــنگ بود و گلم را نظر گرفت @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
وقتی گلویِ کوچک 💔 اصغر شکاف خورد از حیرتِ حسین 💔 خدا هم عزا گرفت @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اصـغر ای شهزاد‌ه‌ی نیکو لقا ای دودست کوچکت مشکل‌گشا ای که نامت اصغر، اما اکبری گرچه طفلی، لیک عین حیدری @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
سِرِّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کـربلا در کـربلا می ماند اگر زینب نبود چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
آه، یاران روزگارم شام شد نوبت شرح ورود شام شد شام شهر محنت و رنج و بلا شام، یعنی سخت تر از کربلا شام یعنی مرکز آزارها آل عصمت را سربازارها شام یعنی از جهنم شوم تر اهل بیت از کربلا مظلوم تر شام یعنی ظلم و جور بی حساب اهل بیت عصمت و بزم شراب در ورود شام، از شمر لعین کرد خواهش ام کلثوم حزین کای ستمگر بر تو دارم حاجتی حاجتی بر کافر دون همتی ما اسیران، عترت پیغمبریم پرده پوشان حریم داوریم خواهی ار ما را بری در شهر شام از مسیری بر که نبود ازدحام بلکه کمتر گِرد عترت صف زنند خنده و زخم زبان و کف زنند آن جنایت پیشه آن خصم رسول بر خلاف گفتۀ دخت بتول داد خبث طینت خود را نشان برد از دروازۀ ساعاتشان پشت آن دروازه خلقی بی شمار رخت نو پوشیده، دست و پا نگار بهر استقبال، با ساز و دهل سنگشان در دست، جای دسته گل ریختند از هر طرف زن های شام آتش و خاکستر از بالای بام زینب مظلومه بود و گرد وی هیجده خورشید، بر بالای نی هیجده آئینۀ حق الیقین هیجده صورت زصورت آفرین هیجده ماه به خون آراسته با سر ببریده بر پا خواسته رأس ثارالله زخون بسته نقاب سایبان زینب اندر آفتاب آن سوی محمل سر عباس بود روبرو با رأس خیرالناس بود یک طرف نی سر طفل رباب بر سر نی داشت ذکر آب آب ماه لیلا جلوه گر بر نوک نی گه به عمّه گه به خواهر چشم وی بس که بر آل علی بیداد رفت داستان کربلا از یاد رفت خصم بد آئین به جای احترام کرد اعلان بر یهودی های شام کاین اسیران عترت پیغمبرند وین زنان از خاندان حیدرند این سر فرزند پاک حیدر است روز، روز انتقام خیبر است طبق فرمان امیر شهر شام جمله آزادید بهر انتقام این سخن تا بر یهود اعلام شد شام ویران شام تر از شام شد آن قدر آل پیمبر را زدند دختران ناز پرور را زدند خنده های فتح بر لب می زدند زخم ها بر قلب زینب می زدند آن یکی بر نیزه دار انعام داد این به زین العابدین دشنام داد پیر زالی دید در شام خراب بر فراز نیزه قرص آفتاب آفتابی نه سری در ابر خون لب کبود اما رخ او لاله گون بر لبش ذکر خدا جاری مدام سنگ ها از بام گویندش سلام از یکی پرسید این سر زآن کیست گفت این رأس حسین بن علیست این بود مهر سپهر عالمین نجل احمد یوسف زهرا حسین وای من ای وای من ای وای من کاش می مردم نمی گفتم سخن آن جنایت پیشه با خشم تمام زد بر آن سر سنگی از بالای بام آن سر آن آئینۀ حق الیقین اوفتاد از نیزه بر روی زمین ریخت زین غم بر سر خورشید خاک گشت قلب آسمان ها چاک چاک ✍استاد حاج غلامرضا سازگار @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
خوش آمدی ای پدر ... یار سفر کرده‌ی من از سفر آمده  خرابه را زینت کنم که پدر آمده 😭😔 خوش آمدی ای پدر! مرا به همره ببر😭 @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
بین قافله ات چه سوز و آهی دارد این خواهر تو عجب سپاهی دارد احوال سه ساله را اگر می پرسی در کنج خرابه بارگاهی دارد @Allah_Almighty ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اصلا رقیه نه. به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بخوابد چه می کنی؟ 😭😭 در بین ازدحام و شلوغی بترسد و یک تن به او کمک نرساند چه می کنی؟ 😭😭 اصلا خیال کن کسی دختر تو را در بین جمعیت بکشاند چه می کنی؟ 😭😭 اصلا خدا نکرده کسی روی صورتش سیلی محکمی بنشاند چه می کنی؟ 😭😭 یا فرض کن که دختر تو جای بازی اش هرشب دعای مرگ بخواند چه می کنی؟؟ 😭😭 اصلا کسی بیاید و با تازیانه اش خاک از لباس او بتکاند، چه میکنی؟ 😭😭 ⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/2182676614C2c2ec1c207