eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخـٺ‌است‌امّـا گذشٺـند‌از‌هـر‌آنچہ‌ڪہ‌ قلبشـان‌راوصـل‌ِزمـین‌میڪرد! این‌قانـون‌ِپـرواز‌اسـت.. گذشٺـن‌ازدنیـابرا؎رهــا‌شـدن(:✋🏻 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢یک روز که با آقای رجایی در خیابان عین‌الدوله بودیم، به ایشان گفتم: دایی جان، مشکلی برای من پیش آمده که به مقداری پول احتیاج دارم. گفت: برو منزل، توی کتری مقداری پوله، هر چقدر که نیاز داشتی بردار. 🔹وقتی به منزل آمدم و به حاج‌ خانم گفتم، ایشان هم مثل همسرشان با کرامت و بزرگواری خاصی چون می‌خواستند پول را به دست من ندهند تا مبادا در من ایجاد احساس خاصی بشود، گفتند: از هرجا که خودشون گفتند، بردارید. پول را برداشتم. پس از مدتی که خواستم پول را در موعد مقرری که گفته بودم، به ایشان برگردانم، گفتم: دایی جون، پولتون حاضره. گفت: مگه شما پول رو از من گرفتی که می‌خوای به من بدی؟ 🔹از هرجا که برداشتی، دوباره همون‌جا برگردون و سر جای خودش بذار. ایشان حتی در پس گرفتن پول، این‌طور لطیف و بزرگوارانه برخورد می‌کرد و حتی از من نپرسید چقدر پول برداشته‌ای! رفیق مثل شهدا زندگی کنیم 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دلنوشته فرزندان شهید مالک رسولی نیک در یادواره شهدای شهرستان شادگان استان خوزستان 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ رو به من و به هوای حضرت سکینه(س) عاشقانه زمزمه کرد _یک ساله با بچه ها از میکنیم، تو این یکسال هیچی ازشون نخواستم... از شدت تپش قلب، قفسه سینه اش میلرزید و صدایش از سدّ بغض رد میشد _وقتی سیدحسن گوشی رو قطع کرد، فهمیدم گیر افتادین. دستم به هیچ جا نمی رسید، نمیدونستم کجایید. برگشتم رو به حرم گفتم 😭"سیده! من این یکسال هیچی ازتون نخواستم، ولی الان میخوام. این دختر دست من ، این دختر رو کردم! رو جلو شیعه هاتون بخر!😞😢 و دیگر نشد ادامه دهد که مقابل چشمانم به گریه افتاد،.. 😭 خجالت میکشید اشکهایش را ببینم که کامل به سمت حرم چرخید و همچنان با اشک هایش با حضرت درددل میکرد... شاید حالا از مصیبت سیدحسن میگفت که دوباره ناله اش در گلو شکست و باران اشک از آسمان چشمانش میبارید...😭😞 نگاهم از اشک مصطفی تا گنبد حرم پر کشید و تازه میفهمیدم که خنجرشان را از تن و بدن لرزانم دور کرد، (س)💚😢 بوده است،.. اما نام ابوجعده🔥😥 را از زبانشان شنیده و دیگر میدانستم عکس مرا😧 هم دارند که آهسته شروع کردم _اونا از رو یه عکس منو شناختن!😥😨 و همین یک جمله کافی بود تا تنش را بلرزاند.. که به سمتم چرخید وسراسیمه پرسید _چه عکسی؟ وحشت آن لحظات دوباره روی سرم خراب شد.. و نمیدانستم این عکس همان بین مصطفی و ابوالفضل است... 😑 که به سرعت از جا بلند شد،.. موبایلش📱 را از جیبش در آورد و از من فاصله گرفت تا صدایش را نشنوم، اما انگار با ابوالفضل تماس گرفته بود😥 که بلافاصله... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ همین اندازه نفسم یاری کرد.. وخواستم پیاده شوم که دلواپس حالم صدا زد _میتونید پیاده شید؟ صورتم را نمیدیدم اما از سفیدی دستانم میفهمیدم صورتم مثل مرده شده و دیگر خجالت می کشیدم کسی نگرانم باشد.. که بی هیچ حرفی در ماشین را باز کردم و پیاده شدم... خانوادههای زیادی گوشه و کنار صحن نشسته و من تنها از تصور حال مادر و خواهر سیدحسن میسوختم.. که گنبد و گلدسته های بلند حرم حضرت سکینه(س) در گریه چشمانم پیدا بود و در دلم خون میخوردم..💚😭 کمر مادرش را به دیوار سیمانی صحن تکیه دادم.. و خودم مثل جنازه روی زمین افتادم تا مصطفی برگشت... چشمانش از شدت گریه.. مثل دو لاله پر از خون شده بود و دلش دریای درد بود که کنارمان روی سر زانو نشست.. و با پریشانی از مادرش پرسید _مامان جاییت دردمیکنه؟