eitaa logo
دل باخته
1.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
1 فایل
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند. بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است . از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید 🅱 Pcdr.parsiblog.com
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 📽 سردار شهید سید رضی موسوی : مشکی پوشیدن را ترک نکردم چون حاج قاسم به من وعدۀ شهادت داده بود. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 به سمت محل شهادتم می‌روم... 📽 روایت شنیدنی سردار شهید سیدرضی موسوی از لحظات قبل از شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 هم‌اکنون ده ها نفر در تهران کفن پوش به خیابان آمده و خواستار انتقام خون سردار شهید سیدرضی موسوی یکی از فرماندهان برون مرزی سپاه پاسداران از رژیم کودک کش اسرائیل شدند. ✌️فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
20.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی بسیار دیدنی و خاطره برانگیز از مستند با گفتاری زیبا و شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : ‌‌‌‌حقیقت اینست که ما می جنگیم ، حسین وار می جنگیم ، بگذار به تو بگویم حسین وار یعنی در راه حق غریبانه جنگیدن و مظلومانه شهید شدن .... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی 👆راستی چه شباهت غریبی دارد جنگیدن رزمندگان اسلام در کوچه پس کوچه‌های خرمشهر و جنگیدن رزمندگان دلاور فلسطینی در کوچه پس کوچه‌های نوار غزه...! ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
23.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 قرائت پیام حماسی سردار شهید حاج احمد کاظمی برای غواصان خط شکن لشگر ۸ نجف اشرف در آستانه آغاز عملیات عاشورایی ♦️سوم دیماه ۱۳۶۵ ، خرمشهر ، کناریه رودخانه اروندرود ، نقطه رهایی غواصان خط شکن لشگر ۸ نجف 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد 💔 به گوش موجها خواندند غواصان شب حمله : کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها... ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
8.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 ✍ فرازی زیبا از مصاحبه بسیجی غواص : 🖌... بالاخره تا حالا با ذکر خدا جلو رفته ایم . از این به بعد هم هر جا باشیم زیر آب ، روی آب ، هر جا ذکر خواهیم گفت : لا إله إلّا اللّه ، سُبْحانَ اللَّهِ... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که از اوائل نوجوانی پای به میادین نبرد با متجاوزین بعثی گذاشته و بعد از حضور چشمگیر و حماسی در دهها عملیات بزرگ و کوچک عاقبت در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی ، به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر به محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 ✍ خاطره ای زیبا و شنیدنی از بسیجی غواص : 🖌... نزدیکی های عملیات کربلای چهار بود. مسعود حسنی لباس تمام بچه های غواص را جمع میکرد و با آبی که گرم می کرد ، تمام لباسها را می شست و پهن می کرد. آن شب او به شدت سرما خورده بود. من هم به کمک او رفتم. با اعتراض گفت: فتح اله!؟ گفتم : حالا یه بار اجازه بده منم با تو شریک بشم! با کمک هم تمام لباس ها را شستیم ، بدون اینکه بچه ها متوجه شوند همه شون را اطراف چادرها پهن کردیم. هر کاری که می کرد ، دوست داشت گمنام بماند. آن شب در چادر ما ماند. داروهایش را به او دادم. غذا را هم با هم خوردیم. وقتی پلاک های شناسایی را به ما می دادند ، مسعود گفت : من پلاک نمیخوام...! اصرار و التماس بچه ها هم فایده نکرد و زیر بار نرفت که نرفت ؟ فقط یکسره گفت : من پلاک نمیخوام … نمیخوام … حقیقت آن بود که می خواست هنگام شهادت هم گمنام و بی نشان باشد.... 🌸 یاد باد یاد مردان مرد... 🇮🇷 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز در دوران دفاع مقدس بود که در عملیات عاشورایی ، منطقه عملیاتی ، در کسوت غواص خط شکن گردان حضرت ولیعصر(عج) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر به محضر دوست پرواز کرد . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
18.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 آلبوم تصویری از عکس های زیبا و خاطره برانگیز غواصان خط شکن در عملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج با نوحه ای شنیدنی و بیادماندنی 🎙... در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون یاد شقایقهای سرخ خفته در خون یاد دو کوهه یاد مهران یاد کارون یاد شهیدانی که حق را برگزیدند با رمز یا زهرا حماسه آفریدند رفتند یاران  ، چابک سواران آن گل ازاران ، آن غمگساران رفتند یاران ، چابک سواران همراه آنان ، پیر جماران هان ای شهیدان با خدا شبها چه گفتید جان علی با حضرت زهرا چه گفتید... 🌸 یاد باد آن روزگاران یاد باد ♦️ آذر ماه ۱۳۶۵ ، کناریه رودخانه کارون ، موقعیت سردار شهید ناصر اجاقلو ، مقر آموزش غواصی لشگر ۳۱عاشورا ، گردان حضرت ولیعصر(عج) 😔 لازم به ذکر است تعداد زیادی از این عزیزان در عملیات های عاشورایی کربلای چهار و پنج به درجه والای شهادت نائل آمده اند. 🌺 روحشان شاد و یادشان گرامی 👌 بسیار عالی و تماشایی ، دیدن این آلبوم زیبا را از دست ندهید ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
💢 شنیدنی از شب خونین از زبان آزاده سرافراز ، بسیجی غواص : 💠 قسمت سوم 🖌...ترسی از مردن و شهادت نداشتم ، مسیری که در آن پا گذاشته بودم ، راه پیروزی یا شهادت بود و شهادت را تنها مقصد این راه می دیدم . زنده ماندن و اسارت برایم ننگ بود . حتی چشم هایم را هم نبسته بودم . عراقی ها میکائیل را نمی دیدند و او قدرت عمل بیشتری داشت . میکائیل به پهلوی عراقی شلیک کرد و آنها را به رگبار بست . عراقی ها در میان شلیک ما به اینطرف و آنطرف می افتادند و کشته می شدند . با کشته شدن آنها روحیه ما برای تصرف آنجا بالا رفت . چشم های میکائیل برق می زد .ما فهمیدیم که به یاری خدا سه نفری هم می توانیم با آنها بجنگیم و تلفات بگیریم . هنوز چند نفرشان پشت سنگر بودند . من ضامن نارنجکی را کشیدم و به طرفشان پرتاب کردم . آنها فرار کردند و چند دقیقه بعد سنگرهای خودشان را با آر پی جی 11 زدند . شدت انفجار خیلی بالا بود . آنها فکر می کردند تعداد ما زیاد است و داخل سنگرها هستیم . هر کدام یک طرف نگهبانی می دادیم . فقط من و میکائیل و یکی از بچه‌های گردان سالم بودیم که او را هم دیگر نمی دیدم . من و میکائیل تصمیم گرفتیم به هر قیمتی هست مقاومت کنیم تا در هر شرایطی آنجا که سرپل بقیه نیروهایمان بود را حفظ کنیم که یکدفعه انفجار شدیدی کنارمان اتفاق افتاد و چند ترکش به من اصابت کرد . من از ناحیه صورت، زانو ، مچ پا و پشتم زخمی شدم . ترکش به بینی و دهانم اصابت کرده بود و خون از سر و صورتم جاری بود. خونریزی مچ پایم بیشتر بود . به جستجوی میکائیل اطرافم را نگاه می کردم .شدت انفجار او را روی جعبه های مهمات پرتاب کرده بود. بی حرکت همانجا به روی شکم افتاده بود . یک لحظه زیر نور ماه دیدم که صورتش خونی ست ، آه از نهادم بلند شد . از درد به خود می پیچیدم . توان حرکت نداشتم . تمام بدنم می سوخت. فکر کردم میکائیل هم شهید شده است ، اما با صدای ناله اش فهمیدم هنوز زنده است . از درد سرش می نالید . به زحمت خودمان را داخل سنگر خمپاره رساندیم. مرتضی مرزپور و فریدون الیاسی هم آنجا بودند . از یاسین عظیم زاده هم خبری نبود . مرتضی مرزپور بچه مراغه بود. با لحن شیرین ترکی اش می نالید و می گفت : یاندیم... یاندیم... گلویش زخمی شده بود و صدایش از حنجره اش بیرون می آمد . فریدون الیاسی هم از ناحیه کتف و گردن زخمی شده بود . حال هر دو خیلی وخیم بود و خونریزی زیادی داشتند . میکائیل هم که چشم هایش هر لحظه بیشتر در تاریکی فرو می رفت و هر چند دقیقه از هوش می رفت . وضع بدی پیش آمده بود . ساعتم را نگاه کردم . دو بعد از نیمه شب بود . مرتضی ، فریدون ، میکائیل .. خودم هم که به این وضع بودم . یاسین را هم نمی دیدم ، آن پسری هم که نامش را نمی دانستم هم رفته بود . ساعتی به این وضعیت گذشت . امیدوار بودم بچه ها سر برسند و منطقه را بگیرند .‌ اما با وضعیت شب پیش اروند مگر کسی هم مانده بود ؟ آرزو می کردم فرماندهان متوجه وضعیت پیش آمده می شدند و جلوی حرکت بچه ها را می گرفتند . داخل یک سنگر خمپاره قرار گرفتیم . خونریزی پایم خیلی زیاد بود . پایم را روی جای بلندی قرار دادم تا کمتر خونریزی کند . ضامن نارنجکی را هم کشیدم و به حالت آماده در دستم نگه داشتم تا اگر عراقی ها دوباره سراغ مان آمدند به طرفشان پرتاب کنم . موج های سرخ اروند ، خمپاره هایی که بر سرمان آوار شده بود ، شهادت بهترین دوستانم ، وضعیت مان داخل سنگر ، لحظه های کش دار و تلخی که بر قلبم آوار شده بودند ، دلم داشت می ترکید ، حسین حبیبی که در بستر اروند فرو می رفت ، داود احمدی درست پشت سرم بود ، اما او را ندیدم ، شاید او هم .... چشم که باز کردم ، نارنجک بدون ضامن هنوز توی دستم بود . اگر موقعی که خواب بودم نارنجک از دستم می افتاد با آن همه گلوله خمپاره که در اطراف ما بود ، همگی پودر می شدیم ، اما خواست خدا بود که این اتفاق نیفتد . در تاریکی سنگر دستم را روی زمین کشیدم و یک سوزن خمپاره برداشتم و به محل ضامن نارنجک انداختم و آن را روی زمین گذاشتم . ساعتم را نگاه کردم ، چهار صبح بود . طعم خون تا گلویم رسیده بود . صدای ناله گاه و بیگاه دوستانم به من می فهماند هنوز زنده اند . از شدت درد و خونریزی دوباره چشم هایم بسته شدند . به علت خونریزی نمی توانستم چشم‌هایم را باز نگه دارم . در آن شرایط دشوار ، خواب و بیهوشی چه مرهم خوبی بودند برای دردها و آلام درونم . دردهایی که هر کدام به تنهایی کافی بود تا عنان از کف انسان رها کند... 🌀 📚 برداشت از کتاب نوشته سرکار خانم ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
37.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 فیلم داستانی بسیار زیبا و دیدنی در خصوص شب خونین عملیات عاشورایی ✍ نویسنده و کارگردان : حسین دارابی تهیه کننده : محمدرضا شفاه محصول باشگاه فیلم سوره 👆 فیلم داستانی بر اساس عملیات کربلای ۴ و شهادت ۱۷۵ شهید غواص دست بسته ساخته شده است که توانسته تاکنون جوایز متعدد داخلی و خارجی زیادی را کسب کند. 👌 بسیار عالی و دیدنی ، تماشایی این فیلم زیبا را از دست ندهید. ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
18.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 برشی زیبا و دیدنی از مستند روایت فتح و گفتاری بسیار شنیدنی از سید اهل قلم 🎙 : تاریخ همچنان به سوی غایت الهی خویش رهسپار بود و این بار بعد از چهارده قرن كه از بعثت آخرین رسول خدا بر زمین می‌گذشت ، جوانانی از دیار سلمان فارسی و هم‌تبار او ، به عهد دیرینه‌ی خویش با آفریدگار جهان و پیمان ایمانی خود با آخرین فرستاده‌اش وفا می‌كردند و با دستان آنان راه تاریخ به سوی حاكمیت احكام خدا هموار می‌شد. ... مردی از اهل قم قیام خواهد كرد و مردم را به سوی حق فرا خواهد خواند و بر گرد او قومی همچون پاره‌های آهن اجتماع خواهند كرد ؛ قومی كه تندباد عواصف آنان را نخواهد لرزاند ، از جنگ خسته نخواهند شد ، و بر خداست كه توكل می‌كنند. ... زبر الحدید ، پاره‌های آهن . تو گویی از آن زمان كه این حدیث مبارك بر زبان امام موسی بن جعفر (ع) جاری شده تاكنون ، تاریخ قرن‌ها فاصله را در یك چشم بر هم زدن پیموده است و تو امروز تحقق فرمایش آن بزرگوار را در برابر چشم می‌بینی. خوب نگاه كن : اینها همان قوم هستند... 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
25.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 آلبوم تصویری از عکس های دیدنی و خاطره برانگیز سردار سرافراز محور مقاومت از زمان دوران دفاع مقدس تا ایام شهادت با نوحه ای زیبا و شنیدنی از مداح باصفای جبهه ها 🎙یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است شوری که در دلها پایان نمی گیرد یاد شهیدان است نام شهیدان در این عالم هستی پاینده می ماند ایثارشان همچون سرچشمه ای پاک و زاینده می ماند میراث جانبازی در نشر فرهنگ آینده می ماند بر درک و مفهوم انگیزه شان خلقی مبهوت و حیران است از جوشش خون این عاشقان خون در رگها به جوش آید... 🇮🇷 سرتیپ پاسدار ، سردار متولد ۱۳۴۱/۷/۱ تهران در دوران نوجوانی در زنجان سکونت داشتند و از سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه زنجان در آمده و در واحد مخابرات سپاه فعالیت داشتند که همرزم رزمندگان زنجانی در عملیات هایی همچون فتح المبین و محرم و بیت المقدس و خیبر بودند و از اوایل سال ۱۳۶۳ بقصد حضور در جبهه مقاومت عازم کشور لبنان شدند و در کسوت مستشاری تا زمان شهادت شان در لبنان و سوریه در امر پشتیبانی جبهه مقاومت بویژه در کنار سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی حضور بسیار تاثیر گذاری داشتند و چهارم دیماه ۱۴۰۲ در کشور سوریه به آرزوی دیرینه خود رسیده و بدست رژیم کودک کش اسرائیل به شهادت رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کردند. 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab