eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.3هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
8.9هزار ویدیو
151 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
✍همسرشھید(امیݧ‌کریمے)🥀 قبل ازدواج...💍 هر خواستگارے کہ میومدبه دلم نمے‌نشست... اعتقاد و ایمان همسر آیندم خیلی واسم مهم بود... دلم میخواست ایمانش واقعی باشہ🙂 نه بہ ظاهر و حرف..🚶🏻‍♀️ میدونستم مؤمݧ واقعی واسه زݧ و زندگیش ارزش قائلہ...♥️ شنیده بودم چلہ زیارت عاشورا خیلے حاجت میده... این چلہ رو آیت‌ الله حق شناس توصیه کرده بودݧ... با صد لعـݧ و صد سلام،کار سختے بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمے بود... ارزششو داشت، واسه رسیدݧ به بهترینا سختے بڪشم 4،3روز بعد اتمام چلہ… خواب شھیدے رو دیدم... چهره‌ ش یادم نیست ولے یادمہ... لباس سبز تنش بود و رو سنگ مزارش نشسته بود...💚 دیدم مَردم میرن سر مزارش و حاجت میخوان📿 ولے جز مݧ ڪسے اونو نمے دید انگار... یه تسبیح سبز رنگ داد دستم و گفت: "حاجت روا شدے..." به فاصلہ چند روز بعد اون خواب... امیݧ اومد خواستگاریم...(: از اولیݧ سفر سوریہ ڪہ برگشت گفت: "زهرا جان…❤ واست یه هدیہ مخصوص آوردم..." یه تسبیح سبز رنگ بهم داد و گفت: زهرا،این یه تسبیح مخصوصه💕 به همه جا تبرڪ شده و... با حس خاصے واست آوردمش...❤️ این تسبیحو به هیچ‌ڪس نده! تسبیحو بوسیدم و گفتم: خدا میدونہ این مخصوص بودنش چه حڪمتے داره... بعد شهادتش…💔خوابم برام مرور شد... تسبیحم سبز بود که یہ شھید بهم داده بود... 🕊 🌿 ↳⋮❥⸽‹ @𝓹𝓮𝓵𝓪𝓴_𝓼𝓱𝓸𝓱𝓪𝓭𝓪𝓪
✍ امین برای من زنده‌است ( از خاطرات شهید‌ امین کریمی ) زمانی که در معراج شهدا چهره آرام او را دیدم که خوابیده، او را بوسیدم. یک هفته بعد خواب امین را دیدم که گفت "مامان من که خواب نبودم. وقتی من را بوسیدی تو را نگاه می‌کردم." 🌷 🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
عاشقانه‌اے زیبا با رنگ و بوے شهادت 🌷شهید امین کریمی تاریخ تولد:۱ / ۱ / ۱۳۶۵ تاریخ شهادت:۳۰ / ۷ / ۱۳۹۴ محل تولد:مراغه/ساکن تهران محل شهادت:سوریه 🌷همسرشهید← هر خواستگاری که می‌آمد به دلم نمی‌نشست تصمیم گرفتم چله زیارت عاشورا بردارم📿به نیت یک همسفر که ایمان و اعتقاداتش واقعی باشد نه در حرف و ظاهر،چله زیارت عاشورا که تمام شد چند روز بعد خواب دیدم،شهیدی بر روی سنگ مزار خود نشسته و لباس سبز پوشیده🌱یک تسبیح سبز به من دادوگفت:شما حاجت روا شده‌اید📿من چهره شهید را ندیدم.دقیقا یک هفته بعد از اتمام چله، مادرامین به خواستگاری من آمد🌱ازخواستگاری تاجشن نامزدی من و امین فقط14روز طول کشید🎊 چون امین ازهمه نظرعالی بودومن هیچ مخالفتی نتوانستم بکنم،تاریخ عروسی ورفتن امین به سوریه یک روزشد🥀وقتی اسم سوریه رفتن راآورد از حال رفتم و بی هوش شدم🥀بعد از هوش آمدن فقط گریه می‌کردم،دائم مرا می‌بوسید ومیگفت اجازه میدهی برم؟🥀خیلی با هم صحبت کردیم دلم راضی نبود امین تمام زندگی ام بود،فقط به احترام امین که به عشقش برسدساکت شدم،اما راضی نشدم که برود و خطری او را تهدید کند🥀یک‌ شب خواب دیدم یک نفر نامه‌ای برایم آورد که در آن نوشته بود:✍🏻"جناب آقای امین کریمی فرزند الیاس کریمی به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب(س)منصوب شده است"و پایین آن امضا شده بود🌱اون شخص بهم گفت: این امضای خانم زینب سلام الله است.»🌙امین خیلی ازشنیدن این خواب خوشحال شد🌱امینم به سوریه رفت و در نهایت در هجدهمین روز از دومین اعزامش🥀در شب تاسوعای حسینی به شهادت رسید*🕊️🕋 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🔸آخر شب خوردنی های مختلف می‌آوردیم و تا نیمه‌های شب فیلم و سریال و... نگاه می کردیم 🔹همان زمان‌ها هم با خودم میگفتم چقدر به من خوش میگذرد، و چقدر زندگی خوبی دارم واقعا هم همین‌طور بود. 🔸من با داشتن امین خوشبخت ‌ترین زن دنـیـا بودم، بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا می دید، برایش سخت بود باور کند. مردی با این‌ همه سرسختی و غـرور چنین خصوصیـاتی داشته باشد 🔹موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم. یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم خودش با محبت مرا در به اسـارت خودش درآورده بـود واقعا سیاست داشت در مهربانیـش.. 🌹 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa