#فضاے_امن
🚺 سخن در این نیست کہ آیا خوب است زن در #اجتماع بہ صورت پوشیده ظاهر شود یا عریان❓
🚹 روح سخن در این است که آیا خود زن و آنچہ مرد از او طلب مےکند باید #رایگان باشد⁉️
♨️ آیا #مرد باید حق داشتہ باشد از هر زنے، در هر محفلے حداکثر بهره ها را (بہ غیر از آمیزشجنسے) ببرد⁉️
⭕️ #اسلام کہ بہ روح مسائل دقت مے کند، جواب مےدهد: «خیر❗️مردان فقط در محیط خانوادگے و در قالب قانون #ازدواج و همراه با یک سلسلہ تعهدات سنگین مےتوانند از زنان بہ عنوان #همسر قانونے کامجویے کنند❗️
🚫 اما در محیط اجتماع کامجویے از زنان بیگانہ ممنوع است و زنان نیز از اینکہ مردان را در خارج از کانون #خانوادگے کامیاب سازند، بہ هر صورت و هر شکل منع شده اند.»
✅ ارمغان این #محدودیت، ایجاد یک فضاے امن براے زن است تا بتواند در طے مدت محدود عمر بہ بالاترین قلہ هاے انسانے برسد...
ادمین گروه جهاد مجازی:
گروه بانوی مهتاب در سروش👇👇👇
https://sapp.ir/joingroup/mrv23oNhaFxTIZKRH5EzbnYc
🌺🌸🌺🌸🌺🌸
http://eitaa.com/joinchat/4128309256Ceb3eab9e2f
کانال بانوی مهتاب در ایتا 🌺🌺🌺🌺👆👆👆
نشر پیامها صدقه جاریه هست
⭕️کنترل نگاه یا رعایت حجاب؟
وقتی به شخص بیحجاب میگیم حجابت رو رعایت کن، میگه تو نگاهت رو کنترل کن. اتفاقا #تاحدی درست میگه. داره حرف قرآنو میزنه. خدا هم تو سوره نور قبل از اینکه به #حجاب امر کنه، به #کنترل_نگاه دستور میده
شما به صحنه قتل یا تصادف یا طبیعت زیبا نگاه کنید، چه تاثیری روی روانتون میگذاره؟ هرنگاهی به هرچیزی که میکنیم یه تاثیری روی روح و روانمون میگذاره. چشم و #نگاه انقدر قویه که آدما میتونن با نگاه باهم حرف بزنن و احساساتشونو منتقل کنن.
اصلا رعایت پوشش یه دلیلش همین آسیب نرسوندن به نگاه دیگرانه. نمیشه بگیم به پوشش من کاری نداشته باشید، بقیه نگاه نکنن خب. یه سوال شما وقتی میرید بیرون در خونتونو همینطوری بازمیگذارید بمونه؟ میگید خب بقیه نباید دزدی کنن؟ بله اکثرآدما دزد نیستن ولی بخاطر چندتا دزدهم که شده درب خونمونو ضدسرقت میکنیم
گفتیم فیزیولوژی بدن آقایون جوریه که با نگاه بیشتر از خانوما #تحریک جنسی میشن. بعضیا نگاه که میکنن میرن تو هپروت. بعضیا که وقتی نگاه میکنن ول نمیکنن، طرفو تادم خونشون بدرقه میکنن. طبق آمار خیلی از تصادفا بخاطر چشمچرونیه. طرف پشتفرمون خانومه رو تو پیادهرو میبینه رانندگی رو ول میکنه، به چشمچرونیش میپردازه و درحالیکه زیر زبون داره میگه اوووف بابا، یدفعه صدایی به گوشش میرسه زاااارپ بابا
بعضی از خانوما وقتی ازشون میپرسیم چرا هفتقلم آرایش میکنی؟ میگن، میخوایم شوهرمون تو خیابون که قیافههای مختلف میبینه هوابرش نداره. ببینه زن خودش که کنارشه چیزی کم نداره. خانم محترم شوهرشما در خارج از منزل به شما نگاه نمیکنه. بهجای این کارا یدونه بزن پَسِ کلش بگو، چشماتو درویش کن، بمن متعهد باش و به دیگران نگاه نکن. خودتم انقدر بزک نکن چون نگاه شوهر یکی دیگه رو به خودت مشغول میکنی. هم نگاه شوهرت و آقایون دیگه مهمه و هم پوشش و آرایش تو و خانومای دیگه
آقای محترم، وقتی به خانومای دیگه نگاه میکنی و مدلای مختلف میبینی، آخرش قیافه #همسر خودت برات تکراری و خستهکننده میشه. تنوع طلب میشی. پسرای مجردم که هیچی، بدبختن. هرنگاه یه فشاری بهشون وارد میکنه
خانوما هم باید نگاهشون رو کنترل کنن. این تاثیرات منفی برای اوناهم هست. بعلاوه وقتی یه خانوم به یه آقا نگاه میکنه، آقاهه فکر میکنه خبریه، فکر میکنه خانومه خوشش اومده ازش. درحالیکه شاید خانومه تو دلش داره میگه اَه این مرده چه بدترکیبه، بدبخت زنش
