eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
14.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 مرثیه ای جانسوز و شنیدنی در فراق سردار دل ها سپهبد شهید با نوای گرم مداح باصفای جبهه ها 🎙.. بر تو ای جان جان سلام ای غریب زمان سلام مانده از آن ثمر زمان بی تو ای دل تنگ بی شکیب به کجا می روی غریب به کجا می رود جهان بی تو حاج قاسم سلام ... مرد مومن کجایی... سر دور از بدن وای سلام کربلایی سلام سلام ای رسیده به وصل یار سلام سلام به تو ای جان بی قرار رسید رسید به اجابت دعای تو چه سرخ رسید سفر کربلای تو سلام بر تو و غوغای محشرت سلام بر تو و یاران لشگرت سلام بر تو و گل های پرپرت سلام بر تو سلام بر تو... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 خاطرات شنیدنی خبرنگار مطرح جهان عرب از سردار دل‌ها سپهبد شهید ؛ از مجروحیت در جبهه حلب تا مرتب کردن کفش رزمندگان مقاومت! 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 میدونی واقعی کیه؟ 📽 تو که پهلوون بازی میدونی پهلوون کیه؟ پهلوون برا یتیم پدره برا وامونده عصاست برا درمونده دسته برا مظلوم حقه برا ظالم مرگه برا هر چی نامردیه ترس پهلوون نه اهل چاپ و چوپه نه اهل باد و بروت پهلوون اونه که سینه اش سنگو بشکافه و دلش مثل یه شیشه با یه تقه ترک برداره پهلوون با خاکیاش خاکیه با بامعرفتاش قاطیه پهلوون اهل صفاست مرد وفاست گره گشاست همه رو شنیدی ؟ … حالا… پهلوونی که عاشق نباشه پهلوون نیست ... 🌸 سلام و درود فراوان به روح پرفتوح سردار شهید که مردی را معنا کرد و پهلوانی را رنگ و رخسار تازه بخشید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 رهبر معظم انقلاب : به معنای واقعی کلمه ، قوی‌ترین فرمانده مبارزه‌ی با تروریسم در این منطقه است ، به همین عنوان هم شناخته شده است. کدام فرمانده دیگر قدرت داشت و میتوانست کارهایی را که او انجام داد انجام بدهد؟ 🌸 شادی روحش صلواتی ذکر فرمایید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای عجیب و شنیدنی از سردار بسیجی ، غواص شهید در : 🖌... چند روزی به آغاز عملیات کربلای چهار مانده بود ، نگران لو رفتن معبرهای عملیاتی بود ، با تاریکی آسمان ، تک و تنها وارد رودخانه اروند شد و برخلاف جریان آب شنا کرده و برای شناسایی خطوط دشمن به سمت مواضع آنان رفت . آرام و بی صدا معبرها و موانع و استحکامات دشمن را یک به یک وارسی و بررسی کرد تا اینکه به روبروی کارخانه پتروشیمی عراق نزدیک بصره رسید ، به سرش زد که سری هم به داخل کارخانه زده و از محل استقرار نیروهای دشمن و مواضع و تجهیزات شأن اطلاعاتی به دست آورد . با احتیاط از آب خارج شد و تجهیزات غواصی را گوشه‌ای پنهان کرده و آرام و بی سر و صدا وارد محوطه کارخانه شده و تا پاسی از شب ، همه جای کارخانه را حسابی گشته و با دقت به گوشه و گوشه اش سرک کشید و از محل تجمع و سنگرهای دفاعی و اجتماعی عراقی ها اطلاعات لازم را برداشت و عکس برداری کرد و نزدیکی های سحر برای بازگشت سمت ساحل رودخانه آمد . باید پیش از روشن شدن هوا و شروع جذر آب بر می‌گشت ، لب رودخانه آماده حرکت می شد که یکدفعه سر و کله قایق های گشتی‌ عراق پیدا شده و با نورافکن شروع به بازرسی ساحل و اطراف خطوط دفاعی و داخل موانع کردند . اوضاع اصلاً خوب نبود ، اگر گیر عراقی‌ها می‌افتاد ، کارش تمام بود و عملیات هم حتماً لو می‌رفت ، چاره ای نداشت ، باید تا رفتن نیروهای گشتی پنهان می شد ، سریع عقب کشیده و در زیر یکی از خودروهای پارک شده در داخل کارخانه پناه گرفته و با دلهره فراوان منتظر آرام شدن اوضاع شد . عراقی ها دست بردار نبودند و یکسره داخل موانع و ساحل رودخانه را بررسی کرده و بالا و پائین می رفتند ، لحظه به لحظه رنگ آسمان در حال تغییر بود و روشنایی داشت جای تاریکی را می گرفت . انتظار طولانی شده و کم کم هوا روشن شد و دیگر امکان به آب زدن و برگشتن کاملآ از بین رفت ، چاره ای نبود باید در همان اطراف جان پناهی امن یافته و تا فرارسیدن تاریکی شب از نظرها پنهان می شد ، به داخل محوطه پتروشیمی برگشته و با احتیاط به دنبال جایی خلوت و مطمئن برای پنهان شدن می گردد . عراقی ها بیدار شده و در محوطه کارخانه مشغول رفت و آمد هستند ، اوضاع بسیار خطرناک است ، عراقی ها بقدری زیاد هستند که هر طرف رو می کند با تعدادی از آنها برخورد می کند ، بالاخره به یکی از دودکش‌های بزرگ و بلند کارخانه رسیده و شتابان داخلش خزیده و بعد از وارسی داخل آن و بالا رفتن از پله های فلزی ، یک جای مناسب با دید کافی در اواسط دودکش پیدا کرد و مستقر شد . تا رسیدن شب و بالا آمدن آب ، زمان زیادی باقی مانده بود و باید یجوری خودشو مشغول می کرد ، اول سوراخی در بدنه دودکش یافت که کاملاً به داخل پتروشیمی دید داشت و بخوبی می توانست تحرکات عراقی ها را ببیند ، مدتی با دوربین زوایای مختلف کارخانه و رفت و آمد نیروهای دشمن را نگاه کرد و یادداشت برداشت و عکس برداری کرد تا اینکه آروم و آروم چشم های خسته اش بسته شد و به خوابی شیرین فرو رفت . بعداز ظهر با سر و صدای نیروهای عراقی که برای دیدن فیلم مقابل درب سینمای پتروشیمی جمع شده اند از خواب بیدار و مشغول تماشای شلوغ کاری و مسخره بازی های سربازان عراقی شد . لوله فلزی دودکش با کوچکترین حرکتی نالان شده و صدا در محوطه کارخانه طنین انداز می شود ، بی حرکت نشسته و نماز ظهر و عصر هم را سرجایش خونده و از بیکاری و بی حوصلگی دوباره چشاشو بسته و به خواب رفت . غروب آفتاب با نسیم خنک اروندرود بیدار و بعد از اقامه نماز مغرب آماده شده و از پناهگاه خارج و در تاریکی شب خود را به رودخانه اروند رسانیده و به آب زد . وقتی به موقعیت خودشان برگشت با چهره‌های نگران و متعجب همسنگران و همرزمانش مواجه شد و مجبور به توضیح در مورد علت برنگشتن و غیبت یک روزه اش شد... 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🌹 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران ، از فرماندهان دلاور اطلاعات و عملیات و غواصان خط شکن در عملیات های عاشورایی بود که دی ماه ۱۳۶۵ در به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد . 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab