eitaa logo
پایگاه بسیج شهید آوینی اداره کتابخانه های قم
57 دنبال‌کننده
16هزار عکس
6.5هزار ویدیو
297 فایل
خبری .تحلیلی.مذهبی.اجتماعی و سیاسی سازمان بسیج ادارات استان قم اداره کل کتابخانه های عمومی استان قم ارتباط با مدیر @Jafrim90 @qomplir @pbs84avini @libshqom
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀صدیقه رودباری و برادرش عبدالحمید همزمان با اولین جرقه‌های تحولات انقلاب در هر صحنه و مکانی، حضوری فعال و خستگی‌ناپذیر داشتند؛ از فعالیت در مدرسه و مسجد گرفته تا حضور پر رنگ در راهپیمایی‌ها، از مقاومت صدیقه مقابل سربازان حکومت نظامی در مدرسه تا فرار عبدالحمید از خدمت سربازی با فرمان امام، از کمک صدیقه به معلولان ذهنی و رسیدگی به وضع آنان به صورت هفتگی تا مقابله مسلحانه عبدالحمید در شامگاه پیروزی انقلاب اسلامی با نیرو‌های گارد شاهنشاهی و... 🥀آرزوی شهادت داشت. مادرش در تب و تاب خرید جهیزیه برای او بود، اما او در فکر و اندیشه دیگری بود. آخرین باری که تلفنی با خانواده صحبت کرد از شهادت گفت. 🥀مرور دفترچه و دستنوشته‌هایش او را مشتاق شهادت نشان می‌داد. 🥀در بانه او را به عنوان مربی آموزش اسلحه برای خواهران انتخاب کردند. چون استعداد و علاقه ویژه‌ای به مسائل نظامی داشت. 🥀 صدیقه آنقدر فعالیت مذهبی و فرهنگی داشت که خار چشم منافقین شده بود تا جایی که منافقین او را تهدید به مرگ کردند و گفتند: «اگر چه رفتار تو با ما خوب است، اما اگر تو به دست ما بیفتی، پوست بدنت را کنده و آن را با کاه پرخواهیم کرد.» 🥀در نهایت در شامگاه ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۹ با گلوله یکی از منافقین کوردل به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت در راه خدا رسید. پیکر صدیقه بعد از تشییع با شکوه در بانه و تهران در قطعه ۲۴ بهشت زهرا (سلام الله علیها) به خاک سپرده شد. https://eitaa.com/pbs84avini
🥀فریده آل سیاحی فرزند عبید در بیست و نهم مهرماه سال 1342 متولد شد. او زنی مومن بود که در حفظ حجابش کوشش بسیاری می نمود قرآن را در هفت سالگی ختم کرده و آنچنان با کلام حق تعالی مانوس بود که لحظه لحظه خود را با آن پر کرده بود و در هر فرصتی که می یافت از آن برای ارتباط با خدا و خواندن قرآن بهره می جست. 🥀 هرگاه همسایه ها و یا دوستان و آشنایان را دور هم جمع می دید به آموزش قرآن می پرداخت لحظاتی قبل از نماز سجاده اش را پهن کرده و آماده راز و نیاز با خالق یکتا می شد چرا که اهمیت فراوانی به نماز اول وقت می داد. 🥀همیشه با وضو بوده و ارتباط دوستانه و بسیار خوبی با مادر شوهرش (شهربانو میرزایی)داشت ایشان از ابتدای تشکیل سپاه به صورت افتخاری به همکاری با این نهاد مقدس می پرداخت همسرش نیز پاسدار و در جبهه آبادان مشغول رزم و رشادت بود. 🥀 مونس و همدم فریده در تنهایی هایش ذکر صلوات و دعا بود و هیچگاه از تنهایی و نبود همسرش دلتنگی نمی کرد و آبادان-که در آن موقع خط مقدم بود- را ترک نکرد تا آنکه برای زایمان خود به نزد مادر شوهرش در شیراز سفر کرد و در یکی از شب ها در حالی که 20 روز از تولد فرزندش حسام نگذشته بود به همراه حسام 20 روزه اش و زهره 5 ساله و مادر شوهرش بر اثر بمباران هوایی زیرآوار رفته و در سن 24 سالگی در 26 اسفند ماه سال 1366 شهد شیرین شهادت را نوشید. 📚تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف https://eitaa.com/pbs84avini ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅
خاطره ای از شهیده ریحانه نوری به نقل از مادر شهیده خاطره ای که از بمباران کوهدشت و شهادت دخترم و شوهرم شهید نصیر نوری در ذهن دارم این است که وقتی کوهدشت بمباران شد من در منزل نبودم وقتی که برگشتم دیدم تمام خانه ما خراب شده بود وقتی توی ساختمان نگاه می کردم هیچ چیزی مثل خانه ما نبود یکدفعه جنازه ای را دیدم که پتوی روی آن کشیده بودند وقتی که پتو را کنار زدم دیدم شوهرم است و یک دست توی دستش قرار دارد وقتی دست را باز کردم دیدم دست بچه ای است . هنوز نمی دانستم که این دست دخترم ریحانه است که شهید شده و مچ دستش در دست پدرش است . دخترم را خیلی دوست داشتم وقتی که وضعیت قرمز می شد همه مردم فرار می کردند دخترم از من می خواست چادر سرکنم می گفت مادر تا موقعی که وضعیت قرمز می شود آماده باشی.» https://eitaa.com/libshqom
فهیمه سیاری 🥀شهیده سیاری، خرداد سال 1339 در تهران به دنیا آمد. دوره تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در تهران سپری کرد و سپس به همراه خانواده به زنجان رفت. 🥀در سال 57 از دبیرستان آذر زنجان در رشته ریاضی فیزیک فارغ‌التحصیل شد. 🥀وی در سال‌های 56 و 57 که کشور در تب‌وتاب انقلاب بود، جذب پایگاه مسجد حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف زنجان گردید و در آن‌جا توسط بزرگانی چون آیت الله مشکینی و آقای رضوانی از وجود حوزه علمیه خواهران در قم آگاه شد، لذا در سال1357 تصمیم گرفت برای تحصیل علوم آل‌محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم عازم قم شود. 🥀او دو سال در مکتب توحید و در مدرسه علیمه شهید قدوسی از خرمن معارف دینی خوشه برچید. 🥀پس از پیروزی انقلاب، که غرب کشور، به‌ویژه کردستان عرصه تاخت‌وتاز گروهک‌های معاند و خطر نفوذ مکاتب و فرهنگ‌های الحادی در میان نوجوانان، قرار گرفت..... https://eitaa.com/pbs84avini
ج 🌷 🌷 (از شهدای سانحه دلخراش سقوط هواپیمای اکراینی، دختر و همسر شهید.) زهرا فرزند فرمانده اسبق منطقه بسیج استان کرمان و از دانش آموختگان و تیزهوشان قم بود که با رتبه ممتاز از طریق کنکور سراسری در رشته فیزیک وارد دانشگاه صنعتی شریف شد و همسرش، شهید محمد صالحه یکی از نخبه‌های علمی کشور و از قوی‌ترین برنامه‌نویسان ایرانی بود، این نخبه شهید در تولید محصولات دانش بنیان نقش کلیدی داشت و مدال هایی هم کسب کرده بود که بعد از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه شریف به اتفاق همسرش به دانشگاه تورنتو کانادا می روند. زهرا و محمد در کانادا جلسات قرآن تشکیل داده و قصد داشتند بعد از اتمام تحصیلات خود برای خدمت به ایران بازگردند. مادر زهرا می‌گوید: از خصوصیات اخلاقی و رفتاری این دو شهید توجه به نماز اول وقت بود، در هر جا و در هر شرایطی نماز اول وقت را ترک نمی­کردند، زهرا موقع نماز از استاد برای اقامه نماز اجازه می­گرفت و