😥 و همه دل نگرانی این مادر، بود که سرش را به نشانه منفی تکان داد و به من اشاره کرد _این دختر رنگ به روش نمونده، براش یه آبی چیزی بیار از حال نره! چشمانم از این همه به زیر افتاد.. و مصطفی فرصت تعارف نداد که دوباره از جا پرید و پس از چند لحظه با بطری آب برگشت... در شیشه را برایم باز کرد و حس کردم از سرانگشتانش محبت می چکد که بی اراده پیشش درددل کردم _من باعث شدم...😓😢 طعم تلخ اشکهایم را با نگاهش میچشید و دل او برای من بیشتر لرزیده بود که میان کلامم عطر عشقش پاشید سیده سکینه شما رو به من برگردوند! نفهمیدم چه میگوید، نیمرخش به طرف حرم بود.. و حس میکردم تمام دلش به سمت حرم میتپد که رو به من... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
YEKNET.IR - shoor - hafteghi 26 mehr 1402 - hanif taheri.mp3
3.86M
احساسی 🍃تا ترک نشه قرار هیئتم هر هفته 🍃اون راهی رو من میرم که هر کسی نرفته 🎙 👌بسیار دلنشین 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
YEKNET.IR - shoor - hafteghi 26 mehr 1402 - hanif taheri.mp3
3.86M
احساسی 🍃تا ترک نشه قرار هیئتم هر هفته 🍃اون راهی رو من میرم که هر کسی نرفته 🎙 👌بسیار دلنشین 🔻کانال کشکول معنوی🔻↙️ 🕋 @kashkoolmanavi 🕋
💢بی تو با خاطره هایت چه کنم ...💔 🔹آخرین عکس یادگاری از شهید در دهه 1360در ورودی باب الرضا علیه السلام شهید مجید رکنی پور فرزند حسن متولد 1345/12/21 محل تولد : اصفهان تاریخ شهادت : 1367/09/19 محل شهادت : پاسگاه پيران -زاهدان 🌷انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شادی روحش صلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢شهید مجید رکنی پور در یکی از محلات قدیمی اصفهان در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. وی تحصیلات خود را در دوره ی ابتدایی در دبستان کمال و دوره ی راهنمایی را در مدرسه چمران و دوره متوسطه را در هنرستان فنی رازی به سپری کرد. 🔹او فردی دلسوز و مهربان برای همه و عصای دست پدر و مادر بود و پیوسته ایشان را یاری می نمود و چنانچه فردی را نیازمند یاری می دید از هیچگونه کمک و مساعدتی به ویژه برای مستمندان دریغ نمی کرد. او به دو چیز علاقه وافر داشت، یکی خواندن نماز در مسجد و دیگری تلاوت کلام الله مجید. 🔹وی انقلاب اسلامی را دوست میداشت و قلبش برای امام امت، معمار کبیر انقلاب می تپید. وی در دوران جنگ تحمیلی علاوه بر اینکه در دانشگاه قبول شده بود و یک سالی هم بود که به دانشگاه می رفت، نتوانست دیگر طاقت بیاورد و پیوسته این نکته را یادآوری می نمود که من چگونه می توانم درس بخوانم و ببینم جوانان میهنم در جبهه های نبرد حق و باطل ندای رهبر خویش را لبیک گفته و برای پاسداری از اسلام و میهن خویش به خاک و خون می غلتند. 🔹از این رو درس را کنار گذاشت و به خدمت مقدس سربازی رفت و پس از یک سال، هنگامی که به مأموریت رفته بود در جاده ی زاهدان به آرزوی قلبی اش که همانا شهادت بود دست یافت. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. 🔹البته خاطرات زیاد است و فقط به یکی از آنها بسنده می نمایم. هنگامی که فرزندم نوجوانی بیش نبود، ما در منزل خودمان قالی بافی می کردیم، ایشان با من که مادرش بودم قراری گذاشته بود. به این صورت که در ازای کمک به من در امر قالی بافتن مزدی دریافت کند. او اوقات فراغت خویش را پیش من می¬آمد و تا آنجایی که توان داشت برایم قالی می بافت و بعد مزدی را که با مرارت زیاد به دست می آورد در راه خیر هزینه می نمود 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊قدرت شهدا 🌹دایورت شماره حاج حسین یکتا به حاج حسین کاجی ✅حتما ببینید 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مأمور شهید به چند هموطن جان دوباره بخشید 🔹اعضای بدن شهید علی بیات از مأمورین یگان ویژه فرماندهی انتظامی زنجان به چندین هموطن جان دوباره بخشید 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢 | 🔻شهید شدن دل می خواهد دلی که‌ آنقــدر قوی باشدوبتواندبریده شود از همه تعلقات... دلی که آرام،له شود زیر پایت به وقت بریدن و رفتن... و شهدا "دلدار بی دل" بودند...! اللّهُمَّ ارزُقنا توُفیق الشَّهادة في سَبيلک 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
#شهیدانه 💢خواستیم با حرف‌هایمان، راه شهدا را ادامه دهیم اما دیدیم راه شهدا رفتنی‌ است نه گفتنی. 🔹این زندان دنیا، این گناهانِ بی‌شمارمان آخر لنگ می‌کند پای رفتن را..! #با_شهدا_گم_نمی_شویم #قدیمی #خاطرات 🔻شهیدمحمود غیاثی در پنجم اسفندماه سال 1338در شهر یزد به دنیا آمد. محمودتحصیلات ابتدایی خود را در دبستان صدیق و دوره‌ي متوسطه را در دبیرستان امیرکبیر گذراند. 🔻آن بزرگوار، بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و نیز اخذ مدرک دیپلم، برای خدمت به اسلام و مملکت خود عازم خدمت سربازی شد. آن رزم آور شجاع بعد از 8 ماه خدمت، عاقبت در صبح روز 21آذر ماه سال 1359، هنگامی که در سنگر به نماز ایستاده بود، توسط مزدوران به شهادت رسید. 🔻پیکر آن شهید که در سقّز (کردستان) خون پاکش را نثار راه حق نمود، در روز 23 آذر یـعنی دو روز بـعد از شـهادتش روی دست مردم شهید‌پرور یزد تشیيع و در گلزار شهدای خلدبرین به خاک سپرده شد. 🌷انتشار تصاویر قدیمی شهید به مناسبت سالگرد شهادت ...شادی روحش صلوات 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢امان از آخرین بار ها 🔹 شهید امین افشاری پور 🔻شهید مدافع وطن امین افشاری پور متولد سال1368 شهر کرمان، پرسنل یگان تکاوری ۱۱۴ بم حدود ساعت ۲۲:۳۰ ،در حال گشت زنی در محورهای فرعی و مواصلاتی ریگان بود که با یک دستگاه خودرو از قاچاقیان و اشرار مسلح درگیر شده و به شهادت می رسند. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢من با چشم خویشتن دیدم که جانم می رود💔 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
و من یقین دارم که آخر روزی دوست داشتنِ تو عاقبت به خیرم می‌کند 🔻شهيد اكبر واحدی در سال 1338 در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد، دوران ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان را در تهران سپری كرد. در دوره ي تحصيلاتش هميشه شاگرد كوشا و نمونه اي بود. بعد از به اتمام رساندن دوران دبيرستان در دانشگاه اصفهان به تحصيل در رشته فيزیک مشغول شد كه بعد از دوسال با آغاز انقلاب فرهنگی با فعاليت در كميته به جبهه رفت و در سن 21 سالگی شربت شهادت را نوشید. 🔻شهید واحدی در مورخه نوزدهم آذر ماه سال پنجاه و نه در اوایل حمله نیروهای دشمن مزدور بعثی به جنوب کشور در نبرد با کافران بعث و در راه دفاع از خاک و آرمان های ایران اسلامی به شهادت رسید. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
دارد دلِ مـا از تو تمنای نگاهــی محروم مگردان دل ما را ، ڪہ روا نیـست . . .🍃 شهید غلامرضا جوكار فرزند اميرقلي متولد 1337/06/25 محل تولد : آبادان تاریخ شهادت : 1361/09/20 محل شهادت : جبهه سومار 🌷شادی روحش صلوات🌷 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
💢سخت ترین شب زندگی 🔹حدودا ساعت 7شب بود که امین جان تماس گرفت باهم صحبت کردیم حالش یکم گرفته بود گفتم امین چیزی شده از کسی ناراحتی گفت: نه گفتم از من ناراحتی گفت:نه من از تو و زندگیمون راضی ام مراقب خودت و بچه هامون باش من میرم ماموریت هر زمان که کارم تمام شد تماس میگیرم ... 🔻دلشوره عجیبی سراغم آمده بود صد آیه قرآن خواندم تا صبح ذکر گفتم ولی انگار سرنوشت من و فرزندانم از قبل رقم خورده بود تا اینکه ساعت 6صبح خبر شهادت همسرم شنیدم .... شهید امین افشاری پور تاریخ شهادت : 1397/09/20 درگیری با اشرار مسلح -ریگان بم 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa