پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرت_دلبر 🔍 #قسمتچهلوسوم 🔴 مغبون گفت : کاری از دست
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمتچهلوچهارم
😔 امیر انتخاب من بود یا
تقدیرم نمیدانم.
🔴 جوانتر از آنی بودم که بازیهای
روزگار را درک کنم فقط میدانستم
دوستش ندارم چون با من متفاوت
بود ، اهل نماز نبود و چارچوب مرا
نداشت ، مشروب مصرف میکرد و
سیگار میکشید ، هر چند که شب عقد
به من قول داده بود که هیچوقت او را
مست نخواهم دید .
از حلال بودن کامل مالش هم مطمئن
نبودم از بخشی که میدانم حلال است
دین پدرم را پرداخت و آبروی پدرم را
خرید و خانوادهام را حفظ کرد.
🖤 ولی چیزی که مرا عذاب میداد عشق
خالص امیر به من بود ، کاش دوستم
نمیداشت و لااقل اینهمه مرا
نمیخواست تا تکلیفم با او روشن
میشد با این محبتهای امیر و حس
دینی که به او داشتم فکر طلاق عذابم
می داد.
🔴 اما هیچ کدام از کارهایش نمیتوانست
یاد مرتضی را از ذهنم خارج کند و این
سخت ترین قسمت ماجرای زندگیم بود.
❤️ به توصیهی مرتضی چند روز بعد از
برگشتن به کرج با عمه فاطمه قرار
گذاشتم و به دفترش رفتم ، بهتازگی در
دانشگاه آزاد تهران کار خود را شروع
کرده بود ، برایش گل رز خریدم ، عمه با
خوشحالی پذیرای من شد .
🌸 جلسه اول برایش اشک ریختم و از
دلتنگی بابایم گفتم ، علت ازدواج با
امیر را هم شرح دادم.
#ادامهدارد
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0