نه زمستان شده عامل که زمین هیچ نرُست که از آن است که هستی نفسی از تو نجُست مدّتی یاد تو و نام تو باد آمد و ابر رُفت آسایش و آرام جماعت را شست آن طرف تر که تو خورشید نه یکجا باشی گشت روشن که چراییم همه سایه ی سست ما به دنبال تو فرسوده نگاهی داریم قبله والله روا نیست چنین چابک و چُست چشمه چشم به راه تو بپاشد آبی گوشه گوش شده دشت و پی نغمه توست سجده کن تا که نگردیم دگر گَرد هوا وقت آن است عزیزان که ببینیم درست که چرا غم بزند شانه به زلفش آزاد بازجویید خم لطف که برخاست نخست 👨‍🎓ارسال: جناب آقای امیر برقی دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

بیا که بی تو نه سحر را طاقتی است و نه صبح را صداقتی. که سحر به شبنم لطف تو بیدار می‌شود و صبح، به سلام تو از جا بر می‌خیزد. بیا که بی تو آینه ها، زنگار غربت گرفته اند. هیچ کس حریم اطلسی‌ها را پاس نمی‌دارد و بر داغ لاله‌ها مرحم نمی‌گذارد. بیا که بی تو، قنوت شاخه ها، اجابتی جز غروب تلخ خزان ندارد. بی تو کدام دست مهر، سرشک غم از دیدگان یتیمان بر می‌گیرد؟ کجاست آغوش مهربانی که دل‌های زخمی را به ضیافت ابریشمی بخواند؟   اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد نرگس مست کجا همدمی خار کجا سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا منتی بود نهادی که خریدی ما را رو سیه برده کجا میل خریدار کجا هر کسی را که پسندی بشود خادم تو خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا کاش در نافله‌ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا عبد گنه‌کار کجا مهر من گر که فتد در دل تو می‌فهمم شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا به خدا چون دل زهرا نگران است دلم یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا یاد گیسوی رقیه جگرم می‌سوزد دست عباس کجا پنجه اغیار کجا اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

سلام آقای خوبیها کاش بیایی، چرا که با آمدنت تمام گرفتاریا و بدیها از بین می رود. اگر تو بیایی عدالت در همه جا برپا می شود. نمی دانم چرا در این روزهای بد کرونایی احساس می کنم که شیعیان جهان یا بهتر است بگویم همه مسلمانان جهان برای ظهورت چه عاشقانه دعا می کنند. دلم خیلی روشن است،احساس می کنم همه چیز دست به دست هم داده که تو بیایی ای یوسف فاطمه. جهان خیلی تنگ و تاریک است.دلم از این همه ظلم گرفته است.مهدی جان بیا تا همه جا روشن شود.بخدا دلم برای شیعیان یمن و سوریه وهند و...میسوزد،دلم به درد می آید وقتی که مسلمانان جهان مظلومانه شهید می شوند. آقا جان بیا،از وقتی که سردار دلها بهشتی شد سید عزیز ما خیلی تنها شده است. تو که مهدی صاحب زمانی بیا بیا.بیا تا به آنان که ادعا دارند صاحب جهانند،نشان دهی که توئی ارباب و سالار. ای به فدایت همه جان و تن ما بیا بیا.... انشاالله وقتی آمدی سردار دلها سربازت شود،چه زیباست سردار در رکاب سالار جهان مهدی صاحب زمان(عج) *اللهم عجل لولیک الفرج * ارسالی:سرکار‌خانم سمیه سراوند اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

ارسالی از: نازنین فاطمه قراباغی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

سلام آقا. عجیب دلم شکسته. کوله‌بارم همه گناه وسیاهیه. میام بگم لبیک میبینم کی به حرفت گوش کردم که الان گوش کنم؟ بگم لبیک یه دروغ به گناهای دیگم اضافه کنم؟ بگم بیا منتظرت هستم، ولی اصلا اماده نیستم! این چه جور انتظاره؟ اخه چقدر دروغ؟ از گناه خسته شدم ولی روی برگشتن ندارم. امروز میگم دیگه تکرار نمیکنم ولی فردا همین آش و همین کاسه‌است. گناه هم بهم پوز خند میزنه توکه نمی‌تونی ترکم کنی چرا الکی استغفار میکنی؟ وقتی میگم دیگه تکرار نمیکنم همیشه این شعر یادم میاد: توبه بر لب صبحه بر کف دل پر از شوق گناه معصیت را خنده می‌اید زاستغفار ما...... احساس ناتوانی دارم در ترک گناه. ولی واقعا خسته شدم از تکرار گناه، کمکم کن ترک کنم. واقعا دلم برای خدا تنگ شده.خیلی زیاد. میخوام هدایتم کنی. ارسالی از: الهه‌ی جامانده اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

سلام اقا جان. امروز داشتم دنبال یه شعر میگشتم که به عنوان متن مهدویت توی کانال بزارم..... شعرها همه بوی تو را میدهند واز عشق تو فریاد میکنند. دلم میخواد که عاشقت شوم.قربانت شوم اما روی سیاهم را چه کنم؟ یاد زنی افتادم که میهمان دعوت کرده اما اصلا برای پذیرایی اماده نیست. دلم نمیخواهد اهل کوفه باشم. نمیخواهم بخوانمت اما برای جنگیدن باتو اماده شوم. دلم عشقت را میخواد. دلم میخواهد از یارانت باشم ولی کوله بارهم همه گناه..... خودم که بیشتر از هر کسی از نامه‌ی عملم خبر دارم. اینهمه گناه با عشق تو در یک جا جمع نمیشود! به گمانم که توهم نگاهت را ازمن بریده‌ای. چطور ممکن است که تو مرا نظاره کنی ومن در حال گناه باشم؟ چطور قلبم سیاه شد وقتی تو هستی؟ میشود نگاهی به قلب من کنی و به یک اشاره پاکش کنی؟ ارسالی از: الهه اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

به تنگ آمدم از ندیدنت؛ چشمی که تورا ندید چه بیند که هرچه بیند نیستی است.... به پیش آینه رفتم؛ دردی از دل گفتم و او پاسخ داد:« عیب نشانت دادم و ندیدی و چون ندیدی، نمی‌بینی او را که جمال است.» دانستم کمال حاصل نشد تا جمال را نظاره گر باشم و دردی از دل، مادر درد های دیگری شد. غم ندیدنت، مادر غمِ معصیت من شد و او را در آغوش گرفت؛ تا روزی که طفل معصیت از شیر غمِ ندیدن تو می‌نوشد، غمِ ندیدن مادری می‌کند.... این طفل لجوج می‌مکد شیره‌ی وجودی را که حاصلش نبود توست... روزگاری است که در من فراق ، وصال را تمسخر می‌کند... فراق از من می‌گوید... فراق از ادعای من می‌گوید و منِ مدعی، شرمسار سخنان فراقی هستم که به منزلگه وجود دعوت کردم؛ منی که به تزویر خود را میزبان وصال خواندم. چندی است وصال پشت در مانده... نجوا می‌کند و طنین نجوای اوست که شنیده می‌شود: منزل از شرک رها کنی، من آمده‌ام... منزل از خویش رها کنی، من آمده‌ام... منزل را منزل کن؛ من آمده‌ام...‌ ببخش مرا که منزل به نام تو بنا شد اما مهیای قدم هایت نشد. خلوت من، لایق نشد و زبانم بی‌جهت مدعی است. گریزان از خویش به تو پناه می‌برم. این خویشتن که سراسر رنج است از عذابی خودساخته ، به تو پناه آورده است. محبوبم ؛ گناهکارم اما حبّ تو دارم... هراسانم اما مأمنی چون تو دارم... رنجورم و طبیبی چون تو دارم.‌‌ بی‌آغوشم و آغوش تو به پهنای آسمان برای کبوتری خسته گسترده است. ای غایت وصال، مرا وصل کن به سلسله‌ی عاشقان... ای مظهر کمال، کاملم کن همچون محرمان... ای بیننده‌ی خیال، چنان کن که نبینم جز خوبرویان.... در آدینه ای بیا که شرمنده آیینه نباشم... شرمنده ی خویش.... گناه خویش..‌ فراق خویش... این آدینه ، به انتظارم خوشا روزی که منزلگه غمگین من، مزین به قدم وصالِ غمگسار تو باشد... بیا... ((افسوس ! که روزگار آسان نگرفت یوسف خبر از کلبه ی احزان نگرفت در پشت کدام جمعه پنهان شده ای ؟ این جمعه هم انتظار پایان نگرفت حنظله ربانی )) ارسالی از: خانم زهرا نباتی اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

بهار گر برسد بی تو سربه سر بار است نه بر درخت که بر خاطر گرفتار است بهار بی تو اگر می دهد شراب حضور سزاست گر سر تاکش گرفته بر دار است بهار را همه مستان سلام می گویند ولی ز فتنه شناسان خدا نگهدار است بسی ز آه جگر می دهیم مایه ی ابر مُدام از دل ما لاله داغ بردار است به رود رنگ پریده چه رغبتم باشد که میل شیر ندارد کسی که تبدار است برو بهار به کنجی که گنج یار آنجاست که بر تمامی الطاف دهر دربار است فدائیان تو بادا بهار و غیر بهار که چار فصل حضورت بهار پربار است سلام اهل دل اکنون به آل یاسین است نه با قبیله یاس این قبیل گفتار است به رنگ و آب تو سوگند ای نگارش محض که رنگ و آب طبیعت خیال و پندار است بیا که دیده بی تاب، زیر بام فراق شبیه تاب بنفشه به روی دیوار است چه گویمت که به شب من چه ماجرا دارم به خواب چون برود بخت دیده بیدار است تو در قیام نیایی چه جای قامت سرو تو گلعذار نباشی بساط گل زار است بیا به صحنه صحرا و باغ و دشت و چمن که نور سبز تو معنای خطّ حضّار است 《خدا کند تو بیاییِ》ما در این جمعه خدا کند که بگویی که آخرین بار است. ارسالی از: اقا امیر اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom

این جمعه بامداد که شد سوی ناله شد جانی که بر زلال غمت چون پیاله شد نالید و ریخت اشک پر از سوز بر زمین آه از زمین به سوی قمر رفت و هاله شد دانی به صبح دامن هاله کجا رسید ابری که بین پنجه یادت مچاله شد خورشید گشت آینه دار خیال دوست روزی ما به حاتم ندبه حواله شد این اشک ها ز رنج نهانی چکیده ای است گر خون دل مرکّب صدها مقاله شد پیران به انتظار تو از پا فرو شدند هر کودک دو روزه ما بیست ساله شد بس واژه امید که مصداق چون نداشت در زیر فکّ ناخوش هجران تفاله شد عاشق فقط به شور و امید است قیمتش ماهی چو داد پولک و باله زباله شد امن یجیب تا کی و تا چند بی کسی ای باغبان به داغ تو عالم چو لاله شد درد نهان مباش و دگر گونه کن روش تنها بر این زمانه علاج استحاله شد "دانشجوی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی🌱" اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌺 #دلنوشته_های_مهدوی #YoungResearchers🧑‍🎓👩‍🎓👨‍🎓 Eitaa & Telegram & Instagram ⬇️ ⚛ @pazhoheshqom