°°°°••🌸🍃••°°°°
اقــاجــانم❣
چشم من در پی دیدار تو سرگردان اسٺ
و سرا پاے وجودم ز غمٺ حیران اسٺ
خبر از حال تو آقا ڪه ندارم هرگز
لااقل از تب تو دیده ے من گریان اسٺ
بہ ڪجا خیمہ زدے یوسف گم گشتہ من
بنگر از دورے تو حال دلم ویران اسٺ
گوشہ چشمی ڪن و این سائل خود را دریاب
ڪه نگاه تو بہ این قلب سر و سامان اسٺ
خوشبحال شهدا،یك شبہ ره را رفتند
هرڪه شد همسفر تو،سفرش آسان اسٺ
روضہ هایی ڪه بہ هر شام و سحر می خوانی
چون شرر بر جگر عالمیان سوزان اسٺ
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتــون_مهدوے🍀
#محــرم🥀
°°°°••🌸🍃••°°°°
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
مداحی_آنلاین_علت_سختی_در_زندگی_حجت_الاسلام_عالی.mp3
912.2K
🌹🍃🌹🍃
علت سختی در زندگی
👌 سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام عالی
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🌿🌹🌿🌹
#خاطرات_شهدا 💌
سال هشتاد و نه که برای دومین بار مشرف شدیم به کربلا،☺️
من چندبار به آقا محمد گفتم برای خودمون کفن بخریم و ببریم حرم امام حسین برای طواف ،ولی ایشون همش طفره میرفت میگفت بالاخره یه کفن پیدا میشه که ما رو بذارن توش..🍃
.
بعد چند بار که اصرار کردم ناراحت شد 😔و گفت دوتا کفن میخوای ببری پیش بی کفن؟؟؟💔
.
اون روز خیلی شرمنده شدم😔
ولی محمدجان نمیدونستم که قراره تو هم یه روز بی کفن تو غربت...🕊
.
کربلای عمر هرکس بی گمان خواهد رسید
روز عاشورای ما هم یک زمان خواهد
رسید
.
عاقبت باید حسینی رفت از دارِ جهان
ورنه در بستر بِسَر عمرِ گران خواهد رسید
شهید مدافع حرم
#شهید_محمد_بلباسی❣️
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
12.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨💔✨💔
سال هاست که سر ِ راه ِ مُسافرانِ کــربــــلا می ایستمُ
تــو را بــو می کِشَم
یـک گوشـه می رومُ و فقط " گــــریـــــــــــــــــه " می کنم💔😭 #حسیــــــــن
#اربعین🖤
پ.ن:التماس دعا برا دل زیارت نرفته ها☘️✨
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
رمان دمشق شهر عشق❤️🌿 #قسمت_بیست_چهارم 💠 باید بمانم که در را به رویم گشود. انگار دنبال چشمانم می
رمان دمشق شهر عشق❤️🌿
#قسمت_بیست_پنجم
💠اینجا دیگه امنیت قبل رو نداره! من بعد از زیارت جلو در منتظرتون می مونم!» و عطش چشمانم برای زیارت را با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد :«تا هر وقت بخواید من اینجا منتظر می مونم، با خیال راحت زیارت کنید!»
💠 بی هیچ حرفی از مصطفی گذشتم و وارد صحن شدم که گنبد و ستون های حرم آغوشش را برای قلبم گشود و من پس از اینهمه سال جدایی و بی وفایی از در و دیوار حرم خجالت می کشیدم که قدم هایم روی زمین کشیده می شد و بی خبر از اطرافم ضجه میزدم.
💠از شرم روزی که اسم زینب را پس زدم، از شبی که چادرم را از سرم کشیدم، از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم و حالا میدیدم حضرت زینب ع دوباره آغوشش را برایم گشوده که با دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار میزدم بلکه این زینب را ببخشد.
💠گرمای نوازشش را روی سرم حس می کردم که دانه دانه گناهانم را گریه می کردم، او اشکهایم را می خرید و من ضریحش را غرق بوسه می کردم و هر چه می بوسیدم عطشم برای عشقش بیشتر می شد.
💠با چند متر فاصله از ضریح پای یکی از ستونها زانو زده بودم، میدانستم باید از محبت مصطفی بگذرم و راهی ایران شوم که تمنا می کردم گره این دلبستگی را از دلم بگشاید و نمی دانستم با پدر و مادرم چه کنم که دو سال پیش رهایشان کرده و حالا روی برگشتن برایم نمانده بود.
💠حساب زمان از دستم رفته بود، مصطفی منتظرم مانده و دل کندن از حضور حضرت زینب که راحت نبود که قلب نگاهم پیش ضریح جا ماند و از حرم بیرون رفتم. گره گریه تار و پود مژگانم را به هم بسته و با همین چشم پر از اشکم در صحن دنبال مصطفی می گشتم که نگاهم از نفس افتاد.
💠چشمان مشکی و کشیده اش روی صورتم مانده و صورت گندم گونش گل انداخته بود. با قامت ظریفش به سمتم آمد، مثل من باورش نمیشد که تنها نگاهم می کرد و دیگر به یک قدمی ام رسیده بود که رنگ از رخش رفت و بی صدا زمزمه کرد : «تو اینجا چیکار می کنی زینب؟»
💠 نفسم به سختی از سینه رد میشد، قلبم از تپش افتاده و همه وجودم سراپا چشم شده بود تا بهتر او را بینم. صورت زیبایش را آخرین بار دو سال پیش دیده بودم و زیر محاسن کم پشت مشکی اش به قدری زیبا بود که دلم برایش رفت و به نفس نفس افتادم. باورم نمی شد او را در این حرم ببینم و نمی دانستم به چه هوایی به سوریه آمده که نگاهم محو چشمانش مانده و پلکی هم نمی زدم.
💠در این مانتوی بلند مشکی عربی و شال شیری رنگی که به سرم پیچیده بودم، ناباورانه حجابم را تماشا می کرد و دیگر صبرش تمام شده بود که با هر دو دستش در آغوشم کشید و زیر گوشم اسمم را عاشقانه صدا میزد. عطر همیشگی اش مستم کرده بود، تپش قلبش را حس می کردم و دیگر حال و هوا از این بهتر نمی شد که بین بانوان برادرانه اش مصیبت دو سال تنهایی و تاریکی سرنوشتم را گریه می کردم و او با نفسهایش نازم را می کشید که بدنش به شدت تکان خورد و از آغوشم کنده شد.
💠 مصطفی با تمام قدرت بازویش را کشید تا از من دورش کند، ابوالفضل غافلگیر شده بود، قدمی کشیده شد و بلافاصله با هر دو دستش دستان مصطفی را قفل کرد. هنوز در هیجان دیدار برادرم مانده و از برخورد مصطفی زبانم بند آمده بود که خودم را به سمت شان کشیدم و تنها یک کلمه جیغ زدم : «برادرمه!»
💠دستان مصطفی سست شد، نگاهش ناباورانه بین من و ابوالفضل می چرخید و هنوز از ترس مرد غریبه ای که در آغوشم کشیده بود، نبض نفس هایش به تندی میزد. ابوالفضل سعد را ندیده بود و مصطفی را به جای او گرفت که با تنفر دستانش را رها کرد، دوباره به سمت من برگشت و دیدن این سعد خیالی خاطرش را به هم ریخته بود که به رویم تشر زد :«برا چی تو این موقعیت تو رو کشونده سوریه؟»
💠در سرخی غروب آفتاب، چشمان روشن مصطفی میدرخشید، پیشانی اش خیس عرق شده و از سرعت عمل حریفش شک کرده بود که به سمت مان آمد و بی مقدمه از ابوالفضل پرسید : «شما از نیروهای ایرانی هستید؟»...
#ادامه_دارد
✍نویسنده:فاطمهولینژاد
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🌷بسمِ اللهِ الرحمنِ الرحیم🌷
مجموعه ی ما رو در لینک های زیر دنبال کنید🙏🙏
🔷ابراهیم و نوید دلها تا ظهور👇
http://eitaa.com/joinchat/1859584013C1086636d4f
🔷کانال عشق یعنی یه پلاک👇
https://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
.
🔷کانال استیکر شهدا 👇
https://eitaa.com/joinchat/983367697C7be3391d80
.
🔷 بیت الشهدا (ختم قرآن )👇
https://eitaa.com/joinchat/3245735947C1e77479f6c
🔷بیت الشهدا(ختم ذکر)👇
https://eitaa.com/joinchat/2455502859Ce3a0724733
🌷ایدی ما در اینستاگرام:
Instagram.com/ebrahim_navid_delha
💫در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
12.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{~•°🌹🌿°•~}
یا امام رضا دلم هوای تو کرده شه خراسانی ..
چه می شود که بیایم حرم به مهمانی...؟
دلم زکثرت زشتی بریده آقاجان...
عنایتی که بیایم، تویی که درمانی....
#چهارشنبہ_هاے_امـام_رضایے🍀
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🌹☘🌹☘
#پروفایل دخترونه حجاب
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
🍀💐🍀💐
ڪاش اون موقع هم لاین و
اینیستاگرام و ... بود
این رزمنده عڪسشو مےذاشت و
مےنوشت☝️
من و پاے قطع شدم
همین الان یهویـے
براے دفاع از میهن و نامــوس😔
⁉️ بہ نظرت چقدر لایڪــ مےخورد؟!
#محــرم🥀
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆
سیدمهدی حسینی، زمینه(1)_5940749242854279001.mp3
10.89M
•|🌱|•
#ࢪزقــ معنۅے ✨
بَدھ ڪھ پیشــ تۅ مۅے سࢪمــ سپید نشھـ ..
بَدھ ڪھ نۅڪرتــ بمیرھ ۅ شهید نشھ ...💔
#محرمــ 🥀
#اربعین🖤
#ما_ملت_امام_حسینیم❣️
@ebrahim_navid_delha
@pelak_shohadaa
@shohadaa_sticker
═══°✦ ❃ ✦°═══
❀#انتشاربادرج_لینک_مجازاست.👆