eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | یک انقلاب استثنائی ◽️ شهید حاج قاسم سلیمانی: ما در بدترین و سخت‌ترین شرایط، به رهبری امام بزرگترین پیروزی را به دست آوردیم. این انقلاب تاسیس شد. 🚩 به مناسبت ایام سالروز پیروزی انقلاب اسلامی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قتلگاه فکه تصاویر کمتر دیده شده از پیکرهای تفحص شده شهیدان عملیات والفجر مقدماتی در گودال قتلگاه یاد حماسه سازان دفاع مقدس جاودان❣ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهیدان زنده 🔹 ، علاوه بر مقام و ارزش شهادت، سالها رنج جانبازی را تحمل کرده‌اند که قطعا زحمات آنها نزد خداوند محفوظ و رو به افزایش است إن‌شاالله. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀 🌼دعـای هـر روزمـان این است ڪه خــدایــا... آن را بـراے ما بخـواه ڪه به صـلاح مـا و به دنبـال آن رضـایـت تـو و خشنـودے مـا باشد! 🍂چے میشہ روی قبر من نوشته شه یہ روز شهیـد راه ڪربلا 💐تاریخ ولادت: ۱۳۷۲/۱۱/۲۵ ✨محـل ولادت: روستای تیرازجان 💐تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۱۶ ✨محـل شهادت: نُبُل‌و‌اَلزَّهرا سوریه 💐مزار: نورآباد ممسنی،روستای تیرازجان 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
‌رفیق؟‌ میشیم اگه : ⇦ از صحنه گناه فرار کنیم! ✖️و واردش نشیم✖️ میشیم اگه : ⇦ رعایت کنیم قـلب امام زمان نلرزه💔 ها کل زندگے یه مسابقه س نکنه تو این مسابقه کم بیاریم❗️ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌟 🌟۳۶ فصل چهارم هجرت🌸 نمیدانم می‌توانم اسم این تغییر موقعیت مکان زندگی را هجرت بگذارم یا نه؟ تمام خاطرات کودکی و نوجوانی ام در محله باغستان کرج شکل گرفته بود.از تمام دل بستگی هایم،بخصوص فرید،بسیج و آقا مرتضی مجبور شدم بگذرم.من همراه خانواده برای زندگی به خانه ای در تهران،محدوده خیابان منیریه نقل مکان کردیم. تهران با همه بزرگی اش برای من آن قدر جذابیت نداشت که همه روزم را پرکنم.برای همین از همه فرصت هایم استفاده میکردم تا به کرج بروم و سری به فرید و بچه های بسیج بزنم.از وقتی برای زندگی به تهران آمده بودیم ،فقط یک بار به مامان برای این جابجایی گله کرده بودم. تلخی این دورشدن با شیرینی رفتن به کربلا از دلم بیرون رفت.فقط لطف امام حسین ع بود که قسمت و روزی من شد و توانستم با پدرم به کربلا بروم.وقتی به بین الحرمین رسیدم،تمام روضه های عالم جلوی چشمم مجسم شد،از لحظه رسیدن کاروان سیدالشهدا به این سرزمین ،تا لحظه به اسارت رفتن خاندان آل الله. و از همه چیز سخت تر برای من لحظه وداع حضرت زینب س با امام حسین ع بود. روضه حضرت زینب س روح و جسمم را صیقل میداد،با اینکه خواهر نداشتم ،اما بیشتر به نگاه ،حجاب و ارتباط با نامحرم حساس شدم.از سفر کربلا که برگشتم تمام تلاشم را کردم تا عطر و طعم این زیارت را حفظ کنم.😔 با توجه به علایق شخصی برای ورود به عرصه کارهای نظامی مصمم شدم،برای آزمون ورودی دانشکده افسری ثبت نام کردم. این تصمیم بهانه خوبی برای مشورت با روح الله و آقا مرتضی بود. به محض اینکه مطلع می شدم آقا مرتضی آمده مرخصی، برای دیدنش به کرج میرفتم.درمورد دوره های اموزش،کیفیت دوره ها،سطح علمی و حتی کیفیت سوال های اعتقادی ازشون سؤال می‌پرسیدم، مثل همیشه راهنمای خوبی بود.بارها تاکید کرد: آقا رسول این کار سختی و شیرینی های خاص خودش و داره .باید قبل از ورود به این شغل توانایی های خودت رو محک بزنی. صبوری،سکوت،رازداری،بالابودن توان جسمی،قدرت تحلیل مسائل، مهم ترین ابزار این شغل هستند.گاهی لازمه ماه ها از خانواده دور باشی.تامین مالی خاصی توی این کار نیست.اما حضور دائمی در عرصه جهاد برترین امتیاز این کاره. گاهی ساعت ها من و آقا مرتضی در مورد این کار باهم حرف میزدیم و من در نهایت تصمیم گرفتم که وارد دانشگاه امام حسین شوم. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | یک انقلاب استثنائی ◽️ شهید حاج قاسم سلیمانی: ما در بدترین و سخت‌ترین شرایط، به رهبری امام بزرگترین پیروزی را به دست آوردیم. این انقلاب تاسیس شد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●خود را سیراب کنید از معرفت به آنچه که گذشته است در تاریخ انقلاب و دفاع مقدس. (امام خامنه ای ۱۳۸۷/۰۲/۱۴)   ●فرمانده دلاور گردان عمار لشکر ۲۷ حضرت محمد رسول الله(ص)، بهمن ۱۳۶۲، بهمنشیر، روستای ابوشانک 📎پ ن : سخنرانی قبل ازآغاز عملیات تاریخی والفجر۸ 🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 احساس مسئولیت در انتخابات مثل شهدا 🔻شهدا برای اهدای جان، به بدی برخی مسئولین نگاه نکردند. 🔻شهدا می دانستند که عده‌ای سوءاستفاده خواهند کرد؛ اما برای اهدای جان، تردید نکردند! 🔻اگر ما در رأی دادن مثل شهدا احساس مسئولیت نکنیم، یعنی فرهنگ شهادت نداریم! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
❤️ شیرزنی از دیار گیلان‌غرب 👈 بانوی پاسدار 👈 فرنگیس حیدرپور 🔹در روز سوم مهر ماه سال ۱۳۵۹ برای تهیه آذوقه به روستای پدری‌ام آمده بودم به طور اتفاقی با ۲ نظامی مسلح روبه‌رو شدم، با استفاده از تبری که داشتم به سمت یکی از افسران بعثی حمله‌ورگشتم و او را از پای در آوردم، نظامی دیگر که ناظر این صحنه بود دست‌هایش را به علامت تسلیم بالا برد. 🔹بخشی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب فرنگیس: «بخش ناگفته و بااهمّیّتی از حوادث دوران دفاع را به مناسبت شرح حال این بانوی شجاع و فداکار، در این کتاب میتوان دید.» 🗓 انتشار به مناسبت 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢از جنس رویا 🔻تقدیم به همه جانبازان سرافراز فراجا 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
ام میدانم❗️ این روزها کمی به تو سخت میگذرد😔 {گاهی دلسرد میشوی از طعنه ها } {گاهی ناراحت از باورها } {و گاهی خشمگین از تلاطم ها } خواهرم میدانم دست خودت نیست گاهی خسته میشوی!!! خسته ات میکند روزگار و آدمهایش💔 در آن لحظات فقط😊👇 بزن به زنانگی ات!! به اینکه تو مریمی همان که بر پاکیت عیسی سوگند خورد👼 به اینکه تو سمیه ای همان که شهادت را بنا نهاد☝️ به اینکه تو فاطمه ای همان که بانوی اسلام وام ألائمه است😇 به اینکه تو آسیه ای همان که ضرب تازیانه را به تاریکی جهل ترجیح داد👌 به اینکه تو ............❤️زنی❤️ همان که پروردگارت از عرش اعلایش سلامت کرد☝️ و به اینکه تو...........👇 ✨✨✨با ارزشی✨✨✨ ❌دلسرد مشو خواهرم❌ ✔️تو در حصار حجابت آزادترینی✔️ 👈باز هم با افتخار در خیابانهای شهر قدم بزن ای {اسطوره ی پاکی} و بدان حتی زمین نیز به خود میبالد که قدمهای تورا مهمان است😊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
✍🏻به روایت مادر 🕊 همیشه به ما سفارش میکرد؛ می‌گفت: اگه میخواید قیامت، جلوی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها روسفید باشین، نبـــاید گوش به حرف دیگران بدید و روی مُـــد رفتار کنین، نباید بگید عُرف جامعه فلان‌ حرف رو میگه یا فلان چیز رو میخواد، باید نگاه کنین به آیات قرآن و زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌عليها، ببینین اونها چی میگن، همون کار رو بکنین.🌱 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
●وقتى از جبهه مى‏ آمد، به او مى‏ گفتم: ديگر بدن تو سوراخ سوراخ است، لازم نيست به جبهه بروى. بيا و دستِ زن و بچّه ‏ات را بگير و مدّتى به روستا پيش ما بيا تا ما از دلتنگى در آييم. ○او در جواب میگفت: مادرم، اگر من نروم يا ديگران نروند، میدانى چه خواهد شد؟ ديگر از اسلام خبرى نخواهد بود و هر يك از ما به دست يك كافر خونخوار خواهيم افتاد كه ايمان و انسانيّت ندارند. پس بايد به اين انقلاب و جنگ تا جايى كه در توان داريم كمك كنيم.»  ●به او خبر داده بودند كه بيا مبلغى واريز كن كه بروى مكّه. گفته بود: مكّه من در همين جاست و به زودى به مكّه‌اى خواهم  رفت كه خشنودى خدا در آن است و آن شركت در عمليّات بود» ✍به روایت مادربزرگوارشهید 📎 پ ن: فرماندهٔ لشگر ۵نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۵/۸/۲ اسفراین ، خراسان شمالی ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۳ عملیات والفجر۸ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
عشق یک سینه و هفتادو دو سر می‌خواهد بچه بازیست مگر عشق؟ جگر می‌خواهد به هواخواهی از یار ، علمدار شدن سینه‌ای همچو ابالفضل سپر می‌خواهد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
جاےشهید باڪری خالی ڪه میگفت: پاسدار یعنی کسی که کار کند، بجنگد، خسته شود، نخوابد تا خود به خود خوابش ببرد... 📎این تصویر یک پیرمرد ۶۰ساله نیست،تصویر یک پاسدار ۲۸ساله است 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
○بر سر مسائل اخلاقی و مذهبی دینش پافشاری خاصی داشتند از واجبات نماز اول وقت و امربه معروف و نهی از منکر تا انجام مستحبات، هنوز صدای گریه های نیمه شب او و العفوگفتنشان در خانه مان به گوش میرسد. ●رزق و روزی حلال را در مالش رعایت میکرد ، رضا اطاعت و احترام به پدر و مادرشان را بی چون و چرا عمل می نموند ، برای دیگران ارزش و احترامی خاصی قائل بودندکه حتی ایشان با سمتی که داشتند با نیروهای زیر دستشان برخورد صمیمی و پدرانه ایی داشتندکه آنها به او، بمانند پدری دلسوز احترام میگذاشتند ○ولایت مداری و اطاعت از رهبری از نمونه های شاخص خط مشی سیاسی شهید بود. از تبعیض ها و بی عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد ناراحت میشدند. وقتی دوستانشان در مورد بعضی افراد صاحب منصب و مقام ایرادی میکردند. ●ایشان میگفتند: شما تکلیفتان را چگونه ادا نمودیدکه اینگونه از دیگران انتقاد میکنید! شما وظیفه دینی و اسلامی خود را انجام دهید. انشالله آنها هم تعهد و وظیفه شناسی در قبال مردم را در راس کارهای خود قرار دهند. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ پدافندهوایی لشگر ۱۰سیدالشهدا 🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان (بر اساس واقعیت) 📌غرامت 🍃به زحمت می تونستم توی راهرو رو ببینم ... افسر پلیس داشت با کسی صحبت می کرد ... . 🍃اومد داخل ... دستم رو باز کرد و یه برگه رو گذاشت جلوم ... آقای استنلی بوگان، شما تفاهمی و به قید ضمانت و مشروط به پرداخت غرامت آزاد هستید ... لطفا اینجا رو امضا کنید ... لازمه تفهیم اتهام بشید؟ ... 🍃برگه رو نگاه کردم ... صاحب یه سوپرمارکت به جرم صدمه به اموالش و شکستن شیشه مغازه اش ازم شکایت کرده بود ... ۶۰۰ دلار غرامت مغازه دار و ۴۰۰ دلارم پول نگهبانی که تا تعویض شیشه جدید اونجا بوده و هزینه سرویس اجتماعی و ... . 🍃گریه ام گرفته بود ... لعنت به تو استنلی ... چرا باید توی اولین شب، چنین غلطی کرده باشی ... ۱۰۰۰ دلار تقریبا کل پس انداز یک سالم بود ... . 🍃زودتر امضا کنید آقای بوگان ... در صورتی که امضا نکنید و تفاهم رو نپذیرید به دادگاه ارجاع داده می شید ... . 🍃هنوز بین زمین و آسمون معلق بودم که حاجی از در اومد تو... یه نگاه به ما کرد و گفت ... هنوز امضا نکردی؟ ... زود باش همه معطلن ... . 🍃شما چطور من رو پیدا کردید؟ ... 🍃من پیدات نکردم ... دیشب، تو مست پا شدی اومدی مسجد ... بعد هم که تا اومدم ببینم چه بلایی سرت اومده، پلیس ها ریختن توی مسجد ... 🍃افسر پلیس که رفت ... حاج آقا با یه حالت خاصی نگاهم کرد ... . - پول غرامت رو ... - من پرداخت کردم و الا الان به جای اینجا زندان بودی ... ۱۰۰۰ دلار بدهکاری ... چطور پسش میدی؟ ... . - با عصبانیت گفتم ... من ازت خواستم به جای من پول بدی؟ .... - نه ... . 🍃نشست روی مبل و به پشتیش لم داد ... چشم هاش رو بست ... می تونی بدی؛ می تونی هم بزنی زیرش ... اینکه دزد باشی یا نه؛ انتخاب خودته ... 💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان (بر اساس واقعیت) 📌پس انداز 🍃نمی دونستم چی بگم ... بدجور گیرافتاده بودم ... زندگیم رفته بود روی هوا ... تمام پس انداز و سرمایه یک سالم ... 🍃- من یه کم پول پس انداز کردم ... می خواستم برای خودم یه تعمیرگاه بزنم ... از بیمارستان که بیام بیرون پس میدم ... . - چقدر از پول تعمیرگاه رو جمع کرده بودی؟ ... - ۱۲۵۶ دلار .. 🍃مثل فنر از روی مبل پرید ... با این پول می خواستی تعمیرگاه بزنی؟ ... تو حداقل ۳۰۰ هزار دلار پول لازم داری ... 🍃اعصابم خورد شد ... تو چه کار به کار من داری ... اومدم بیرون، پولت رو بگیر ... 🍃خندید ... من نگفتم کی پول رو پس میدی ... پرسیدم چطور پسش میدی؟ ... . - منظورت چیه؟ ... . - می تونی عوض پول برای من یه کاری انجام بدی ... یا اینکه پول رو پس بدی ... انتخابت چیه؟ ... . 🍃خوشحال شدم ... چه کاری؟ ... . کار سختی نیست ... دوباره لم داد روی مبل و چشم هاش رو بست ... اون کتاب رو برام بخون ... . 🍃خم شدم به زحمت برش دارم که ... قرآن بود ... دوباره اعصابم بهم ریخت ... . - من مجبور نیستم این کار رو بکنم ... تا حالا هیچ کس نتونسته به انجام کاری مجبورم کنه ... . - پس مواد فروش شدن هم انتخاب خودت بود؛ نه اجبار خدا؟... 🍃جا خوردم ... دلم نمی خواست از گذشته ام چیزی بفهمه... نمی دونم چرا؟ ولی می خواستم حداقل اون همیشه به چشم یه آدم درست بهم نگاه کنه ... خم شدم از روی میز قرآن رو برداشتم ... 🍃خیلی آدم مزخرفی هستی ... خندید ... پسرم هم همین رو بهم میگه ... 💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌟 🌟قسمت ۳۷ شهید مدافع حرم شهید محمد حسن خلیلی مواقعی که تهران بودم،با بچه های پایگاه بسیج دارالسلام که مربوط به مسجد محله میشد و حوالی میدان منیریه بود،رده ها و دوره های مختلف را یا شرکت میکردم و چیز تازه ای یاد میگرفتم و چیزهایی که بلد بودم را آموزش میدادم.دنبال راه حلی برای بیشتر خلوت کردن با شهدا میگشتم، یک راه خاص. چیزی جز زدن عکس های شهدا به دیوار،کتاب خواندن،باید راهی پیدا میکردم که بتوانم خودم را به آن ها نزدیک کنم.تمرین صبوری و سکوتی که لازم داشتم را می‌توانستم با این حس قرابت به شهدا انجام دهم.یک برنامه به برنامه های خودم اضافه کردم.پنج شنبه ها صبح زود،بعداز نماز،بهشت زهرا.🌸قطعه شهدا بهترین محل بود.با اینکه صبح زود میرفتم،ولی همیشه چند پدرومادر شهید بین مزارها نشسته بودند.آن ها را که میدیدم ،بیشتر درک میکردم که عشق تنها چیزی است که با رفتن و نبودن،کم رنگ و فراموش نمی‌شود.سعی میکردم خلوتشان را به هم نزنم.😔همیشه اول به سراغ نظرکرده های حضرت زهرا س میرفتم.آن ها که حتی از جا ماندن اسمشان هم گذشتند. برای بیشتر شدن رفاقتم با شهدا،باهم قرار گذاشتیم،من خاک از مزار آن ها بگیرم و آن ها غبار از دل من.می نشینم کنارشان باهم حرف میزنیم،من سنگ مزارشان را پاک میکنم ،رنگ نوشته ها و حکاکی های روی سنگ ها را پررنگ تر میکنم.آن ها هم در عالم رفاقت سنگ تمام می‌گذارند و برایم مسیر را مشخص می‌کنند که عاقبتم ختم به خیر شود.🙏🙏 از وقتی به تهران آمده بودیم،رابطه من و صابر نزدیک تر شده بود.خانه خاله ام شهرک شهید محلاتی بود و خانه ما حوالی میدان منیریه.همین هم باعث شد من با دوست های صابر آشنا شوم.بین دوستان صابر اول با رضا آشنا شدم.صابر برای من گقته بود،؛چندماهی است که در برنامه های مسجد امیرالمؤمنین ع شهید محلاتی با رضا دوست شده. یکی از اصرارهای صابر آشنا شدن من با رضا بود و بالاخره هم موفق شد. اویل پاییز بود.صابر به من زنگ زد،گفت:رسول بیا،جلوی مهدیه میخوام بیام دنبالت بریم دور بزنیم.فکر میکردم مثل همیشه صابر می‌آید همین جا درمحل دوری میزنیم،یک پیراهن دو جیب مشکی تنم بود،با شلوار کتان،دمپایی هایم را پایم کردم و به سمت مهدیه آمدم.وسط راه بودم که صدای مداحی به گوشم خورد.صدای مداحی مربوط به بیت الزهرا بود.پیرمردی جلوی در بیت الزهرا ایستاده بود.به سمت پیرمرد رفتم و گفتم،سلام حاجی جان.مراسم از چه ساعتی شروع میشه؟پیرمرد یک مشت اسپند دستش بود،همه را ریخت روی زغال های سرخی که داخل یک منقل کوچک طلایی کم کم داشتن رخت خاکستر می پوشیدن. پیرمرد گفت:سلام بابا جونم .دهه ی سوم محرم ،یعنی از امشب تا شب اول ماه صفر.بعد از نماز مغرب و عشاء..بفرمایید داخل. تشکر حاج آیا.حتما یک شب میام زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜وصیت تکان دهنده وصیت من به دخترانی که عکس خودشان را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذارند این است که: این کارتون باعث می‌شود امام زمان خون گریه کند بعد از شنیدن وصیتم به آن عمل کنید زیرا ما می‌رویم تا از شرف آبروی شما دفاع کنیم... 🪴شهید مهدی محسنی رعد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
●روز آخر به من گفت :«زيباترين كاري كه در شهادت من مي تواني بكني، اين است كه مثل حضرت زينب (س) صبور باشي تا من از شهادتم نهايت لذت را ببرم.» ○پسرم اباالفضل كه دو ساله بود بعد از شهادت پدرش مرتب مريض مي شد و دائماً سراغ بابا را از من مي گرفت. هر روز غروب موقع اذان كه مي شد، مي گفت: «عكس بابامو بدين.» ●عكس را بغل مي كرد و مي بوسيد و روي پاهايش مي گذاشت و به خيال خودش لالا،لالا مي گفت تا بابا بخوابد. گاهي هم دستهاي كوچكش را رو به آسمان بلند مي كرد و مي گفت: «خدا ! مگه تو بابا نداري؟ چرا باباي منو گرفتي؟» بي قراري هاي اين بچه همه را منقلب كرده بود..... ✍️به روایت همسربزرگوارشهید 📎جانشین گردان یارسول لشگر ۲۵ کربلا 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۹/۶/۲۶ قائمشهر ، مازندران ●شهادت : ۱۳۶۴/۱۱/۲۴ فاو ، عملیات والفجر۸ 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان (بر اساس واقعیت) 📌تمامش رو خوندم 🍃تعجب کردم ... مگه پسر داری؟ ... پس چرا هیچ وقت باهات نیومده مسجد؟ ... . 🍃همون طور که به پشتی مبل تکیه داده بود، گفت ... از اینکه پسر منه و توی یه خانواده مسلمان، راضی نیست ... ترجیح میده یه نوجوان امریکایی باشه تا مسلمان ... خنده تلخی زد ... اونم بهم میگه آدم مزخرفی هستم ... . 🍃چشم هاش بسته بود اما می تونستم غم رو توی وجودش حس کنم ... همیشه فکر می کردم آدم بی درد و غمیه ... . 🍃قرآن رو باز کردم و شروع کردم به خوندن ... اما تمام مدت حواسم به اون بود ... حس می کردم غم سنگینی رو تحمل می کنه و داشت از درون گریه می کرد ... 🍃من از دستش کلافه بودم ... از پس منطق و قدرت فکر و کلامش بر نمی اومدم ... حرف هاش من رو در دوگانگی شدید قرار می داد و ذهنم رو بهم می ریخت ... طوری که قدرت کنترل و مدیریت و تصمیم رو از دست می دادم ... . 🍃من بهش گفتم مزخرف ... اما فقط عصبی بودم ... ترجیح می دادم اون آدم مزخرفی باشه تا من ... اما پسر اون یه احمق بود ... فقط یه احمق می تونست از داشتن چنین پدری ناراحت باشه ... یه احمق که اونقدر خوشبخت بود که قدرت دیدن و درک چنین نعمتی رو نداشت ... 🍃از صفحه ۴۰ به بعد، حاجی رفته بود اما من تمام روز و شب، قرآن رو زمین نگذاشتم ...۱۸ ساعت طول کشید ... نمی دونستم هر کدوم از اون جملات، معنای کدوم یکی از اون کلمات عربی بود ... اما تصمیم گرفته بودم؛ اونو تا آخر بخونم ... . 🍃این انتخاب من بود ... اما تنها انتخابم نبود ... 💫 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
♨️رمان (بر اساس واقعیت) 📌نوجوان امریکایی 🍃فردا صبح، مرخص شدم ... نمی تونستم بی خیال از کنار ماجرای پسرش بگذرم ... حس عجیبی به حاجی داشتم ... 🍃پسرش رو پیدا کردم و چند روز زیر نظر گرفتم ... دبیرستانی بود ... و حدسم در موردش کاملا درست ... شرایطش طوری نبود که از دست پدرش کاری بربیاد ... توی یه باند دبیرستانی وارد شده بود ... تنها نقطه مثبت این بود ... خلافکار و گنگ نبودن ... 🍃از دید خیلی از خانواده های امریکایی تقریبا می شد رفتارشون رو با کلمه بچه ان یا یه نوجوونه و اصطلاح دارن جوانی می کنن، توجیه کرد ... تفننی مواد مصرف می کردن ... سیگار می کشیدن ... به جای درس خوندن، دنبال پارتی می گشتن تا مواد و الکل مجانی گیرشون بیاد ... و ... 🍃این رفتارها برای یه نوجوون ۱۶ ساله امریکایی از خانواده های متوسط به بالای شهری، عادیه ... اما برای یه مسلمان؛ نه... . 🍃من مسلمان نبودم ... من از دید دیگه ای بهش نگاه می کردم ... یه نوجوون که درس نمی خونه، پس قطعا توی سیستم سرمایه داری جایی براش نیست ... و آینده ای نداره ... . 🍃حاجی مرد خوبی بود و داشتن چنین پسری انصاف نبود ... حتی اگر می خواست یه آمریکایی باشه؛ باید یه آدم موفق می شد نه یه احمق ... . 🍃چند روز در موردش فکر کردم و یه نقشه خوب کشیدم ... من یکی به حاجی بدهکار بودم ... . 🍃رفتم سراغ یکی از بچه های قدیم ... ازش ماشین و اسلحه اش رو امانت گرفتم ... مطمئن شدم که شماره سریال اسلحه و پلاک، تحت پیگرد نباشه ... و ... جمعه رفتم سراغ احد ... 💫اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
-‌چِہ‌بَࢪڪَتے‌دٰاࢪد‌ دوست‌دٰاشتَنَت‌حُسیـن‌... هَࢪچِہ‌دِلَم‌ࢪا‌خٰالے‌مے‌ڪُنَم‌،‌بٰاز‌پُࢪ مے‌شَوَد‌اَز‌تو پَنـٰاھ‌‌هَمِـہ‌بـےپَنـٰاهـٰا‌تـویـے! امینی 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa