#فقط شهدا را که #تفحص نمی کنند!
گاهی باید آدم های زنده(#مرده) را هم
تفحص کرد و پیدا کرد!!
خود شان را...
#دل شان را...
عقل شان را...
.
گاهی در این #راه پر پیچ و خم!
مردانگی ، غیرت ، #دین ، عزت ، شرف ، #تقوا...
را گم می کنیم...
.
نمی گوییم نداریم!
داریم!
اما #گم می کنیم...
.
باید گشت و پیدا کرد...
نگردیم، وِل معطل هستیم!
باید بگردیم و در این #رمل زار دنیا!
که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر #رمل های #دنیا گم کند...
.
خودمان را پیدا کنیم...
ببینیم کجای قصه ایم...
کجای سپاه #مهدی عج هستیم...
کجا به درد #آقا خوردیم...
کجا #مثل آقا عمل کردیم...
.
کجا مثل #شهید دستواره؛
اینقدر کار کردیم تا از #خستگی خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم!
.
کجا مثل #شهید ابراهیم هادی برای فرار از
گناه چهره مان را ژولیده کردیم...
.
.
حرف آخر!
به قول بچه های #تفحص؛
نقطه صفر صفر و #گرا دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست...
.
همون #مادری که وقتی #شهید برونسی؛
راه را در #عملیات گم کرد!
وقتی #توسل به مادرش حضرت زهرا کرد!
.
حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!!
رفتند و #مسیر را پیدا کردند...
.
پس #گرا و نقطه صفر صفر!
دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
.
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔
.
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞
.
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم...
.
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
.
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
.
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
.
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭😭😭
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭
تمام شد...
#تمام
.🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
23.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊چقدر از مَنش این #شهدا دور شدیم
آنقدر خیره بہ #دنیا شده و ڪور شدیم
🕊 #معذرٺ ازهمہ خوبان و همہ همرزمان
ما براے #شهدا وصلہ ے ناجور شدیم
#شهدا_گاهے_نگاهے🌹
#شهدا_شرمنده_ایم💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
23.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊چقدر از مَنش این #شهدا دور شدیم
آنقدر خیره بہ #دنیا شده و ڪور شدیم
🕊 #معذرٺ ازهمہ خوبان و همہ همرزمان
ما براے #شهدا وصلہ ے ناجور شدیم
#شهدا_گاهے_نگاهے🌹
#شهدا_شرمنده_ایم💔
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#خاطرات_شهید
خیلی کم خانه بود، اکثراً #ماموریت بودند..اطرافیان همیشه اعتراض میکردند و به من میگفتند که شما چگونه #تحمل میکنید بچهها یک دل سیر #پدرشان را ندیدند.یک روزی به او گفتم:«خسته نشدی؟ نمیخواهی استراحت کنی؟ گفت:«مگر #دنیا چقدر است که من خسته شوم برای #استراحت هم وقت زیاد است...
#شهید_رحیم_کابلی🌷
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
کاش #هوای ما را هم داشته باشی در لحظههای طوفانی این #دنیا...
🌷حاج #احمد_متوسلیان
🌷#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
سردار شهید حاج #احمد_کاظمی:
دلتون رو گرفتار این پیچ و خم #دنیا نکنید؛ این پیچ و خم دنیا انسان رو به #باتلاق می برد و گرفتار می کند؛ ازش #نجات هم نمیشه پیدا کرد.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
به او گفتم: کار درستي نیست دائم زن و
بچه ات را از این طرف به آن طرف میکشى،
بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم!
گفت: نه، حرف این چیزها را نزن دنیا هیچ
ارزشی ندارد، شما هم غصه مرا نخور، خانهی
من عقب ماشینم است،باور نمیکنی بیا ببین🙂!
همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد؛ سه تا
کاسه، سه تا بشقاب یک سفره پلاستیکی دو تا قوطی
شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر..
گفت: این هم خانه!!! #دنیــا
را گذاشتهام برای دنیا دارها،خانه
هم باشد برای خانه دارها..❤️🩹✋🏻
مــادر #شهیدمحمدابراهيمهمت
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#حاج_احمد_کاظمی
دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم
#دنیا نڪنید، این پیچ و خم دنیا
انــــسان رو به باتـــلاق می برد و
گـــرفتار می ڪند، ازش نـــــجات
هـــم نمیــشه پیدا ڪرد.
#در_مسیر_شهادت
#شهادت_زیباترین_آرزو
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#با اطمینان حرکت کنید ، یعنــــــــی :
مراقب ِ #دنیا باشید ،
دنیا پــُر از #معبر مین است ...
فقط در طـــریق ِ اِلی الله ، گام بردارید ...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
#با اطمینان حرکت کنید ، یعنــــــــی :
مراقب ِ #دنیا باشید ،
دنیا پــُر از #معبر مین است ...
فقط در طـــریق ِ اِلی الله ، گام بردارید ...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa