eitaa logo
دل باخته
1.4هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : يزيديان می پنداشتند كه ندای «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) در صحرای كربلا مدفون خواهد شد، غافل كه حيات تاريخی انسان از خون شهيد است و خداوند خميره‌ی وجود مؤ‌منين را از خاك كربلا و خون شهدايش سرشته است و تا شب و روز باقی است، اين پيوند تاريخی كه مؤ‌منين را به عاشورا پيوند می دهد در عمق فطرت‌ها بيدار خواهد ماند. تانك‌های مدرن دشمن در آتش قهر خدا كه به دست جنود او افروخته شده است می سوزند و اين تمثيل عصر ظلمتی است كه سپری می شود، عصر حاكميت كفر. اين قرن كه قرن پانزدهم هجری است با پيروزی انقلاب اسلامی ايران آغاز شده و خداوند اراده كرده‌ است كه نور خويش را به دست اين جوانان كه اصحاب آخرالزمانی سيدالشهدا و سربازان امام زمان (عج) هستند كامل كند و باطل را يكسره به نابودی بكشاند. ظهر شده است و صدای ملكوتی اذان برخاسته. كِی باشد كه اين صدای ملكوتی از مأذنه‌های مساجد در سراسر سياره‌ی زمين بلند شود و جامعه‌ی عدل جهانی برقرار گردد. حميد و حاج علی اكبر و بقيه‌ی شهدای عزيزمان همگی فدای اين آرمان مقدس شدند و چه باك اگر همه‌ی ما هم فدا شويم. مگر همه‌ی كربلاييان جان خود را فدای اين آرمان نكردند؟ و بالاخره اين پرچمِ اذان است كه همچون تمثيلی از اين آرمان نهايی بر سنگرهای تسخيرشده‌ی دشمن برافراشته می گردد... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : يزيديان می پنداشتند كه ندای «هل من ناصر» سيدالشهدا(ع) در صحرای كربلا مدفون خواهد شد، غافل كه حيات تاريخی انسان از خون شهيد است و خداوند خميره‌ی وجود مؤ‌منين را از خاك كربلا و خون شهدايش سرشته است و تا شب و روز باقی است، اين پيوند تاريخی كه مؤ‌منين را به عاشورا پيوند می دهد در عمق فطرت‌ها بيدار خواهد ماند. تانك‌های مدرن دشمن در آتش قهر خدا كه به دست جنود او افروخته شده است می سوزند و اين تمثيل عصر ظلمتی است كه سپری می شود، عصر حاكميت كفر. اين قرن كه قرن پانزدهم هجری است با پيروزی انقلاب اسلامی ايران آغاز شده و خداوند اراده كرده‌ است كه نور خويش را به دست اين جوانان كه اصحاب آخرالزمانی سيدالشهدا و سربازان امام زمان (عج) هستند كامل كند و باطل را يكسره به نابودی بكشاند. ظهر شده است و صدای ملكوتی اذان برخاسته. كِی باشد كه اين صدای ملكوتی از مأذنه‌های مساجد در سراسر سياره‌ی زمين بلند شود و جامعه‌ی عدل جهانی برقرار گردد. حميد و حاج علی اكبر و بقيه‌ی شهدای عزيزمان همگی فدای اين آرمان مقدس شدند و چه باك اگر همه‌ی ما هم فدا شويم. مگر همه‌ی كربلاييان جان خود را فدای اين آرمان نكردند؟ و بالاخره اين پرچمِ اذان است كه همچون تمثيلی از اين آرمان نهايی بر سنگرهای تسخيرشده‌ی دشمن برافراشته می گردد... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 ماجرای نفوذ سردار دلاور مقاومت در سازمان موساد اسرائیل غاصب چه بود؟ 🎙کارشناس مسائل فلسطین علی عبدی : اسرائیل دنبال مغنیه در پاریس می‌گشت ولی او در بیروت بود! مردی که شب و روز نمی‌شناخت و حتی کسانی که با او کار می‌کردند نمی‌دانستند شهید مغنیه دقیقاً کجاست. نفوذ در موساد ، یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های شهید مغنیه است که از طریق یک یهودی استرالیایی انجام شد و اسرائیل هنوز درباره آن صحبتی نکرده است. این فرد یهودی ، بدون اینکه خودش مطلع باشد، به جاسوس دو جانبه تبدیل شده و اطلاعات بسیار مهمی در اختیار حزب الله گذاشت که در جنگ ۲۰۰۶ به کار آمد. ✌️فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
