📋 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
🔻 قبل اذان صبح بود با حالت عجیبی از خواب پرید و گفت حاجی خواب دیدم قاصد امام حسین عليه السلام بود بهم گفت آقا سلام رساندند و فرمودند به زودی به دیدارت خواهم آمد یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی !؟
🔅 همینجور که داشت حرف می زد گریه می کرد صورتش شده بود خیس اشک دیگه توی حال خودش نبود، چند شب بعد شهید شد، امام حسین عليه السلام به عهدش وفا کرد...
#شهیدمحمدباقر_مؤمنی
📕 خط عاشقی ، ج 3
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
┄┅═✧❁🍃🌹🍃❁✧═┅┄
https://eitaa.com/joinchat/2885156909C2ff39cb537
┄┅═✧❁🍃🌹🍃❁✧═┅---
#خاطرات_شهدا
حاج صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش میخونه:
«یاد شبهایی که بسیجی میشدیم
شمع شبهای دوعیجی میشدیم…
میدونید یعنی چی؟
عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری میانداخت.
فسفر وقتی با اکسیژنِ هوا ترکیب بشه، شعلهور میشه.
رزمندهها که زیر این بمبها گیر میکردند، فسفر به تنشون میچسبید و با هیچ وسیله دیگه ای خاموش نمیشد!
و اونا میسوختند و میسوختند و میسوختند..
صبح، باد، خاکسترهاشون رو با خودش میبرد
کی فهمید ؟؟
کی دلش سوخت ؟؟
کی میدونه کی سوخت !!
کی میدونه چرا داد نزدند و سوختند !!!