خلاصه هرچی کمتر نگاه کنیم برای خودمون بهتره. تو همین سوره نور دلیل کنترل نگاه رو میگه بخاطر اینهکه پاکتر میمونید (ذلک ازکی لهم)
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
عشـ∞ـق یـعـنے یـه پـلاڪ
بسم الله.. 📛#قسمت٢٤ 😔بعد از شهادت تا مدتها #پیکرش توی دست داعشی ها بود. تا اینکه قرار شد #حزب_الله ل
بسم الله..
💢زندگینامه شهید حججی💢
📛#قسمت_آخر📛
نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، جنازه محسن نبود و داعش می خواست #فریب مان بدهد.😥
توی دلم #متوسل شدن به #حضرت_زهرا علیها السلام.
گفتم: "بی بی جان. خودتون کمک مون کنید. خودتون دستمون رو بگیرید.خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید."😭🙏🏻
یکهو چشمم افتاد به تکه #استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد.😮
خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن،استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم!😌😔
بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر #حزب_الله.😶
از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.😌
وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم بهشان که از آن آزمایش DNA بگیرند.
دیگر خیلی خسته بودم. هم خسته ی #جسمی و هم #روحی.
راقعا به استراحت نیاز داشتم😥
فرداش حرکت کردم سمت دمشق.همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله، پیکر محسن را تحویل گرفته اند.💝
به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی بی #حضرت_زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچهها آمد پیشم و گفت: "#پدر و #همسر شهید حججی اومدهان سوریه. الان هم همین جا هستن. توی حرم."😇
من را برد پیش پدر محسن که کنار #ضریح ایستاده بود.
پدر محسن می دانست که من برای #شناسایی پسرش رفته بودم.😓 تا چشمش به من افتاد، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: "از محسن آوردی?"😢
نمیدانستم جوابش را چه بدهم. نمیدانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر #اربا_اربا را تحویل دادهاند? بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل دادهاند? بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل دادهاند?😭😫
گفتم: "حاجآقا، #پیکرمحسن مقر حزب الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش."
گفت: "قسمت میدم به بیبی که بگو."
التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست.😭😢
دستش رو انداخت میان شبکههای ضریح حضرت زینب علیها السلام و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارموش رو برآوردی، راضی ام."😌💝
وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: "حاجآقا، سر که نداره!بدنش رو هم مثل علی اکبر علیه السلام و اربا اربا کرده ان."😭
هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: "بی بی جان، این هدیه را از من قبول کن!"💙
.
.
یاعلی💝
#از_لاک_جیغ_تا_خدا
@banomahtab
به مابپیوندین👆(درایتا)
♻️ #حامی_ایتا
🚨برای سلامتی حاج خانم صلوات بفرستید!
💠 یکی از نزدیکان مقام معظم رهبری میگوید:
مقام معظم رهبری، احترام زیادی به #همسر خود میگذارند و این احترام، جواب سالها #صبر و #استقامت همسرشان است.
معظم له درباره همسرشان میفرماید: «ایشان حتی یک بار هم، از وضع سخت زندگی و هنگامی که در #زندان بسر میبردم، گله نکردهاند.»
یک روز من بر سر سفرهای در کنار رهبر نشسته بودم. خانم ایشان، هنوز نیامده بودند. وقتی ایشان آمدند رهبر ما، با حالت شوخی و احترام فرمودند: «برای سلامتی #حاج_خانم صلوات بفرستید!»