37.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 ایثار رزمندگان اسلام و امداد های الهی در جنگ تحمیلی و وظیفه ملت شریف ایران در پاسداری از خون شهیدان و حراست از انقلاب اسلامی در کلام فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها سردار سرتیپ 🎙مصاحبه زیبا و شنیدنی سردار شهید بعد از عملیات خیبر 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده دلاور و خاکی جبهه ها ، سرتیپ پاسدار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۳ ، در ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده تیپ دوم مجروح و به دلیل شدت جراحات در تاریخ ۱۳۶۴/۱/۵ در بیمارستان به شهادت رسید و بعد از سال ها تلاش و مبارزه عاقبت گمشده دیرینه خود را یافته و سبکبال و خونین پیکر به دیدار معشوق شتافت . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت پنجم _ روستای حریبه 🖌... با شهادت مظلومانه پیک دلاور گردان و مجروحیت تعدادی دیگر از رزمندگان ، دوباره دیوار عزم و اراده بعضی ها ترک خورده و در کمال سکوت از همانجا به عقب بازگشتند،نفرات گردان مدام در حال کاهش بود و هر چه هم جلوتر می رفتیم بر حجم گلوله باران و آتش بی امان عراقیها افزوده می شد. اما با این وجود به راه خود ادامه داده و پشت سر گام های بلند و سریع فرمانده غیور تیپ اول لشگر سردار دلاور حاج میرزاعلی رستمخانی به سمت روستای حریبه می رفتیم. نیم خیز و شتابان در حال عبور از پشت سیل بند کوتاه رودخانه بودیم و گلوله های توپ و خمپاره و کاتیوشا گروه گروه در اطراف مان فرود آمده و بصورت پی در پی منفجر می شدند. در هرچند قدم مجبور به خیز زدن می شدیم و ترکش های ریز و درشت زوزه کشان از بالای سرمان رد می شدند. به دشت صافی رسیدیم که اتوبان العماره به بصره قشنگ دیده می شد. باور کردنی نبود! دشمن زبون بقدری تانک و نیرو وارد منطقه کرده بود که روی آسفالت اتوبان واقعاً ترافیک در ترافیک بود و انگاری مراسم جشن بود و قصد برپایی کارناوال شادی و راهپیمایی داشتند. کم کم منازل روستای حریبه دیده شده و خبر از رسیدن به منطقه درگیری می دهد. آتشباران هوایی و زمینی دشمن بقدری پرحجم و گسترده شده که مدام از نیروهای گردان کاسته می شد. تعدادی زخمی و شهید می شدند و عده ای هم پیکر زخم خورده آنان را به عقب منتقل میکردند. تعدادی هم با عقب ماندن عمدی از ستون ، یواشکی دور زده و عزم عقبه می کردند. گردان دواطلبان حالا تبدیل به گروهان شده و فقط پنجاه یا شصت نفری پشت سر سردار رستم خانی راه می رفتیم. خلاصه زیر بارانی از آتش و گلوله و ترکش به ورودی روستای حریبه رسیده و سردار رستم خانی سریع ماموریت گردان را تشریح و از رزمندگان خواستند که با احتیاط و هوشیاری وارد روستا شده و ضمن انهدام سنگرهای کمین و تیربار دشمن ، یک به یک خانه ها را پاکسازی و خود را به بچه های درگیر در کنار اتوبان برسانند. ماموريت اصلی گردان،کمک به نیروهای درگير در کنار اتوبان بصره به العماره و حفاظت و پاسداری از خط پدافندی و مقابله با حملات تانک ها و نيروهای عراقی بود. دو گردان خط شکن از لشگرهای ۳۱ عاشورا و ۸ نجف اشرف اصفهان ، مرحله سوم عمليات را حوالی سحر، آغاز و پيروزمردانه تا اتوبان بصره به العماره پيشروی و درست کنار اتوبان پدافند کرده و به اميد رسيدن نيروهای کمکی مشغول نبرد با قشون عظیم تانکها و نیروهای پیاده و کماندوهای دشمن بودند. با برادران دلاور محرمعلی الماسی و مهدی حیدری و اصغر کاظمی و پیرمحمدی و تنی چند از رزمندگان باغیرت اردبیل و تبریز بعنوان سرستون نیروهای گردان ، وارد روستا شده و بلافاصله هم با سنگرهای کمین دشمن درگیر و نبردی بسیار نزدیک و خانه به خانه با عراقیها آغاز شد. اولین سنگر تیربار با نارنجک و شجاعت مثال زدنی برادر اصغر کاظمی منهدم و با شتاب به راه خود ادامه دادیم. به یک سه راهی رسیده و از پنجره خانه ایی به سمت مان تیراندازی گردید. رگبار متوالی تیربار و کلاش اجازه جابجایی به کسی نداده و به ناچار هر کدام در شکاف دری پناه گرفته و مشغول تبادل آتش شدیم. برادر الماسی از شلوغی درگیریها استفاده کرده و تند و سریع خود را به زیر پنجره رسانیده و با پرتاب نارنجک سنگر را خاموش کرد. دوباره شروع به حرکت کرده و در پناه دیوارها و درب خانه ها به سمت پایین روستا رفتیم. هنوز چند قدمی از محل درگیری دور نشده ‌بودیم که دوباره آماج گلوله و موشک آرپی جی قرار گرفته و چند نفری از همقطاران بشدت زخمی شدند. چندتا عراقی از پشت بام خانه ای در روبرو به سمت مان شلیک میکردند. زخمی ها را به جایی امن کشیده و در پناه تیراندازی هم‌رزمان به همراه برادر الماسی خود را به محل استقرار نیروهای عراقی رسانیده و با پرتاب چند نارنجک به پشت بام خانه ، باعث ترس و فرار عراقیها شدیم. با پایان درگیری و تیراندازی‌ها رزمندگان زخمی ، توسط تعدادی از دوستان شان به عقب منتقل شده و ما هم بدون توقف به راه خود ادامه دادیم. حالا فقط ما بچه های زنجان مانده بودیم و یک روستای غریب و ناشناس با انبوهی از نیروهای پیاده و کماندو دشمن ، همگی چشم انتظار رسیدن بقیه نفرات گردان بودیم و با هر قدمی که به جلو بر می‌داشتیم بر نگرانی و اضطراب مان افزوده می شد. به میانه های روستا رسیده و متاسفانه باز هم خبری از بقیه نیروهای گردان نشد . بیشتر نگران شده و از ادامه مسیر منصرف و همانجا در شکاف درب ها سنگر گرفته و منتظر رسیدن بقیه یاران شدیم ... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 / فرازی زیبا از دست نوشته های سردار پاسدار : ✍... جبهه آمدن كار سختى نيست ، جبهه جاى شادى و سرور خاطر است ، جاى آرامش وجدان و آسايش روح است ، اما وقتى دلى برايت مى شكند يا قلبى به راهت تند تند مى تپد يا خاطرى در ورايت میدود محزونت میكند ، تمام سختى ها و ناملايمات از يك سو و اين حزن از يكسو و تفاوت اين سوى و آن سوى از زمين تا آسمان... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد...                                              🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سردار پاسدار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۳ در ، منطقه عملیاتی در کسوت فرمانده گردان حضرت امام سجاد (ع) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دعای روز سوم 📽 دعای روز سوم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان شهدای فتح المبین در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَةِ وَ التَّمْوِیهِ‌ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِکَ یَا اَجْوَدَ الْاَجْوَدِین‌. ترجمه: خدایا ، در این روز ، مرا هوش و بیداری نصیب فرما و از سفاهت ، جهالت و کار باطل دور گردان ، از هر خیری که در این روز نازل می‌فرمایی ، مرا نصیب بخش ، به حق جود و کرمت‌ ، ای جود و بخشش دارترین عالم... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه شریفه و یک شهید والامقام 📖 آیات مبارک روز سوم ، آیه ۱۶۹ تا ۱۷۱ سوره مبارکه آل عمران : ... و هرگز گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شدند مرده اند، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. (۱۶۹) به آنچه خدا از فضل خود به آنان داده است‏ شادمانند و براى كسانى كه از پى ايشانند و هنوز به آنان نپيوسته‏ اند شادى مى كنند كه نه بيمى بر ايشان است و نه اندوهگين مى ‏شوند (۱۷۰) شادى مى كنند بر نعمت و فضل خدا و اينكه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمى‏ گرداند (۱۷۱) 🌸 وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 🇮🇷 شهید والامقام امروز : شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که آبان ماه ۱۳۶۲ در عملیات منطقه عملیاتی عراق به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
29.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 در سومین روز ماه مبارک رمضان ، قلب و جانمان را با تلاوتی زیبا و تاثیرگذار از استاد مرحوم محمد عبدالصمد صفا بخشیده و بهاری کنیم. 📚 آیات ۱ تا ۱۵ سوره مبارکه شمس و سوره های مبارکه الضحى و الشرح 👌 بسیار زیبا و شنیدنی ، تماشای این تلاوت عالی و کمتر دیده شده را از دست ندهید . 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ملحق شدن به شهدا 📽 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای : پروردگارا..! امام عزیز ما را که این جاده‌ی درخشان را به روی ما گشود ، مشمول برترین رحمت و تفضل خود قرار بده ؛ پروردگارا..! شهیدان عزیز ما را که بحمداللَّه زنده‌اند و زنده خواهند ماند ، بر درجاتشان بیفزا ؛ ما را به آن عزیزان ملحق کن و سلام این مجموعه را به پیشگاه اقدس حضرت ولیعصر (ارواحنا فداه) برسان. 🤲 آمین یا رب العالمین ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری‌ زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌اگر شیطان بخواهد ما را از ابهامی كه چون مهی غلیظ راه فردای ما را در خود پوشانده است بترساند ، ما خود را به پناه قرآن می‌سپاریم و می‌گذریم . اگر آفاق وسیع دل‌های ما از آفتاب بی‌غروب توكل نور و گرما نمی‌گرفت ، بدون تردید هیچ یک از ما پای در راهی اینچنین نمی‌نهاد. ما را اجبار و اكراه بدین جا نكشانده است كه دشواری‌ها راه بر ما ببندند . راه حق محفوف در بلایا و دشواری‌هاست ، و اگر نه اینچنین بود ، كربلا را كربلا نام نمی‌نهادند . آن كه با پای اختیار قدم در طریق كربلا نهاده است می‌داند كه اسرار جز بر سرهای بریده فاش نخواهد شد . آن كه با پای اختیار قدم در طریق كربلا نهاده است می‌داند كه خون ، حرم سر سیدالشهد است و این نه رازی است كه بر اغیار فاش شود... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و ارتفاعات سربه فلک کشیده کردستان عراق و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از حضور مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله در جمع رزمندگان اسلام در منطقه عملیاتی با نوایی نوایی شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙 سرباز جانباز توأم ، من شاهدی آزاده ام سردار بی سر می شوم ، فرمان بده آماده ام عشق خمینی بر دلم ، شور حسینی در سرم یک بوسه از روی تو را ، با قیمت جان می خرم فرزند جانباز توأم ، اینک به میدان می روم رؤیای صادق دیده ام ، سوی شهیدان می روم با جاودان کربلا ، با جان نثاران حرم از جان سلامت می دهم ، با جان پیامت می برم... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 👌بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 چند فیلم بسیار کوتاه و دیدنی از اعزام رزمندگان دلاور به جبهه های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس و حضور حماسه ساز آنها در عملیات 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🎙 نوحه خوان فیلم مداح باصفای جبهه ها ، بسیجی دلاور می باشند که فروردین ماه ۱۳۶۶ در عملیات , منطقه عملیاتی به درجه والای شهادت نائل آمده اند. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشای این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت ششم _ روستای حریبه 🖌... دقایق به سرعت میگذرد و هیچ خبری از رزمندگان گردان نمی شود و در عوض تمام پشت بام های پایین دست روستا پر از نیروهای پیاده و کماندو عراقی می شود. کاملاً در دید و تیررس نیروهای دشمن بودیم و محل استقرارمان هم هیچگونه حفاظ و امنیتی نداشت . باید سریعاً چاره ای اندیشیده و از آن وضعیت بلاتکلیفی خارج میشدیم. دو راه بیشتر نداشتیم. یا باید راه رفته را برگشته و به دنبال نیروهای گردان می گشتیم و یا هم باید به راه خود ادامه داده و در انتهای روستا به رزمندگان درگیر در کنار اتوبان می پیوستیم. همگی راه دوم را برگزیده و یواش و با احتیاط به سمت پایین روستا حرکت کردیم. شمار عراقیها در پشت بام ها بطور مدام در حال افزایش بود و تند و سریع هم مشغول احداث سنگر و استقرار تسلیحات مختلف در پشت بام ها بودند. بعد از مدتی راهپیمایی در زیر باران موشک و تیر و ترکش به چهار راهی در آخر روستا رسیده و هر کدام در گوشه ای پناه گرفته و مشغول بررسی اوضاع شدیم. از کوچه دست راستی ، اتوبان خوب و قشنگ دیده می شد و فاصله آنچنانی هم باهاش نداشتیم. کوچه دست چپی به یک نخلستان بسیار وسیع و سرسبز منتهی می شد که هیچ شناختی ازش نداشتیم. در سمت مقابل هم کوچه تنگ و باریکی بود که به چند ساختمان بلند و دوطبقه ختم می شد که عراقیها در پشت بام شأن یک قبضه مسلسل دوشکا و یک قبضه آرپی جی ۱۱ مستقر کرده و یکسره هم در حال شلیک و تیراندازی بودند. هنوز هم خبری از‌ بقیه گردان نبود و همگی کاملاً نگران و مضطرب بودیم. چند دقیقه ایی در شکاف درب ها پنهان شده و چشم انتظار بقیه یاران شدیم. اما هر چقدر انتظار کشیدیم خبری از هیچکس نشد و تازه متوجه شدیم که در داخل روستا کاملاً تک و تنها هستیم. به ناچار قصد اتوبان کرده و از کوچه دست راستی شروع به پیشروی کردیم. هنوز چند متری داخل کوچه نشده بودیم که چند رزمنده خونین و مالین از سمت مقابل نزدیک و فریاد زدند که برگردید! برگردید! خط شکسته و عراقیها دارند بچه ها را قتل و عام می کنند. از سر و وضع کثیف و خاک آلوده و از زخم هایی که برداشته بودند. کاملاً معلوم بود که از رزمندگان نترس و جنگجو هستند و اصلأ هم حرف مفت و الکی نمی زنند. خلاصه رزمندگان زخمی رفتند و ما هم دوباره به سر چهار راه برگشته و گیج و سردرگم ماندیم که چه باید بکنیم. هراسان و بلاتکلیف پناه گرفته بودیم که ناگهان از هر طرفی مورد حمله قرار گرفته و برادر پاسدار پیرمحمدی از ناحیه هر دو پا به شدت زخمی شدند. پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به جایی امن کشیده و شروع به تبادل آتش با نیروهای دشمن کردیم. برادر پاسدار پیرمحمدی دیگر قادر به راه رفتن نبود و بقدری هم خونریزی داشت که حتماً باید به عقب منتقل می شد. قرار شد که برادران حیدری و کاظمی ، پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به عقب منتقل و سریعاً هم با نیروهای کمکی بازگردند. بهترین و کوتاه ترین مسیر کوچه دست چپی و نخلستان ناشناس بود. با برادر الماسی شروع به تیراندازی و رگبار های متوالی کرده و برادران حیدری و کاظمی هم زیر دوش های برادر پیرمحمدی رفته و شتابان به سمت نخلستان راه افتادند. بقدری گلوله و موشک آر پی جی و نارنجک تفنگی به داخل کوچه و دیواره های آن برخورد می کرد که زنده ماندن شأن کاملاً لطف و عنایت خداوند متعال بود. خلاصه مسیر حرکت شأن را تا انتهای کوچه پوشش دادیم تا اینکه در نهایت وارد نخلستان شده و از نظرها گم شدند. حالا فقط من و برادر محرمعلی الماسی مانده بودیم در یک روستای ناشناس و مقابل صدها نیروی پیاده و کماندو عراقی که دیگر مثال مور و ملخ تموم کوچه ها و پشت بام خانه های روستا را پر کرده و با انواع سلاح ها به سمت مان تیراندازی می کردند. دلگرم به برگشت یاران با نیروهای کمکی بودیم و با همان امید هم شروع به نبرد با عراقیها کرده و بی محابا با پرتاب نارنجک و رگبارهای متوالی از جلو آمدن شأن جلوگیری کردیم تا اینکه کم کم خشاب ها خالی و نارنجک ها رو به پایان گذاشت. مدت زمان زیادی از رفتن برادران حیدری و کاظمی می گذشت و هیچ خبری هم از بازگشت شأن نبود. کماندوهای عراقی از کوچه سمت راستی کاملاً جلو کشیده و آنطرف چهار راه در شکاف درب خانه ها پناه گرفته و به سوی مان تیراندازی و نارنجک پرتاب میکردند. فقط چند متری با نیروهای دشمن فاصله داشتیم و واقعاً در چند قدمی اسارت یا شهادت بودیم. باید سریعاً فکری کرده و از آن اوضاع خطرناک خارج می شدیم. تصمیم به عقب نشینی گرفته و رگبار زنان به سمت نخلستان ناشناس شروع به حرکت کردیم ... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