بعد از اقامه نماز اول وقت به کلاس باز می­گشت. این دو شهید اهل نماز شب و همیشه با وضو بودند و زهرا توجه ویژه به حجاب اسلامی داشت. از دغدغه‌های این دو شهید علاوه بر انجام واجبات و مستحبات، بحث ولایت‌پذیری آن‌ها بود. چیزی که به آنها کمک کرد و به اینجا رسیدند اخلاصشان بود. این دو عزیز بخاطر اخلاصی که داشتند خداوند کمکشان کرد و به آرزوی خودشان یعنی شهادت رسیدند. بعد از مراسم عقد، زهرا و محمد به گلزار شهدای کرمان می‌روند و در آنجا حاج قاسم را می‌بینند. محمد آنقدر محجوب بود که اهل عکس و سلفی نبود. به گفته پدرش که همراهشان بوده است، حاج قاسم وقتی می‌فهمد عروس، دختر شهیدی از دوستان سابق اوست، از آن‌ها دعوت می کند که با هم عکس یادگاری بگیرند و می‌گوید مطمئن هستم این عکس عکس خوبی خواهد شد... سحرگاه روز حادثه، یکی از همکاران سابق محمد خواب می‌بیند که: "مراسم خواستگاری محمد هست و حاج قاسم به عنوان پدرش داره براش خواستگاری می‌کنه و بهش هدیه می‌ده!" زهرا و محمد در سانحه دلخراش به شهادت رسیدند. هدیه به روح این دو شهید و همه شهدای مظلوم این سانحه دلخراش، صلواتی هدیه کنید... رهبر معظم انقلاب: مصیبت درگذشت جان‌باختگان این حادثه‌ی اندوهبار برای اینجانب بسیار سنگین‌تر شد. به خانواده‌های معظم این عزیزان بار دیگر همدردی عمیق و تسلیت صمیمانه‌ی خود را ابراز کنم و از خداوند متعال برای آنان بردباری و آرامش روحی و قلبی تمنا نمایم. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
💢یکی از بانوانی که در عملیات انتحاری منجر به کشته شدن قوای اسرائیلی گردیده شهیده «زینب علی سالم» است؛ 💢روزی که او قرار بود برنامه ی استشهادی را به اجرا درآورد، نظامیان اشغالگر، تردد دختران را بسیار کنترل کرده و آن را محدود ساخته بودند، با این حال در کمتر از یک ساعت از نابلس به قدس رفت؛ امری که نیروهای امنیتی را نگران نمود. 💢کسی تاکنون این پاسخ را نیافته که به راستی چگونه زینب به این منطقه رسید و چنین عملیاتی را انجام داد. 💢 چند ساعت بعد از این برنامه، ارتش اشغالگر، اردوگاه وی را مورد حمله قرار داد و منزل خانواده اش را منهدم کرد. 💢مادرش در حالی که به دخترش افتخار می کرد گفت: «ما باید دِین خودمان را به سرزمین فلسطین این گونه بپردازیم. من از کار زینب احساس افتخار می کنم و فکر می کنم او را درست تربیت کردم.» https://eitaa.com/libshqom
♻️دلال سعید المغربی نام مشهور دختر مجاهد فلسطینی است که به یکی از سمبل‌های مقاومت در میان مردم فلسطین و لبنان تبدیل شد. سمبلی که صهیونیست‌ها از شنیدن نامش می‌هراسند. ♻️دلال سعید المغربی » متولد 1958 در فلسطین اشغالی (شهر یافا) بود كه علاوه بر داشتن تهور و جسارت فراوان، زبان عبری را به خوبی عربی صحبت می‌كرد وی فرماندهی تیم 13 نفره‌ای به نام«جوخه دیریاسین » را برعهده داشت. (نامگذاری این جوخه به تلافی جنایات مناخیم بگین (نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی ) در روستایی«دیر یاسین» در حوالی قدس بود که صدها زن و كودك فلسطینی را قصابی كرد. ♻️دلال مغربی عملیات «كمال عدوان» را رهبری می‌کرد عملیاتی که «ایهود باراك» وظیفه سرکوب آن را داشت. (شهید کمال عدوان سخنگوی ساف بود که در سال1973 به دست كماندوهای صهیونیستی ترور شد... https://eitaa.com/libshqom ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🥀دختری فلسطینی به نام «زینب علی عیسی ابوسالم» که تنها ۱۸ سال داشت، تصمیم می‌گیرد به دنبال انجام عملیات شهادت‌طلبانه، خود را وارد اتوبوسی که حامل صهیونیست‌ها بود، کند اما توسط پلیس رژیم صهیونیستی شناسایی شده و تصمیم می‌گیرد همانجا با انجام این عملیات، در حالی که خودش به شهادت می‌رسد با تکه‌های بدنش چند اشغالگر را نیز به خاک و خون بکشد. ♨️در این عملیات ۳۵۰ صهیونیست به شدت مجروح شدند و سه تن از این افراد به درک واصل شدند. 🥀 زینب این مکان را از این جهت انتخاب کرده بود که روزانه تعداد زیادی از اشغالگران سرزمینش، خود را به این تپه می‌رساندند تا با اتوبوس‌های آنجا به شهرک‌های صهیونیست‌نشین بروند. 🥀این دختر که اهل اردوگاه «عسگر» بود، هدفش ایجاد ناامنی برای کسانی بود که سال‌ها سرزمینش را اشغال کرده بودند و فلسطینی‌ها به لحاظ قوای نظامی و البته سیاسی، توان مقابله با آنها را نداشتند. به این سبب بود که تعدادی از جوانان این سرزمین مجبور بودند برای مقابله با آنها به خود کمربند انفجاری بسته و عملیات استشهادی انجام دهند تا به این طریق و با دست خالی با دشمن تا بن دندان مسلح، وارد مبارزه شوند. https://eitaa.com/pbs84avini ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
🥀عندلیب طقاطقه، این دختر فلسطینی، در روستای بیت فجار در بخش بیت‌لحم به دنیا آمد، بزرگ شد. 💢دوره ابتدایی و اوایل دوره راهنمایی را در آنجا گذراند؛ اما به دلیل تنگدستی و سختی شرایط اقتصادی و معیشتی خانواده مجبور به ترک تحصیل در سال دوم راهنمایی شد. 💢وی مشغول به کار شد تا با خانواده‌اش برای رفع نیازهای مالی کمک کند. او هشت خواهر و برادر داشت که بزرگترین برادرش از بیماری مزمن ستون فقرات و یکی از خواهرانش از بیماری قلبی رنج می‌بردند. 🥀عندلیب از دو سال قبل از شهادتش در یکی از کارگاه‌های نساجی بیت‌لحم مشغول به کار شد و تا زمان شهادتش در این کارگاه کار می‌کرد. 🥀شخصیت واقعی این شهید را یکی از خواهرانش که با وی رابطه نزدیکتری داشت، چنین توصیف می‌کند: 🥀«عندلیب شخصیتی قوی داشت و همه او را قبول داشتند. وی با نزدیکان و همسایه‌ها رابطه گسترده و خوبی داشت.» 💢او می‌افزاید: «معتقدم بیشترین چیزیکه در شخصیت خواهرم تاثیر گذاشت، شهادت کودک شیرخواره «ایمان حجو» بود. من نشانه‌های تاثر شدید را در او می‌دیدم به طوری که وی شروع به دنبال کردن بخش‌های مختلف خبری در مورد کشتارهای اردوگاه جنین نمود و در حالی که جهان و به ویژه جهان غرب به خوشگذرانی مشغول بودند؛ عندلیب مصمم شد علی‌رغم سستی و غفلت اعراب به یاری فلسطینی‌ها برخیزد و آنگونه که در وصیت‌نامه‌اش آمده است... از جنایات رژیم صهیونیستی انتقام گیرد.».... ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
خاطره ای از شهیده راضیه کشاورز✨ ما همیشه یک زمان استراحت ربع ساعته بین کلاس ساعت آخر و کلاس تقویتی ظهر داشتیم. بچه ها تمام روز سر کلاس بودند و اون کلاس تقویتی هم اضافه شده بود و حتی اگر معلمِ ساعت قبل به موقع از کلاس بیرون می رفت و معلمِ ساعت بعد به موقع می اومد توی کلاس، در بهترین حالت فقط ربع ساعت برای استراحت باقی می موند. زمان انقدر کم بود که بچه ها اون زمان رو برای رفع خستگی و خوردن تغذیه می گذاشتند. اما راضیه جان و دوستش همون زمان رو می رفتند برای ادای نماز جماعت. و وقتی برمی گشتند معلم بعدی رسیده بود. گاهی پیش می اومد که راضیه جان و دوستش کمی دیر به کلاس تقویتی می اومدند اما معلم ها چون از قبل شناخت داشتند و می دونستند رفته اند به نماز، چیزی نمی گفتند... 🧕راوی:دوست شهیده راضیه کشاورز،زهرا منتصری ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
شهیده ربابه کمالی 🥀 بانوی شهیده ، خانم «ربابه کمالی» فرزند حاج ‌رحیم است که در سال 1308 هجری شمسی در خانواده‌ای کاملاً سرشناس و معتقد به شرع مقدس اسلام دیده به جهان گشود. 🥀دوران کودکی را در کنار خانواده‌ی متدین خویش و با آموزش قالی‌بافی و خیاطی و گلدوزی گذراند و در سن پانزده سالگی با یکی از بستگان خود به نام «سبزخدا کمالی» ازدواج کرد و ثمره این پیوند پنج پسر و یک دختر بوده که هر یک به سهم خویش چه در پیروزی انقلاب و چه در تداوم آن نقش داشته‌اند. 🥀ایشان اعتقاد راسخی به انجام فرائض دینی و محبت اهل بیت(علیهم السلام) داشت؛ مدام در حال ذکر و تسبیح خداوند بود و معتقد بود زبان نباید بیهوده رها گردد؛ فرزندانش را از هفت سالگی با دستورات اسلام و کتاب مبین آشنا می‌کرد و آنان را به انجام فرائض دینی تشویق و ترغیب می‌نمود؛ در کمال سادگی و قناعت زندگی می‌کرد و نسبت به همسر، فرزندان، همسایگان و خویشان بسیار مهربان و پر عطوفت بود. 🥀دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در جلسات مرحوم حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی که به ایلام تبعید شده بود، شرکت می‌کرد و دیگران را هم به حضور در این جلسات تشویق می‌کرد. 🥀در باب معاشرت بسیار مردم‌دار بود، به خانواده‌های اقوام سر کشی می‌کرد و نسبت به همسایگان بسیار خوش ‌رفتار بود به گونه‌ای که در همه عمر، کسی از وی کدورتی در دل نداشت. بسیار مهمان نواز بود و به عیادت از بیماران و دلجویی از آنان اهتمام می‌ورزید. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
♦️آرزوی شهیدی که به اجابت نرسید 🔹شهیده فاطمه شفیعی‌مقدم به‌عنوان مسئول درمانگاه و سرپرستار بیمارستان امام حسن مجتبی(ع) مشغول به خدمت شد. او در تمام مدت خدمت خود همواره با روی گشاده با بیماران و همراهان ایشان به ویژه همکاران خود در بیمارستان برخورد می‌کرد و انسانی دست به خیر بود. 🔹همسر شهیده فاطمه شفیعی‌مقدم: " سالی که همسرم در بیمارستان بستری شده بود در زمان اربعین بود. به یاد دارم که هر دو از تلویزیون بیمارستان مشغول تماشای مراسم پیاده‌روی اربعین بودیم و با خود عهد و نذر کردیم که اگر حال ایشان مساعد شده و بهبود پیدا کرد، برای سال آینده یعنی مراسم امسال در پیاده‌روی اربعین شرکت کنیم که البته تقدیر الهی چنین نبود. ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕@banovanebeheshti ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