📕 حکایت نامهی سلاله زهرا (س)،ص ۱۰۸
﷽
#خانواده_متعالی
✅ زنی که شوهرش حتی یک بار از او نرنجید...
♦️ مقام معظم رهبری:
امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا
سلام اللَّه علیها فرمود:
🔻🔻🔻
«ما أغضَبَنی و لا خَرَج مِن أمری»
یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد
و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد.
#فاطمه زهرا با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه،یک#همسر و یک#زن است؛ آنگونه که اسلام میگوید.
📘بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
🥀 #خواب شهادت #سید_جواد_اسدی در #خان_طومان سال ۹۵
در یکی از روزهای اردیبهشت ۹۵ در قرارگاه تاکتیکی #یگان_ویژه_۲۵_کربلا ، #سید_جواد گفت: حاج آقاحاج، میخواهم کمی باهم صحبت و درد و دل کنیم.
گفتم : سیدجان بفرما (آخه بنده سیدها رو بنام صدا نمیکردم).
#سید_جواد ، از وضعیت منطقه و نیروها و پیگیریهایش گزارش داد.
بنده هم گوش میکردم.
از وجود نیروهای جاسوس در بین نیروها گفت (غیر ایرانی بودند).
ادامه داد...
از برخوردهایش با تعدادی از متخلفین (فاطمیون) گزارش داد.
بنده هم چند تذکر را جهت رعایت موضوعات گفتم.
#سید_جواد متوجه برخورد و رفتارهای خشن با غیرایرانیها شده بود.
درد و دل و صحبتهای اصلی اش شروع شد.
فهمیدم که همه آن گزارشات مقدمه مطالب اصلی سید هست.
او میخواست کمی از دلش بگوید و سفره دلش را باز کند.
بنده و #سید_جواد ، علاوه بر همکار و همرزم، یه طوری بچه محل سببی میشدیم.
بعصی اوقات لفظ بچه محل را بهش میگفتم.
#سید_جواد از حماسه سازی رزمندگان #لشکر_۲۵_کربلا تعریف کرد.
بعد گفت، ما باید هوای همه این رزمندگان را در عقبه داشته باشیم.
از مسؤل وقت رده خودش تعریف میکرد که خیلی هوای نفرات را داره..
بنده گوش میکردم و گهگداری اشاراتی داشتم و تصدیق یا رد میکردم.
سید ادامه داد که هوای خانوادهام را داشته باشید. از #همسر و پسرش #سید_احمد و زحمات اونها میگفت.
سفره دل سید باز شده بود. یکطرفه صحبت میکرد. از مادرش گفت و خوابی که مادرش دیده بود گفت و گفت و گفت.
بنده هم با آرامش گوش میکردم، با هم لبخند هم میزدیم.
#سید_جواد ادامه داد که حاج آقا، خواب #شهادت خودم را دیدم.
و بحث اصلی این بود که میخواست به بنده بگوید.
گفتم سیدجان، خواب چگونه بود؟
خندید و بانشاط و شادابی گفت:
حاج آقا، چند شب قبل خواب دیدم که در اثر جراحت به شهادت رسیدم.
اول یاد خواب مادرم افتادم که برای شهادت یکی دیگر از پسرهایش به فرزندانش گفته بود.
(#سید_جواد همیشه میگفت که شهید دوم خانواده بنده هستم.)
دوم اینکه بعد از شهادت، روحم به سمت آسمان بالا آمد، از بالای جنازه ام به پیکر بی جانم نگاه میکنم و میخندم و لذت میبرم.
#سید_جواد ادامه داد که حتما توی این منطقه شهید خواهم شد و راضی هستم.
کمی به او سفارش کردم که سیدجان برای شما که برادر شهید هستی شهادت ممنوع است.
مواظب خودت باش.
#سید_جواد هم لبخندی زد.
از هم خدا حافظی کردیم.
چند روزی گذشت و در روز ۱۶ اردیبهشت ۹۵ در درگیری شدید با جبهه کفر، #سید_جواد_اسدی و #محمود_رادمهر در کنار یکدیگر در #خان_طومان به شهادت رسیدند.
🌹 روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
اگر مےخواهید شھید بشوید ،
#همسر خوب براے شوهرتان
و #مادرے خوب براے فرزندانتان باشید ...
آن وقت #شھید مےشوید
#ازمحمدبہهمہخواهران
#شهیدمحمدبلباسبـے
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa