با هم شوخی میکردیم. میگفتیم شما با این خوشخنده بودنت، در تاسوعا و عاشورا و رمضان دنبال شهادت نباش! برو سیزده بدر حاجتت را بگیر. حواسمان نبود یک روز سیزده بدر مصادف با شهادت مولا میشود.
از خاطرات برادر شهید
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
مۍگفت :
قبلازشوخےنیتتقرّبڪن
وتوۍدلتبگو :
دلیهمؤمنُشادمیکنم ،
قربةاِلےاللّٰھ .🌹
اینشوخیاتممیشهعبادت'!-
#شھیدحسینمعزغلامی'!
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
احتیاط کن؛
توی ذهنت باشد که
یکی دارد مرا میبیند!
دست از پا خطا نکنم،
مهدیِ فاطمه خجالت بکشد...💔
وقتی میرود
خدمتِ مادرش که گزارش بدهد،
شرمنده شود و
سرش را پایین بیندازد!😔
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وقتی جوونایی داریم که برای شهادت از هم سبقت می گیرن؛ آمریکا که هیچ، اسرائیل که هیچ، کل شیاطین هم که با هم جمع نشوند؛ نمی تونن حریف جمهوری اسلامی ایران بشن./یاس
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
سلام بر شهیدروحاللّٰهقربانی
🌹 که می گفت :
«شهادت خوب است،
اما #تقوا بهتر...
تقوایی که در قلب است
و در رفتار بروز پیدا می کند! 🌿»
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
پرکارۍوکمخوابـے
ویژگےاصلیشبود؛
آنچنانکهکاردرروز
جمعهراهمدریکےاز
جلساتادارۍبهتصویب
رساندهبود؛بهاینترتیب
عملاًکارشتعطیلےنداشت.
معتقدبود:شهادتمزدکسانےاست
کهدرراهخداپرکارند...
#شهید_محمودرضا_بیضایـے💞
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌹ماجرای حاج احمد با بانوی دوعالم حضرت زهرا (س)
🔸عملیات بیت المقدس بدجوری مجروح شد.ترکش خورده بود به سرش با اصرار بردیمش اورژانس.
میگفت:«کسی نفهمه زخمیشدم.همینجا مداوام کنید».دکتر اومد گفت:«زخمش عمیقه،باید بخیه بشه».بستریش کردند. از بس خونریزی داشت بی هوش شد.
یه مدت گذشت.یکدفعه از جا پرید.
گفت:«پاشو بریم خط».قسمش دادم.
گفتم:« آخه توکه بی هوش بودی،چی شد یهو از جا پریدی»؟
گفت:«بهت میگم.به شرطی که تا وقتی زنده ام به کسی چیزی نگی.
وقتی توی اتاق خوابیده بودم،دیدم خانم فاطمه زهرا(س)اومدند داخل.فرمودند:«چیه؟چرا خوابیدی؟» عرض کردم:«سرم مجروح شده،نمیتونم ادامه بدم». حضرت دستی به سرم کشیدند و فرمودند:«بلند شو بلند شو،چیزی نیست.بلند شو برو به کارهایت برس»
به خاطرهمین است که هر جا که میروید حاج احمد کاظمیحسینیه فاطمهالزهرا ساخته است...
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۸۴
آن لحظات حتی انتظارش هم شیرین بود و خبر به دنیا آمدن حسنا شیرینی بیشتری داشت،ولی الان دلم میخواست ساده و بی ریا به خدا بگویم؛(به خاطر چشم انتظاری دخترهای جلیل ،خدا جون قربون مهربونیت بشم،جلیل از این اتاق سالم بیرون بیاد).فکر میکنم بیشتر از دوساعت طول کشید تا اینکه پزشک جراح از اتاق عمل بیرون آمد. هردوی ما برای جویا شدن از حال جلیل همراه پزشک تا وسط راهروی بیمارستان رفتیم.پزشک گفت:باید سریع منتقل کنید به یک بیمارستان مجهز،دمشق یا تهران،فرقی نداره.به خاطر جراحت زیادی که داشت ،ما یکی از کلیه ها را برداشتیم،طحال و روده اش هم خیلی آسیب دیده و.....).
ابوحسنا شروع کرد به هماهنگی لازم. درخواست بالگرد امدادی داد که فردا جلیل را منتقل کنیم به لازقیه و بعد هم دمشق.از دمشق هم بااولین پرواز باید به تهران برمی گشت.تا غروب ،من و ابوحسنا ماندیم بیمارستان،اما هنوز جلیل به هوش نیامده بود و این دل شوره ی هردوی ما را بیشتر کرده بود.ابوحسنا به من گفت:برگرد آکادمی،کارهات رو ردیف کن و بیا همراه جلیل برو تهران.یکی از ما باید همراهش باشه و توی مسیر مراقبش باشه. من قبول کردم و با ابوحسنا خداحافظی کردم.به آکادمی برگشتم،لباس هایم را عوض کردم و شستم.تمام وسایلم را جمع کردم و لیست کارهایی که باید انجام میشد را روی تخته وایت برد کارگاه نوشتم.بچه ها یکی یکی تماس میگرفتند و از حال جلیل باخبر می شدند. بین همه ی کارهایم با خانه تماس گرفتم. با مامان و بابا صحبت کردم و بعد هم به روح الله زنگ زدم.بعد از تلفن به روح الله با مصطفی برای پاک سازی تل حاصل صحبت کردم و برای کار توجیهش کردم. بعد نماز فرصت کردم به حسین هم زنگ بزنم.با حسین در مورد سختی شرایط کار صحبت کردم.حسین گفت((نمیآی ))؟؟بیشتر از چهل روز شد؟؟
اینجا کار زیاده به این شرط میام که باهم برگردیم منطقه، حسین مکث کوچکی کرد و گفت:(باشه ،تو بیا مرخصی،من قول میدم باهم برگردیم.
بعداز تماس با حسین به درخواست فرماندهی برای جلسه ای به اتاق ایشان رفتم.قبل از هرچیزی جویای حال جلیل شدند بعد هم جانشین جلیل مشخص شد.بعد از جلسه با علائ از بچه های حزب الله هماهنگ کردم که فردابرای پاک سازی تل همراه مصطفی باشد.بین کارهایم وقت کردم یکی دومرتبه با ابوحسنا تماس بگیرم و جویای حال جلیل باشم.وقتی شنیدم جلیل به هوش آمده، کمی خیالم راحتتر شد.تصمیم گرفتم به محمدحسین پیام دهم و بخواهم برایدبهترشدن حال جلیل در هیئت دعا کنند.برای همین برایش پیام دادم و گفتم:برای یکی از بچه ها خیلی دعا کنند.محمدحسین چندبار پرسید:کی برمیگردی؟باید بیایی ردیف کنی من باتو بیام منطقه.)قبل از خداحافظی برایش دادم :((پیامی از دیار شهدا)).
شادی روح شهدا صلوات
#ادامهدارد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
بهش گفتم؛
چراBMWرا ولکردی
مدافعحـرمشدی...؟!
نونتکمبودیاآبت..
گفت:عشقـمکمبود…!
#شهیداحمدمحمدمشلب🕊
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سامانه جدید موشکی سپاه
قاتل جنگندههای آمریکایی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
همسر شهید امیر سیاوشی:
ظهر شده بود. برای ناهار کنار یک رستوران ماشین رو نگه داشت.
رفت ناهار گرفت و آورد تو ماشین که با هم بخوریم چند دقیقه ای که گذشت یکی از این بچه های فال فروش به ماشینمون نزدیک شد.
امیر شیشه رو پایین آورد و از کودک پرسید: غذا خورده یا نه؟!
وقتی جواب نه شنید، غذای خودش رو نصفه رها کرد و دست بچه رو گرفت و برد تو رستوران....
وقتی برمیگشتن کودک میخندید و حسابی خوشحال بود.
#شهیدانه
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌟#رفیق_مثل_رسول 🌟۸۵
دلم میخواست به محمدحسین بگویم برایم روضه حضرت زینب ع بنویس تا بخوانم و دلم آرام شود،اما میدانستم بعد هیئت حتما خیلی خسته است،برای همین حرفی نزدم و خداحافظی کردم.
تمام شب سرگرم انجام کارهایم بودم.یاد تمام دوستانم افتادم.به این فکر کردم که همگی آن ها بیشتر از هرچیزی برای من رفیق هستند و این رفاقت زیباترین دل بستگی من در این دنیاست.کنار آن خندیدن ،گریه کردن،تلاش کردن و خیلی چیزهای دیگر را تجربه کردم همراهشان معنی واقعی صفا و صمیمیت را یاد گرفتم.بچه های بامرام و صادقی که تلاش کردم مثل خودشان باشم و برآب تک تکشان یک رفیق باشم مرور این خاطرات این تلنگر را به من زد که حتی بعد از شهادت هم دل تنگ دیدنشان میشوم.خنده ام گرفته بود،نزدیک های سحر بود و من انگار نشسته بودم روی قالی هزار رج زندگی ام دست می کشیدم،خیلی از تنهایی ها،غصه ها و مشکلاتم را با گره رفاقت رفو کرده بودم و این تنها گره ای بود که دلم می خواست برای همیشه محکم باقی بماند.
بعد نماز صبح با علاء و مصطفی برای پاک سازی به تل حاصل رفتیم.سرمای هوا تا وقتی به جانمان می نشست که آستین همت را بالا نزده بودیم.مشغول کار که شدیم،سرما هم بی خیال چرخیدن دورما شد.فکر کنم تا حدود ساعت یازده قسمت زیادی از منطقه را پاک سازی کردیم.برای انجام کار به آکادمی برگشتم و قبل از هرچیزی اول جویای حال جلیل شدم.ابوحسنا گفت:(درد خیلی شدیدی داره،اون قدر بهش مسکن زدن که از هوش رفته).بعد هم از من پرسید :برنامت چیه؟
_دارم جمع و جور میکنم بیام پیش شما.
_باشه منتظرتم.
تلفن را قطع کردم رفتم برای نماز،یکی از بچه ها یک سیب تعارف کرد،یک گاز کوچک زدم و بویش کردم،رایحه خیلی خوبی داشت.یک لحظه فکر کردم اینجا وسط منطقه ،سیب به این قرمزی از کجا آورده است.برگشتم.دیدم انتهای سالن در حال گپ زدن با بچه هاست.تلفنم زنگ خورد، مصطفی گفت:مصطفی گفت:خلیل جان میای کمک کنی،؟ _چی شده؟؟
_کارمون سخت شده،من دارم میام دنبالت که بیای.نمازم را خواندم برگشتم کارگاه و یک سری وسایلم را برداشتم.
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#رسول_خلیلی
#ادامهدارد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷صبر را سرلوحه خود قرار دهید و مطمئن باشد که هر کسی از این دنیا خواهد رفت و تنها کسی که باقی میماند خداوند متعال است اگر دلتان گرفت یاد عاشورا کنید و مطمئن باشید غم شما از غم ام الصائب خانوم زینب کبری (س) کوچک قرار است روضه ابا عبدلله و خانوم زینب کبری فراموش نشود و حقیقتا مطمئن باشید که تنها با یاد خداست که دلها آرام میگیرد.
"شهید مدافع حرم محمدرضا دهقان امیری"
🌷شما در قبال فرزندان و برادران و خواهران خود كه آشنائی با احكام و مسائل اسلامی ندارند مسئول هستيد بايد آنان را آشنا به فرامين الهى تا آنجايی كه توان داريد بنماييد, اينقدر بى تفاوت از مسائل نگذريد شما در آخرت بايد جوابگو باشيد, دستورات اسلام را عاميانه برايشان تشريح كنيد.
فرماندهٔ گردان ابوالفضل لشگر ۱۶ قدس گیلان
"سردار شهید حجت نظری"
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌷تلاشهای بی وقفه شهید در کسب تجربه و مطالعههای بیامان، نظم و انضباط، اطاعت پذیری و برخورداری از هوش و استعداد خدادادی، ایمان، اخلاص و اعتقاد به هدف الهی، از او یک مربی ممتاز و متمایزی نسبت به سایر همکاران ساخته بود.
"شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
28.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا به وسعتِ دمشق و کربُبلا
و ایران...
اندوه جاریاست.
در خاطراتِ این آب نوشته اند ماجرای مَشک را...ماجرای عباس را... ماجرای حاجاحمد را...
اینجا به مقدارِ اروند
فرات هم جاری ست!
اروند.... (قسمت اول)
.
.
راوی: علی زین العابدین پور
باهمکاری موسسه فرهنگیِ شمیم عشق
#ماه_رمضان
#امام_زمان
#علی_زین_العابدین_پور
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
〰درگیری لفظی یه خانم بی حجاب با حاج آقا راجی در ورودی حرم امام رضا علیه السلام
🔹️خانمی ورودی حرم رضوی داشت داد میزد که من نمیخوام #با_حجاب برم داخل
تاچشمش به من افتاد فریادش بیشتر شد و گفت:
شما #آخوندا ۴۵ساله امام رضا هم برای ما نذاشتین
🔸️گفتم:
خواهرم، فرح که زن شاه بود و توی فساد سرآمد؛ وقتی میرفت حرم #چادر سرش میکرد.
گفت:
اگه حرفت رو ثابت کردی من #پوشیه میزنم و اگه دروغ گفته باشی... [یک حرف زشتی زد]
با گوشی تا بهش نشون دادم
یِکَم عقب عقب رفت و بعد گفت:
اصلا مگر اون موقع حرم بوده؟
💥بعدش هم چند تا فحش داد و رفت
✍ سید محمدحسین راجی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید | روایت شنیدنی
ازشهیدعزیزسرداردلها
شهید حاج قاسم سلیمانی از رزمندهای که به شکل عجیبی به آرزوی خودش رسید
🔸رزمنده ایرانی که با لباس و پلاک عراقی در کربلا دفن شد!
یاد همه عزیزان آسمانی باذکر صلوات❤️
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
🌟#رفیق_مثل_رسول🌟۸۶
از در کارگاه که خواستم بیرون بیایم،یاد شعری افتادم.تصمیم گرفتم برای خداحافظی، برای بچه های تخریب هم یک شعر بنویسم.پای وایت برد رفتم و با ماژیک قرمز نوشتم:((کز سنگ ناله خیزد،روز وداع یاران)).
نگاهی به کارگاه کردم،همه چیز مرتب سرجای خودش چیده شده بود.دلم میخواست روح الله حتما اینجا را میدید که چقدر مرتب همه چیز را مرتب چیدم.در کارگاه را بستم و همراه مصطفی و علاءبه سمت تل حاصل رفتیم.وقتی رسیدیم پای کار،همه تله هایی را که خنثی کرده اند،به ردیف یکجا چیدند.گفتم:((خب مشکل چیه؟؟))مصطفی گفت:((تا اینجای کار را خوب پیش بردیم،اما دو سه تا تله،اون بالا زدن،نمیدونیم باید چی کارش کنیم،معلوم نیست سیستمشون چیه؟برای همین گفتیم خودت بیایی باهم بریم بالا.))باران زمین را حسابی شُل و گِل کرده بود.قدم از قدم برمیداشتیم ،گِل مثل سریش به پوتین هایمان می چسبید. مصطفی گفت:این همه لباس شستی و تیپ زدی،ببین چی شد؟خندیدم و گفتم :متوجه نشدی؟کلی هم ادکلن زدم.علاء سرش را تکان داد و گفت:(حاسّه الشم،خلیل عالی).مصطفی سرش را نزدیک گوشم آورد و گفت:یعنی چی؟گفتم:میگه بوی عطر خلیل عالیه.
مصطفی با شیطنت گفت:خودم متوجه شدم،خواستم ببینم فهمیدی چی گفت یا نه!
هرسه نفر خندیدیم.آن قدر آرامش و اطمینان قلبی داشتیم که بیشتر شبیه این بود که آمدیم برای گردش تا پاک سازی و من این حال خوب را دوست داشتم.
چند قدمی از لب جاده به سمت تپه رفتیم،بالای سرکار که رسیدیم،دیدم تا جایی که توانستند کار را پیش بردند،اما دو قسمت اصلی خنثی نشده بود و به اصطلاح تله را زخمی کرده بودند.چندتا سیم آویزان مانده بود،تایمر از کار افتاده بود،اما تله کاملا نبض داشت.سیم چین،انبردست،کاتر،...داخل جیب خشابم بود.کمی فاصله گرفتم و سوئیچ را به مصطفی دادم،گفتم((بی سیم و تلفن را خاموش کن،بذار توی ماشین.چندتا وسیله هم با خودت بیار.قبل از اینکه خیلی از من فاصله بگیرد،صدایش کردم،کلید اتاق و کمدم را به سمتش پرتاب کردم و گفتم:بیا اینا دستت باشه. قبل از اینکه بنشینم پای کار،نگاه کردم،دیدم علاء خیلی نزدیک من ایستاده،لبخندی به او زدم و گفتم:برای چی چسبیدی به من؟یکم برو عقب تر چیزیت نشه.
#ادامهدارد
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
❇️ مثل میز پایین ترین رده باشد
☑️ می خواستیم در دفتر بازرسی برایش میز بیاوریم، نمی گذاشت. می گفت:
🔸 میز من نباید با میز پایین ترین رده فرق داشته باشد.
⬅️ به نقل از مسئول دفتر شهید صیاد شیرازی بر گرفته از کتاب «یادگاران»
💎 رمز موفقیت
☑️ امیر سرتیپ غلامحسین دربندی از دوستان و همرزمان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در نقل خاطراتی از شهید و رمز موفقیتهای بیشمار او در زندگی چنین روایت میکند:
🔹 از صیاد شیرازی سوال کردند رمز موفقیت شما در زندگی چه بود؟
▫️ گفت:
🔸 من هر موفقیتی در زندگی به دست آوردم از نماز اول وقتم بود.
⚠️ مواظبِ همان قدم اول باش
❇️ «دنیا آدم را آهسته آهسته در کام خود فرو می برد؛ قدم اول را که برداشتی تا آخر میروی باید مواظبِ همان قدم اول باشی»
🖊 شهید سپهبد علی صیاد شیرازی
🗓 سپهبد شهید#علی_صیاد_شیرازی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی: اگر انسان وجودش پر شد از محبت خدا و حُبّ به خدا، همه ی این وجود تهی میشود از محبت های دیگر و موضوعات دیگر، لذا کارخانه ی او، زندگی، دنیای او، متعلقات او تحت تاثیر این تعلق قرار می گیرند و او را بی قرار میکنند، به سمت خود می کِشند.
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 #کــلامشهـــید
خدایا ما که حسینگونه زندگی نکردیم،
تا حسینگونه به شهادت برسیم
پس خدایا ما را حرگونه بپذیر!
شهید سیداصغرخبازی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 وصیتنامه شهید شیرازی نسبت به حجاب
🔏 خواهرم تو را سفارش میکنم به حجاب، که همانا حجاب سپر امن الهی است ...
شهید#رمضانعلی_شیرازی
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 من برای این صحنه میتونم بمیرم ...
خدایااا ...🥺🌱
.................
🍃
28.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفر به سرزمین رازهای عاشقیِ اروند، شاهدِ خروشانِ ایثارهایِ بیصدا...
اینجا به وسعتِ دمشق و کربُبلا و ایران..
اندوه جاریاست.
اروندْ هر چیزی را که در مسیرش باشد می بَرَد، حتّی دل راـ... (قسمت چهارم)
🔻عشق یعنی یه پلاک 🔻
🆔 @pelak_shohadaa