«یک بار پدرش گفت، تا حالا جبهه بودی، زحمت خود را کشیدی و از مملکت دفاع کردی؛ الان دیگر من پیر و شکسته هستم؛ مادرت هم همینطور. دیگر نرو! گفت: آیا وقتی گندم را از زمین کشاورزی به منزل میآوردید، خمس آن را میدهید؟ گفتیم: بله! گفت: پس چطور هفت پسر دارید و میترسید یک نفر را در راه خدا بدهید؟! روز قیامت چگونه میتوانید در روی حضرت علی و حضرت زهرا نگاه کنید؟ میگویید که اینهمه بچه داشتم و نگذاشتم جبهه بروند؟!»
سردار#شهیدزینالعابدینکیانمهر
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa