eitaa logo
پیک صبا
20.2هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
2.2هزار فایل
پیکِ صبا پاتوقِ: #صالحینِ #بصیرِ #ایران ارسال خبر: از طریق مدیران استانی (روابط‌عمومی تعلیم و تربیت استان)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸نماز جماعت تربیت کننده🔸 نماز ها را می‌خواندم. نمی‌دانم از کی؟ قبل از مدرسه یا بعد از آن. اما این بار که حدود ده - یازده سال داشتم، حس عجیبی مرا ترغیب به نماز جماعت با پدر می‌کرد. بدون ترغیب و تشویقِ هیچ کس، پدر برای نماز صبح که بیدارم کرد وضو گرفتم و به ایشان اقتدا کردم. نماز که تمام شد، نیم نگاهی به من انداخت. گفت: «علی بابا، کی به تو گفته به من اقتدا کنی؟!» گفتم: «هیچ کس، خودم تصمیم گرفتم». گفت: «چرا مثل قبل، فرادا نخواندی؟» گفتم: «برای آنکه شما زیباتر از من نماز می‌خوانید و خدا عبادت شما را بیشتر می پسندد» گویی انتظار چنین پاسخی را نداشت، چشمش برقی زد و گفت: «بیا». سرم را بوسید و به سینه اش چسباند و گفت: «هر دو پاسخت مرا خوشحال کرد. اول آنکه تصمیم گرفتی، و دوم آنکه برای تصمیمت داشتی. حالا من به تو بگم، همه نمازها را تا آنجا که ممکن باشد، با تو خواهم خواند». شاید سالی از این صبح گذشته بود و نوعاً برای نماز صبح این جماعت مهیا می‌ شد. ظهرها بعضاً در دفتر یا جای دیگر و گاه گداری هم برای نماز عشاء. بگذریم. یک روز صبح که شب را دیر هنگام به خواب رفته بودم برای نماز صبح صدایم کردند. بیدار شدم. ایشان پس از آنکه مرا صدا کردند، تکبیر نماز را گفتند و وارد نماز شدند. تا به رکوع برسند، صدایشان را می‌شنیدم. صدا را در رکوع کمی بلند کردند که من به نماز برسم. یک «یا الله» بلند گفتم و به خواب رفتم. در عالم خواب وضو گرفتم، به نماز پدر اقتدا کردم و ... نمی‌دانم چقدر وقت در خواب بودم، شاید نیم ساعت کمتر یا بیشتر با صدای لرزان پدر که هنوز در رکوع بود و سبحان الله می گفت از خواب بیدار شدم. وقتی هشیار شدم، به سرعت وضو گرفته نگرفته اقتدا کردم. وقتی از رکوع بزحمت برخواستند و بسختی کمر راست کردند معلوم بود فشار زیادی را متحمل شدند. نماز تمام شد، دستشان را بوسیدم و گفتم: «چرا اینقدر منتظر من شدید؟» گفتند: «من به تو قول داده بودم تا امکانش باشد نماز هایم را با تو می‌خوانم. لذت همراهی تو در نماز، از زحمت رکوع طولانی بیشتر است باباجان ...» بدون آنکه مستقیماً اشاره ای کرده باشند، با تمام وجود احساس کردم ارزش نماز و جماعت را، و مهرش به فرزند خردش که می‌خواهد متعبد بار بیاید ... (خاطره دکتر علی حائری از پدر. @dralihaeri) ‌ 🌺🌺🌺 @salehinrasad
نسبت گناه و تزلزل اعتقادات «اگر کسی مبتلا به می‌شود، اگر دید در اعتقادش تزتزل ایجاد می‌شود، آن خیلی خطرناک است. تعبیر روایت این است که گاهی انسان گناهی مرتکب می‌شود و یکباره می‌بیند در نظام امامت برایش ایجاد شده است. تا حالا شک نداشت ولی یکباره نمی‌داند چرا، اصرار بر گناه می‌کند در نظام نبوت برایش شک ایجاد می‌شود. اصرار بر گناه می‌کند در نظام توحید برایش شک ایجاد می‌شود. یعنی گناه عملی « كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ‏ أَساؤُا السُّواى‏» (روم/10) اینهایی که به گناه مبتلا می‌شوند، عاقبتش این است که اگر توبه نکنند و برنگردند «أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ» در مقابل اعتقاد می‌ایستد. در مقابل خدا می‌ایستند. حواسمان باشد اگر پای ما لغزید توبه کنیم. اگر پای ما لغزید و یک مرتبه دیدیم دارد شک ایجاد می‌شود، آن شک با استدلال برطرف نمی‌شود. آن شک با و جبران برطرف می‌شود. و الا با درست نمی‌شود.» حجت الاسلام عابدینی، 97/09/24 برنامه سمت خدا