41.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلمی بسیار ناب و دیدنی از آخرین تصاویر بجامانده از سردار فرمانده دلاور لشگر ۳۱ عاشورا در کنار سرداران شهید حاج احمد کاظمی ، محمود کاوه ، احمد سوداگر و محمدعلی شاهمرادی در ⏳این فیلم حوالی ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در ساحل غربی هورالهویزه (شرق رودخانه دجله) و در حوالی یکی از پاسگاه‌های عراق مشهور به «روطه» یا «مدرسه» ضبط شده که جلسه قرارگاه فرماندهی عملیات را در یک گودال نشان می دهد که فرماندهان در حال بررسی نقشه منطقه عملیاتی می باشند. 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 ، ۱۹ اسفند ماه ۱۳۶۳ در منطقه عملیاتی انجام شد. رزمندگان اسلام در اولین روزهای عملیات موفق به شکست دشمن و تصرف مناطق زیادی شدند ، اما متاسفانه بعداً به دلیل برخی ناهماهنگی ها و سست کاری‌ها ، مهمات و نیروهای پشتیبانی به خطوط نبرد نرسیده و باعث پیشروی عراقیها و شکست عملیات گردید و رزمندگان بعد از هفت روز نبرد سنگین و نزدیک و تن به تن مجبور به عقب نشینی و ترک منطقه عملیاتی شدند . 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 / فرازی زیبا از وصیتنامه سردار دلاور : ✍... ای امت شهیدپرور ایران و دوستان حزب اللهی ام ! تنها راه نجات اسلام و مستضعفین و پیروزی نهایی ، پشتیبانی قاطع و بی‌دریغ از دولت اسلامی است که پیوسته در خط امام که همان خط اصیل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. خون شهیدان را پای مال نکنید ، از توطئه های دشمن آگاه باشید و هیچ وقت امام عزیز و رهبر انقلاب را تنها نگذارید.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سردار بی باک و دلاور از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که اسفندماه ۱۳۶۳ در ، منطقه عملیاتی عراق در کسوت معاونت گردان حضرت علی اصغر (ع) به آرزوی دیرین خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .    🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دعای روز چهارم 📽 دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان شهدای در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ قَوِّنِي فِيهِ عَلَى إِقَامَةِ أَمْرِكَ ، وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلاوَةَ ذِكْرِكَ ، وَ أَوْزِعْنِي فِيهِ لِأَدَاءِ شُكْرِكَ بِكَرَمِكَ ، وَ احْفَظْنِي فِيهِ بِحِفْظِكَ وَ سِتْرِكَ ، يَا أَبْصَرَ النَّاظِرِينَ ترجمه : خدایا ! در این ماه برای برپاداشتن امرت نیرومند ساز مرا ، و شیرینی ذکرت را به من بچشان ، و ادای شکرت را به من الهام فرما ، و به نگهداری و پوششت نگاهم بدار ، ای بیناترین بینندگان... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 هر روز ماه مبارک رمضان یک آیه شریفه و یک شهید والامقام 📖 آیات مبارک روز چهارم ، آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه : ... خداوند از مؤمنان ، جانها و اموالشان را خریداری کرده ، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد ؛ همان کسانی که در راه خدا پیکار می‌کنند ، پس [ دشمن را ] می کشند و [ خود در راه خدا ] کشته می شوند ، این وعده حقّی است بر او ، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده ؛ و چه کسی به عهد و پیمانش از خدا وفادارتر است؟ پس [ ای مؤمنان ] به این داد و ستدی که انجام داده اید ، خوشحال و شادمان باشید ؛ و این است پیروزی و کامیابی بزرگ. (۱۱۱) 🌸 وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ 🇮🇷 شهید والامقام امروز : شیرمرد زنجانی ، فرمانده خاکی و بی ادعای جبهه ها ، سردار از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز استان زنجان در دوران دفاع مقدس بود که تیرماه ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی ماووت عراق در کسوت فرمانده گردان حضرت امام حسین (ع) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد. 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 در چهارمین روز ماه مبارک رمضان ، قلب و جانمان را با تلاوتی زیبا و تاثیرگذار از استاد مرحوم صفا بخشیده و بهاری کنیم. 📚 آیات ۱ تا ۱۱ سوره مبارکه انفال : 🎙... مؤمنان تنها كسانی هستند كه هر وقت نام خدا برده شود دلهاشان ترسان می گردد ، و هنگامی كه آيات او بر آنها خوانده می شود ايمانشان افزون می گردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند. (۲)... 👌بسیار زیبا و شنیدنی ، شنیدن این تلاوت عالی را از دست ندهید . 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند ( والفجر ۱۰ ) با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌‌‌وقتی انسان در فضای غفلت‌زده‌ی خانه‌های شهر و از دریچه‌ی تلویزیون به این صحنه‌ها می‌نگرد ، شاید تصور معنای آوارگی و هجرت محال باشد ، اما جای آن هست كه از خود بپرسد چرا این عزیزان دل از شهر مأنوس و خانه‌ی مألوف كنده‌اند و آواره‌ی كوهستان‌ های سرد كردستان عراق شده‌اند. از كردهای مبارز عراق گذشته ، هر یك از این مجاهدان راه خدا از شهری و روستایی دور ، اما آشنا ، از خانه‌ای گرم در كوچه‌ای مألوف دل كنده‌اند و پای در طریق هجرت نهاده‌اند و آواره‌ی این كوهستان‌های سرد و ناآشنا شده‌اند. اگرچه همه جا ملك حق است و هیچ جا نیست كه از حضور پرمهر او خالی باشد ، اما در ابتدای راه كه انس حضور نیست. اُنس حضور اجر آوارگی برای حق است. خانه ، خانه‌ی الفت‌های دنیایی است ، كوچه ، كوچه‌ی تعلقات است و شهر ، مهبط عادات.... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 تصاویری بسیار زیبا و خاطره برانگیز از منطقه عملیاتی و ارتفاعات سربه فلک کشیده کردستان عراق و حال و هوای رزمندگان اسلام در عملیات پیروزمند 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 اهداف و نتایج عملیات پیروزمند را در این فیلم زیبا ببینید‌ و تصاویری بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از ارتفاعات سرد و کوهستانی منطقه عملیاتی و استحکامات و موانع دفاعی نیروهای عراقی را به تماشا نشینید. 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷‌ عملیات در ۲۴ اسفند ۱۳۶۶ به منظور تصرف شهر و بخش‌هایی از خاک عراق طراحی و اجرا شد و در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۶۶ با تصرف منطقه‌ای به وسعت ۱٫۲۰۰ کیلومتر مربع شامل شهرهای حلبچه ، خرمال ، بیاره و طویله از سوی نیروهای ایرانی ، پایان پذیرفت. 🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت هفتم _ روستای حریبه 🖌... با تاکتیک آتش و حرکت پیش رفته و در پناه رگبارهای متوالی همدیگر گام به گام به نخلستان نزدیک و نزدیکتر شدیم. اواسط کوچه بودیم و هنوز چند صدمتری با ورودی نخلستان فاصله داشتیم که ناگهان نیروهای عراقی مثال مور و ملخ از پشت بام ها و دیوارها پایین ریخته و با تصرف چهار راه و کوچه های اطراف آن ، هلهله کنان شروع به تیراندازی بسمت مان کردند و بقدری گلوله و موشک آرپی جی و نارنجک تفنگی به مسیرمان ریختند که دیگر قادر به حرکت نشده و به ناچار هر کدام در شکاف دری پناه گرفته و مشغول تبادل آتش با آنان شدیم. اوضاعی بسیار هولناک و وحشتناکی بود. با نیروهای حاضر در کوچه و سر چهارراه درگیر می شدیم از بالای دیوارها و پشت بام ها آماج گلوله و موشک قرار می گرفتیم. به سمت بالایی ها شلیک می کردیم. پایینی ها به رگبار مان می بستند. خلاصه درگیری به درازا کشیده و  تیراندازی بی امان و بی وقفه عراقیها آنقدر زمین گیر و معطل مان کرد که خشاب اسلحه ها خالی شد و فقط چندتایی نارنجک برایمان باقی ماند. با قطع تیراندازی ، عراقیهای بزدل متوجه اتمام گلوله هایمان شده و قدم قدم به محل استقرارمان نزدیک و نزدیکتر شدند. انگاری آخر کار بود و باید دیگر آماده اسارت یا شهادت می شدیم. آخرین نارنجک را هم به سمت عراقیها پرتاب کرده و در کمال ناامیدی از برادر الماسی پرسیتم: چکار باید کنیم !؟ هنوز حرفم تموم نشده بود که ناگهان موشکی به درب خانه بغلی اصابت و با صدای سهمناکی منفجر و درب خانه را کاملاً باز کرد. با خوابیدن گرد و خاک با صحنه‌ باورنکردنی و عجیب مواجه شدیم که در آن لحظات مرگ و زندگی واقعاً ارمغان گرانقدر و امداد گرانبهای خداوند قادر و توانا در حق بندگان حقیر و ناچیزش بود. حیاط خانه مملو از انواع مهمات و سلاح های مختلف بود. انگاری انبار تسلیحات و زاغه مهمات عراقیها بود. خنده کنان و حیرت زده داخل حیاط پریده و از همانجا تعدادی نارنجک به داخل کوچه و سمت عراقیها پرتاب کرده و بعد هم چندتایی خشاب کلاش برداشته و سراسیمه به کوچه برگشته و سمت بالای کوچه را به گلوله بستیم. نیروهای بزدل دشمن که تا آن لحظه تصور می کردند مهمات مان تموم شده و با دل و جرات جلو می آمدند. با شنیدن صدای رگبارهای متوالی و دیدن سیل گلوله و نارنجک ها چنان وحشت کرده و هراسان شدند که با برجای گذاشتن چندین کشته و زخمی سراسیمه عقب کشیده و در حوالی چهار راه موضع گرفته و از همانجا شروع به تیراندازی کردند. با فرار نیروهای دشمن از داخل کوچه خیالمان حسابی آسوده شده و نفس راحتی کشیدیم. اما با این وجود سنگر دوشکا و آر پی جی ۱۱ در ساختمان دوطبقه مقابل مان که درست مسلط به کوچه بودند، بدجوری اذیت مان می کردند و با شلیک مدام مانع از حرکت و جابجایی مان می شدند. دوتا قبضه آرپی جی هفت برداشته و سریع مسلح کرده و از همانجا داخل حیاط سنگرها را هدف گرفته و با ذکر مبارک سبحان الله شلیک کردیم. با عنایت خداوند متعال هر دوتا موشک درست به زیر سنگرهای بالای ساختمان خورده و قبضه دوشکا و آر پی جی ۱۱ و خدمه بخت برگشته شأن به همراه گونی های پاره پاره شده سنگرها در آسمان به پرواز در آمدند. با روحیه ایی عالی و لبانی شاکر و خندان جیب خشاب ها را پر از خشاب و نارنجک کرده و چندتایی خشاب اضافه هم به کمر گذاشته و رگبار زنان به داخل کوچه پریده و با سرعت به طرف نخلستان حرکت کردیم. دوباره رگبار گلوله و موشک و نارنجک تفنگی های عراقی شروع شده و مجبور به پناه گرفتن و پاسخ متقابل شدیم. خلاصه آنقدر ما زدیم و آنها زدند تا اینکه در نهایت ‌به انتهای کوچه رسیده و نفس زنان و وحشت زده وارد نخلستان شدیم. نخلستان بسیار وسیع و پهناوری بود که اول و آخرش اصلأ معلوم نبود. هیچ شناختی ازش نداشتیم و اصلأ هم نمی دانستیم که آخرش به کجا ختم خواهد شد. قصدمان فقط فرار و دور شدن از تیررس نیروهای دشمن بود. عراقیها هم پشت سرمان به انتهای کوچه رسیده و در امتداد طول نخلستان موضع گرفته و مشغول تیراندازی و شلیک موشک به سمت مان شدند. در نهرهای کم عمق و پشت نخل ها پناه گرفته و دقایقی با نیروهای دشمن تبادل آتش می کردیم و سپس برخاسته و نیم خیز و شتابان به سمت بالای نخلستان می دویدیم. اواسط نخلستان بودیم که صدای ناله های بسیار بلند و جانسوزی را شنیده و شتابان سمت صدا رفته و دیدیم که سردار عباس تاران (خدادوست) معاون دلاور گردان مان زخمی میان ده ها جنازه کماندوی عراقی افتاده و آنقدر هم ناجور و وخیم زخمی شده که از شدت درد فقط به خود می پیچد و فریاد میزند... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 دعای روز پنجم 📽 دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان با تصاویری بسیار زیبا و دیدنی از یادمان شهدای در مناطق جنگی جنوب کشور 🎙بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ اَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَاْفَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. ترجمه : خدایا در این روز مرا از آمرزش‌جویان درگاهت قرار ده ، و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت ، و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده ، به حق مهربانی‌ات، ‌ای مهربان‌ترین مهربانان... 🙏 التماس دعا ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab