کافیست یک نظر
چه نیازی به گفتُ گوست
از چشم تــو علیک
وَ از دل سلام ما ...
شهید سعيد عليزاده🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
چقدر این گفتگو زیباست👌👌
وقتی خبرنگار سراغ رزمندهها میرود تا از آن ها در مورد وضعیت جنگ و بعد از جنگ بپرسد، رزمندهای که علی الظاهر ناشناخته است، با آن لهجهی قشنگ اصفهانیاش چشمانداز تلخی از بازماندگان جنگ را از زبان شهید باکری ترسیم میکند.
این رزمنده کیست و الان کجاست؟
#شهادت💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊#لاله_های_زینبی
🌹هنگام اعزام به سوریه همه مایحتاج منزل به غیر از خرما را خریده بود،گفتم: حسن آقا فقط خرما نخریدید که آن را خودم تهیه میکنم،با هم خداحافظی کردیم و رفت،اما چنددقیقه بعد بازگشت، دو جعبه خرما خریده بود،گفت:فاطمه خانم،این هم آخرین خرید من برای شما و بچههایم.
📿قرآن آوردم و گفتم:حالا که بازگشتید، از زیر قرآن رد شوید،گفت:اول شما و بچهها رد شوید،رد شدیم،گفتم:حالا نوبت شماست،گفت:می ترسم نکند خداوند حاجت دل من را ندهد،گفتم:به خاطر دل من از زیر قرآن رد شوید،از زیر قرآن ردشان کردم و همسفر زندگیام را به خداوند سپردم و گفتم:خدایا هرچه خیر است،برای من بفرست.
🌷همیشه میگفت:دوست دارم با زبان روزه و تشنهلب مثل آقا اباعبدالله(ع) شهیدشوم،همان شدکه ایشان میخواست، در ماه رمضان اعزام و با زبان روزه و بر اثر اصابت ترکش خمپاره شهید شد.😭
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#تخریبچی_مدافع_حرم
#شهید_حسن_غفاری
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🟠شهید مدافعحرم #اسماعیل_حیدری
♻️من متعلق به خودم نيستم
💥برادر شهید نقل میکند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانستههای خودش میافزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دورههای آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچههای آموزشديده از لحاظ برگزاری كلاسهای آموزشی، اخلاقيات و... میآورد.
💥روی تربيت معنوی نيروها هم توجه میكرد. بودن با نيروها هميشه خوشحالش میكرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيتالله حسنزاده آملی میبرد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفسكشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت.
💥هميشه به او میگفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچهات برس! اما میگفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمیگذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت میكرد.
#اللهم_ارزقنا_شهادت
#شهید_اسماعیل_حیدری
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ دیده نشده مادر بر بالین تنها فرزند شهیدش ...( شهید لطف اله شکری/ آمل ۱۳۶۱)
🌹واقعاً زبان در برابر بصیرت و معرفت این مادر شهید بزرگوار قاصر است...
#اللّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم🌹🌹
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
مے دانیـد!
بِینِ خُودِمـان بِمـانَد
گـاهے!
دل ما کهنه سربازان مےخواهَـد
از این کانال های تلگرامی و...
بریم بیرون و یک سری به کانال های دوران جنگ بزنیم
آخه دوستان شهیدمان صدا می زنند
و می گویند :
دل ما برای شما تنگ شده 😭♥️😭
ماهم دوست داریم
دِلِ شما هَـم بـرای ما تَنگـ شَود... !
و گاه گاهی به ما سری بزنید❤️🌹😭
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
بس كه دلتنگم
اگر گريه كنم میگويند
قطرهای قصد نشان دادن
دريا دارد...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #وحید_نومی_گلزار
🦋همسر شهید نقل میکنند: یک روز وحید ناراحت از سر کار به خانه آمد و مستقیم به آشپزخانه رفت و وسایل را جدا میکرد؛ نصف وسایل را برداشت. بهش گفتم: «وحید این وسایل را چهکار میخواهی بکنی؟» گفت: «دوستم تازه ازدواج کرده، در منزلشان هیچی ندارند. از لوازم منزل، آنهایی که از نظرم اضافه است را جمع کردم تا به آنها بدهم.»
🦋در آن مدتی که در بندرعباس بودند، این کار وحید سهمرتبه تکرار شد. حتی موتورش را به یکی از دوستانش بخشید تا دوستش و همسرش به گردش بروند و زندگی مشترکشان نابود نشود.
هدیه به روح مطهر شهید صلوات
اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
~🕊
🌿بوی عطر جنازه...
⚘از بچههای عملیات #کربلای۵ بود. تنش پر بود از تیر و ترکش، ولی بعثیها نبردنش بهداری. همان شب از دنیا رفت. زدیم به در و نگهبان عراقی را صدا کردیم. گفتند: چهار نفر برش دارند و ببرند بیرون. وقتی جنازه اش را آوردیم توی راهرو، یکدفعه بوی عطر همه جا را پرکرد. همه تعجب کردیم، حتی عراقیها.
⚘....بو کردند. جلو آمدند. جنازه بود، جنازه بوی عطر می داد. عصبانی شدند. با کابل افتادند به جان ما، که چرا به جسد او عطر زده ایم. خودشان هم میدانستند که حتی نمیتوانیم، یک سوزن با خودمان بیاوریم توی سلول. حرصشان گرفته بود، ولی بوی عطر قطع نمی شد....
📚 کتاب "آسمان مال آنهاست" نوشته مهدی قزلی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌱|#سردار_شهید_سید_کوچک_موسوی
در روزهای اول ازدواج، همسرم ماجرای عجیبی را که برای یکی از دوستان نزدیکش اتفاق افتاده بود برایم این چنین نقل کرد: یکی از دوستانم را که قبلا با هم همکلاس بودیم و مدتی از او بی خبر بودم در روز جمعه ای در محل برگزاری نماز جمعه شیراز ملاقات کردم.
چون تا حدودی در جریان مشکلاتش در خصوص ازدواجش بودم، از او در این خصوص سئوال کردم که با چشم گریان ماجرا را این چنین برایم بیان کرد.
وقتي از سوی خانواده تحت فشار قرار گرفتم تا علی رغم میل باطنی از بین چند خواستگاری که داشتم یکی را انتخاب کنم. از آنها اجازه گرفتم که ابتدا به زیارت امام رضا(علیه السلام) مشرف بشوم و بعداً تصمیم بگیرم.
روز اول که به پابوس آقا مشرف شدم خیلی بی تابی کردم و از آقا امام رضا (علیه السلام) تقاضای یاری کردم .
همان شب بود که خواب ديدم در گلزار شهداء شهر شیراز بالای سر مزار شهیدی بنام #سیّد-کوچک-موسوی ایستاده ام . ندایی به من می گفت آن جوانی که مقابل قبر شهيد نشسته همان فرد مورد نظر برای ازدواج با شماست.
از سفر که برگشتم چند روز بعد به گلزار شهداء رفتم. برایم خیلی عجیب بود همه چیز مثل خوابی بود که دیده بودم و جوانی هم آنجا نشسته بود.
برای اینکه مطمئن شوم از او سؤال کردم ساعت چند است، وقتی خواست جواب بدهد، چهره اش را دیدم ،خودش بود.
در فکر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد کرد، که ناگهان خانمی دستش را روی شانه ام گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سئوال کرد و هنگامی که مطمئن شد مجرد هستم آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید و من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند و بدون هیچ مشکلی ازدواج کردیم.
نکته جالب اینکه گفت: اگر یادت باشد من خیلی علاقه داشتم اسم همسرم رضا باشد و همين طور هم شد.
✨نقل از: سید محمد بنی هاشمی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
در هیاهوی دنیا
یادمان نبود
شهــدا به خاک افتادند
تا ما با عزت بایستیم...💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🍂دست هاي مرا از تابوت بيرون گذاريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالي از اين دنيا مي روم و چشم هاي مرا باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكرده ام. 🍂
#شهید_حسین_مداحی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
شهادت را چون میدانستم
بهترین راه و آسانترین راهِ رسیدن
به خداست، انتخاب کردهام..!
شهادت چه زیباست و
شهید شدن چه گرانبهاست..(:♥️
#شهیدابوذرطبرزدی🌱
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
پنجرهشهادتبازاست🕊
عطرشهادتبهمشاممیرسد
شهادتجلویپنجرهمنتظرایستاده
وبرایمانآغوشبازکرده!ولیحیفنمیشهرفت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#شهیدانه
واکنش شهید در مقابل غیبت..
با حسین آقا رفتیم پایگاه مقاومت مسجد محله، هوای قم اون سال سوز عجیبی داشت، گفتم حسین بیرون نباشیم بریم بریم تو اتاق،
رفتیم تو، دو نفر از بچه های پایگاه شروع به #غیبت کردند، دیدم حسین سرش پایینه و سریع رفت بیرون، رفتم دنبالش گفتم چی شد؟
هوا سرده بیا تو، گفت: هوای سرد رو ترجیح میدم به گرمای اونجا، اون شب اینقد بیرون وایساد که وقتی دست زدم به دستاش سرد و خشک شده بودن ، گفتم حسین برو خونه، مثه همیشه لبخندی زد و گفت نه بابا، بادمجون بم آفت نداره..
-شهیدمحمدحسینسراجی-
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
~🕊
🌴#برگیازخاطرات✨
🌿غیر ممکنی که ممکن شد!
#شهید_صیاد_شیرازی در سخنانی به مناسبت سالروز آزادسازی خرمشهر درباره #شهید_خرازی گفته است :
« در قرارگاه، صدای شهید خرازی را از بیسیم شنیدیم که میگفت : اجازه بدهید با یک گردان وارد خرمشهر شویم.
اما به وی گفتیم: مگر می شود با یک گردان با چند لشکر رو به رو شد؟
به هر صورت او اصرار میکرد . .
ناخودآگاه به او اجازه دادیم .
پس از ساعتی دوباره وی با بی سیم گفت : عراقیها تسلیم شدند . .
و ما باورمان نمی شد ، زیرا واقعا این کار باورنکردنی بود که انجام دادند .
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
همه منتظر بودند ببینند حال مادر شهید چطور میشود، بی تاب میشود؟
گلهای؟ حرفی؟
اما مادر مصطفی چیزی نگفت و محکم ایستاده بود.
پرسیدند:
حالا شما چه میکنید؟
به علیرضا نوهاش اشاره کرد و گفت:
مصطفایی دیگر تربیت خواهم کرد...
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن 🕊🌱
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
چـه مــی فــهمیم #شهادت چیســت؟!
#شــهید و همــنشینش کیـسـت؟!
تـمام جســت و جومـان حـاصلــش بــود:
شهادت
اتــفـاقــی
نــیـست
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#سلام_آقاجانم
دَردِسَرِتهَستَموَلۍاَزخودمَرانَم . .
مَهدیجـٰانمَنکِہکَسیراغِیرِتونَدارَم!(:💔"
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَج✨🕊
#امام_زمان
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
توی عملیات " مطلع الفجر" تیر خورد به سینه و گردنش
همون جا افتاد و به آسمون پر کشید
درگیری شدید شد و نتونستیم پیکر مطهرش رو برگردونیم
یه هفته بعد بچه ها تصمیم گرفتن جنازه غلامعلی رو برگردونن
به هر سختی بود برگردوندیم
خیلی تعجب آور بود
هر جنازه ای اگه یه هفته زیر آفتاب گرم جنوب بمونه حتما بو می گیره و تغییر میکنه
اما پیکر غلامعلی هیچ تغییری نکرده بود
دقت کردم دیدم بعد از یه هفته ، هنوز از گلوش خون تازه جاری میشه
انگار همین الان شهید شده باشه
خم شدم که صورتش رو ببوسم بوی عطر می داد
#شهید_غلامعلی_پیچک
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
میگوینـد
دنیـای دیگری
به نام بهشت است
مـگر با خـنده تو این
دنیـا بهشـت نمیـشود ؟!
#ٱنس_با_شهداء
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
~🕊
#عاشقانه_شهدا🍃
این انگشتر رو می بینی خانوم؟!
دُرّ نجفه،
همیشه همراهمه،
شنیدم اون هایی که انگشتر دُرّ نجف میندازن
روز قیامت حسرت نمی خورن،
باید برم نگین این انگشتر رو نصف کنم،
یه رکاب بخرم که تو هم انگشتر دُرّ نجف داشته باشی،
دلم نمیاد روز قیامت حسرت بخوری!🙂
📚یادت باشد
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی♥️🕊
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
یک روز در خانه نشسته بودیم که گوشی موبایلش زنگ خورد؛
به صفحه نمایش گوشی نگاه کرد و گفت: ای وای دوباره این زنگ زد!
دیده بودم که گاهی اوقات بعضی از شماره ها را جواب نمی دهد.
پرسیدم: کیه مگه؟ چیکار داره؟
گفت: میخواد یه ماشین به من بده!
با تعجب پرسیدم: ماشین؟
مهدی که تعجب ام را دید گفت: قاچاق گازوئیل رد می کنه. می دونه فردا لب مرز هستم از من خواسته که چشم پوشی کنم و بذارم رد شه بره میگه در عوضش یه ماشین به شما می دم!
این را گفت و گوشی را جواب داد: برادر من؛ من اهل این کار نیستم، لقمه حروم سر سفره زن و بچه ام نمیارم. شما هم دیگه به من زنگ نزن...
راوی: همسر شهید 💚
#شهید_مهدی_اسماعیل_زاده 🕊🌱
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید #مجتبی_ذوالفقار_نسب
♨️موهبت الهی دو فرزند شهید
🌻همسر شهید نقل میکند: فرزند اولم، علی در سال۱۳۸۲ به دنیا آمد. شیر نمیخورد. واهمه داشتم که اگر علی شیر نخورد، مجبور خواهم بود از شیرخشک استفاده کنم. مجتبی کتاب قرآن را برداشت، نیت کرد، قرآن را باز کرد و سوره محمدﷺ آمد. علی را در آغوش گرفت و سوره محمدﷺ را آرامآرام در گوشش خواند و در کنار آن آیات زیبا گریه میکرد. صدای زیبایش طنینانداز اتاق شده بود و اشکهایی که روی گونههایش جاری بود، از ذهنم پاک نمی شود. پس از آن، به راحتی علی شیر خورد.
🌻عباس، پسر دومم، سال۱۳۸۴ به دنیا آمد. قبل از تولدش در خواب سواری را با اسب سفید دیدم که از او طلب شفای فرزندم را داشتم و حسّی میگفت که او حضرت عباس علیهالسلام است. خواب را برای مجتبی تعریف کردم و او نیّت کرد که هر ساله در روز تاسوعا نذری بدهیم. زمانی که عباس به دنیا آمد، حال جسمی خوبی نداشت. پس از چند مدت حالش خوب شد و هیچ نشانهای از بیماری در بدنش نبود. مجتبی دلداده اهلبیت بود و در ایّام ولادت ائمه، شیرینی میگرفت و به منزل میآورد یا در پادگان بین سربازان پخش میکرد.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
از دوران نوجوانی عاشق سپاه و شهادت بود
با شهدا خیلی رفیق بود و شاید بخش عمده ای از زندگی اش را صرف شهدا کرد گاهی از بیرون که میآمد با شیطنت میگفت سلام بر مادر شهید محمدخانی!.. ؛))) ♥️
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa