فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
او ما را رها نمیکند . . . ♥️🌱
بگو یا صاحب الزمان ؛ میشنود ((:
+آیت الله مصباح یزدی(ره)
پ.ن : وسط این شلوغیا یکم حرف حساب بشنویم . . .
وقتے عاقـ🧔🏻ـد اومد،استرس تمام وجودم رو گرفت کہ نکنہ یہ وقت این زندگے هم مثل بقیہ زندگے ها با دروغ شروع بشہ😰😰
بین دوراهے عجیبے گیر کرده بودم کہ مطلبے کہ تو یہ کانال دیده بودم رو بہ خواهرم کہ عقدش بود،نشون بدم یا نہ کہ دل و زدم بہ دریـ🌊ـا و نشونش دادم😬
وقتی عاقد گفت عروس خانم آیا بنده وکیلم؟؟؟!!
در گوش خواهرم گفتم بگو!! ....🙈🤦♀️
ادامہ ماجرا در کانال ما ببینید
اون مطلب این بود🤭👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1661206541C0e4b8095c6
سنجاقم شده تو کانال😍
•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب دخترا که صبر و تحمل ندارن💔!
به یاد همه شهدای مدافع حرم و مدافع امنیت شهرها و مرزهامون صلوات✨🌹
#شهدای_امنیت
#تلنگرانه
#شهیدانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید ویژه ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
💢 اختلافات را کنار بگذارید...
🎙 مقام معظم رهبری
📎 #ولادت_پیامبر
📎 #هفته_وحدت
بنگرکه شهدا باچه سختی هایی نماز اول وقت رافراموش
نمیکردند
نمازاول وقت بخوانیم شاید
مشمول رحمت حضرت حق
قرارگیریم .
#نماز_اول_وقت_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی ( نبرد در کردستان )
علی: من...من چیکار کنم!...چیکار کنم ؟! خدایا منو ببخش، منو ببخش... دیر رسیدم
ایرج: یعنی چی این حرف؟! چرا خودتو مقصر میبینی؟! جنگ شهری که یه هفته کار داشت رو یه صبح تا غروب جمش کردیم،علی هنوز زخم سرت از درگیری مهاباد خونریزی داره!همین الانشم باید بیمارستان باشی نه تو باتلاق گِل کَندولان...از دیروز تا الان پلک رو هم نذاشتی
علی: اگه زودتر میرسیدیم الان سر این بچه ها رو نبریده بودن،بدنهاشون رو تکه تکه نکرده بودن
صداپیشگان: محمد رضا جعفری - علی حاجی پور - کامران شریفی - محمد حکمت - احسان فرامرزی
نویسنده و کارگردان: علیرضا عبدی
پخش روزهای پنج شنبه ازکانال رادیو میقات پخش تخصصی داستانهای صوتی
💌 #ڪــلامشهـــید
🌹شهـــید مرتضی مطهری:
کسی که زیبایی اندیشه دارد زیبایی
ظاهری خود را به نمایش نمیگذارد... 🧠
#لبیک_یا_خامنه_ای
#زن_عفت_افتخار
#حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🍂
شهیدعباس دانشگراززبان استاد رائفی پور
🌱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ـ #رفـیقشھـیدم 🌱
او مدام در تلاش بود تا
گـمنـٰام بماند !
اما حالا میبینیم ڪھ چـگونھ
بر همه آشکـار است ♥
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پنجشنبههاویادشهدا
🌱بـه امیدی که دلِ خسته هوایـی بخورد
و تبــرّک شـود از گــَرد و غبــارِ شـهــدا...
🍃 پنجشنبه و یادشهدا با ذکر صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ 🌱
•
گر میسّر نیست مارا ڪام او
عشق بازۍ مۍکنیم با نام او ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍برخورد جالبِ #حاجاحمدمتوسلیان با زنی که شوهرش ضد انقلاب بود
حقوقش روگرفت و از سپاه مریوان اومد بیرون. دید یه زن بچه به بغل، کنار خیابون نشسته و داره گریه میکنه.رفت جلو و پرسید: چرا ناراحتی خواهرم؟ زنگفت: شوهر بی غیرتم من و بچۀ کوچیکم رو رها کرده و رفته تفنگچیکومله شده ، بخدا خیلی وقته یه شکم سیر غذا نخوردیم.حاج احمد بغضش گرفت. دست کرد توی جیبش و همۀ حقوقش رو دو دستی گرفت سمت زن و گفت: بخدا من شرمندهام! این پولِ ناقابل رو بگیرید، هدیه ی مختصریه، فعلا امور خودتون رو با این بگذرونید، آدرستون رو هم بدین به برادر دستواره ؛ از این به بعد خودش مواد خوراکی میاره درِ خونه بهتون تحویل میده...
📌خاطره ای از زندگی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان
📚منبع: کتاب آذرخش مهاجر ، صفحه ۱۰۱
•.˹
🔴خبر فوری
📌ربوده شدن مداح سلام فرمانده به دست رژیم صهیونیستی 😱
⛔️روایت این آدم ربایی در کانال سلام فرمانده👇
https://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
🎥 همخوانی سلام فرمانده در بیخ گوش صهیونیستها😱😱
https://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
☑️«سلام فرمانده» این بار در هیوستون، ایالت تگزاس، آمریکا😳
📙 #معرفی ـ کتاب
📚 عنوان کتاب: مهمان دجله: براساس زندگی سردار شهید کاظم نجفی رستگار
✍️ نویسنده: محمدعلی آقامیرزایی
🏡 ناشر: سوره مهر
📖 صفحات: ۸۰ صفحه
📗 معرفی کوتاه کتاب
شهید رستگار ویژگیهایی خاص دارد که هر انسانی را تحت تاثیر قرار میدهد؛ از این رو نویسنده تصمیم گرفت تا در باب شخصیت وی کتابی بنویسد. سردار رستگار فرماندهای شجاع بود و لشکرهای جنگی در هر عملیاتی که به فرماندهی او شرکت کردهاند، خط شکن بودهاند. تیپها همواره با فرماندهی او اهداف خود را عملی میکردند.
📖 قطعهی کوتاه کتاب
چیزی مثل برق توی چشمهای کاظم درخشید. انگار داشت به وضوح روزهای آینده را میدید که باید با تمام وجود و در تمام ساعت ها خود را وقف ساختن سرزمینی میکرد که سالها پیش در قصهها خوانده بود. موجی از احساس رضایت و مسئولیت در وجودش جریان گرفت. سالهای کودکی را در لابهلای قصههای زندگی امامان و مبارزه با بیعدالتی حکومت پهلوی به جوانی پیوند زده بود و حالا داشت تجسم درسهای مذهبی و اعتقادی را در این حرکت مردمی میدید و باید تا پای جان از این آرمانها نگهداری میکرد. این مهمترین دغدغه او در این لحظه بود