هدایت شده از هیئت موکب الزهرا(س)
#تلنگر
وقتی روضه میخوانند
ننشینید نگاه کنید!
چون قساوت میآورد
حداقل یک عکس العملی نشان دهید
و لو اینکه سرتان را پایین اندازید...
آیت اللّٰه جاودان
هیئت موکب الزهرا👇👇
@heyatalzahra
عقل معاش مۍگوید که شب هنگام خفتن است، اما عشق مۍگوید چگونه میتوان خفت وقتی که جهان ظلمتکده کفرآبادی است که درآن احکام حق مورد غفلت است؟
🌷شهیدسیدمرتضی آوينی🌷
#شبتون_شهدایی🕊✨
| @pelakkhakii
هدایت شده از اندیشکده ادیان و عرفان🍁
•●❥پیام حسین را دریافت کردی بانوی چادری؟!❥●•
چادر به سر کرده ای و عکست را با هفت قلم آرایش پست می کنی و هشتگ میزنی "سر ارباب سلامت حرف مردم بدرک!"
کمی ترمز لطفا!
عزادار اربابی بانو!؟ اگر زبانم لال عزادار عزیزانت هم بودی اینچنین آراسته می بودی؟! زینب را به یادت بیاور لطفا..نانجیبان را هم..که برای کشیدن چادرش چگونه می جنگیدند..همان که ندید قد و قامتش را نامحرمان..اکنون فکری بکن به حال آلبوم خصوصی ات در پیج عمومی! چادر حرمت دارد و پوشش برتر است نه قابی که با آن رنگین کمان قلمکاری روی صورتت را بیرون بیندازی....
•°•
دعوتید به اندیشکده ادیان و عرفان👇
https://eitaa.com/adyanoerfann
هدایت شده از هیئت موکب الزهرا(س)
🌹حاج حسین یکتا :
🌷... گفت : عراقیا از تَه ستون دارن میان داخل و به بچه ها تیر خلاصی میزنن
من بیسیم رو روشن میزارم و از اونطرف بچه ها روضه بخونن
می گفت روضه می خوندن
از اونطرف پشت بیسیم گفت آقا مهدی (باکری) اومدن بالاسرِ من، خدا حافظ
آدم تیر خلاصی بخوره موقع روضه خوندن
قشنگه؟؟
آدم شهید بشه تو بغل امامِش
مثل عبدالله
به این میگن مُستَشهَدین بَین یَدَیه ...
بچه ها!
شهادت رو تو هیئت بگیرید..
👇👇👇👇👇
دعوتید به هیئت موکب الزهرا س
@heyatalzahra
هدایت شده از هیئت موکب الزهرا(س)
🏴آیت الله مجتهدی تهرانے(ره):رفتن به روضه یڪ عبادت مهم است
▪️ حبیب ابن مظاهـر را در خـواب دیدند به او گفتند با این مقامۍ کہ دارے چه آرزویۍ دارے؟
▪️حبیب گفت آرزو دارم زنـده شوم و بہ مجالسۍ کہ ذکـر مصیبت حضرت اباعبدالله علیہ السلام را مےکنند بروم بنشینم و در مصیبت اهل بیت گریه کنم
▪️من در زمان بچگی این را از منبرے های قدیمی شنیدم خود گریه کردن یک چیزی است « مَنْ اَبْڪـٰی وَجَبَتْ لَـہُ الْجَنَّة» کسی که گریه کند یا بگریاند مثل منبرے ها کہ روضه مۍ خوانند و مـردم را مۍگریاند یا تباکۍ کند یعنے گریه ات نمی آید دستت را جلوے چشمت بگذار به این عمل تباکی می گویند «بهشت بر او واجب می شود»
▪️اینقدر گریه بر امام حسین علیه السلام ثـواب دارد آیت الله خوانساری رحمت الله علیہ با آن همه علمی کہ دارد باز هم ترس خدا را دارد می گوید من دست خالے هستم و فقط بہ یک عملم خیلی امید دارم و آن این است کہ هـر جا که روضه بود میرفتم و می نشستم و بر مصیبت امـام حسـین علیه السلام گریہ میکردم.
دعوتید هیئت موکب الزهرا👇👇
@heyatalzahra
موکب الزهرا در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Heyatalzahra
قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرمودهاند: کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را میلرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار میسازد.
و تو ای آن که در سال شصتویکم هجری قمری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بودهای و اکنون، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت، پای به سیاره زمین نهادهای، نومید مشو که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار میکشد تا تو زنجیر خاک از پای ارادهات بگشایی و از خود و دلبستگیهایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان، خود را به قافله سال شصتویکم هجری قمری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی...
#شهیدسیدمرتضیآوینی
#فتحخون
دعوتید به پلاک خاکی👇👇🕊🌷
@pelakkhakii
👆👆
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
حرمله و شمر و یزید نمرده اند
زنده اند و نفس می کشند و
به جرم به تن داشتن لباس پیامبری آدم ها را سلاخی می کنند...
کودکان را یتیم
و دل هایی را داغدار.
محمد تولایی طلبه جوان مشهدی پرکشید و رفت.. و سه طفل کوچکش دیگر دست استوار مردی بنام #پدر را برسرشان نخواهند دید...
تسلیت گفتن است برای شهادت مظلومانه اش کار سختی است...برای بی گناه کشی باید خون گریست
@saharshahriary
نجوای عاشقانه
شهید دکتر مصطفی چمران
با سیدالشهدا...😢
«ای حسین! در کربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی، می بوسیدی و وداع می کردی.
آیا ممکن است هنگامی که من نیز به خاک و خون خود می غلتم; تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری و عطش عشق مرا به تو و به خدای تو سیراب کنی؟
از این دنیای دون می گریزم. از اختلافات، خودنمایی ها، غرورها، خود خواهی ها، سفسطه ها، مغلطه ها، دروغ ها و تهمت ها خسته شده ام.
احساس می کنم که این جهان، جای من نیست.
آنچه دیگران را خوشحال می کند; مرا سودی نمی رساند.
سرورم! آمده ام تا در رکابت علیه کفر و ظلم و جهل بجنگم.
با همه وجود آمده ام. تاسوعاست . گروهی بزرگ از یزیدیان با تانک ها و توپ ها و زره پوش ها و ماشین های زیاد و سربازان فراوان در حرکتند. حق با باطل رو به رو شده است. دشمن سیل آسا پیش می آید و من می خواهم مثل یکی از اصحاب تو در کربلا بجنگم .»
✋😭
پلاک خاکی اینجاست👇👇🌷
@pelakkhakii
پلاک خاکی
صبح زود یکی از اقوام خیلی دورمان که رفتوآمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع
برایم عجیب بود که چطور ما را پیدا کرده و سر از اینجا درآورده.🤔
برایمان گفت:
«از حضرت عباس حاجتی داشتم. قبل از شهادتِ مصطفی خواب حضرت عباس رو دیدم. توی خواب به من گفتند:
«نمایندهی من روز تاسوعا داره میاد پیشم. برید پیش اون.» وقتی بیدار شدم متوجه منظور حضرت عباس نشدم
تا اینکه قضیه مصطفی پیش اومد و عکسش توی گروهها پخش شد. این بار خواب مادر مرحومم رو دیدم که گفت:
«پس چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس؟» بعد مادرم عکس مصطفی رو نشونم داد. نمیدونستم این شهید کیه. بالاخره از این و اون پرسیدم و متوجه شدم از فامیلای خودمونه. این بود که راهی شدم تا به تشییع برسم!»
#مادر_شهید
# شهیدتاسوعا
#مصطفیصدرزاده
👇👇👇👇👇
@pelakkhakii
دلنوشته محمد حسین برادر شهید مصطفی صدر زاده
اول محرم امسال هم بوی مصطفی رو میده .
تو مسیر بنر ها رو یکی یکی نگاه میکردم با خودم میگفتم چقدر بده که تو شهریار از شهدای مدافع حرفی نیست در صورتی که مدافعان و شهدای مدافع در شهریار کولاک کردن مسئولین شهر چرا فقط موقع انتخابات و کسب شهرت به یاد شهدا میفتند ... چرا ؟ و مدام این چرا ها رو تکرار میکردم راستش رو بخواید دلم شکست . با همین افکار وارد مغازه شده بودم و داشتم کار های مغازه رو انجام میدادم عکس قبلی آقا مصطفی رو که دم در زده بودم دیگه کهنه شده بود منم از دم در درش اوردم تا وقت کنم عوضش کنم .. یکی از خواهران بسیجی که از ناحیه مرکز تهران جهت دکور سازی هفته دفاع مقدس اومده بود خیلی اتفاقی وارد چاپخونه میشه و از من چنتا سوال در باره قیمت بنر منم قیمت میدم و در باره کارشون سئوال میکنم که گویا برای بچه های نوجوان در هفته دفاع مقدس غرفه دارن و میخوان نمایشگاه بزنن که منهم چنتا نظر دادم و قرار شد بنده کارشون رو انجام بدم این خانم چنتا از کارهایی رو که تو شهر های مختلف انجام داده بود رو عکس گرفته بود و داشتم عکسهاش رو نگاه می کردم که عکس آقا مصطفی تو همه کارها به صورت شاخص رویت میشد با تعجب سوال کردم این غرفه رو کجا دایر کردید گفتن اندیمشک این یکی کجا گفتن دوکوهه یه عکس دیگه رو با دستم نشون دادم که منظورم رو متوجه شد و گفت شلمچه ... گفتم چرا همه جا عکس این شهید و استفاده کردید .
که گفتن: ایشون در زمان حضورشون یکی از بیشترین جاذبه نیرو رو اون هم از نونهالان ، نو جوانان و جوانان داشته . کار کردن با نوجونا خیلی سخته اما ایشون تمام وقتش رو وقف نوجونا کرده و لازم همه جا از این مدافع در عرصه فرهنگی یاد بشه.از من اسامی شهدای فردیس رو پرسیدن که منهم اسامی که میدونستم گفتم و در پایان اسم مصطفی صدرزاده رو نوشت گفتم ایشون که شهید شهریار هستن گفت این شهید باید اسمش همه جا باشه . تا اون لحظه من نسبت آشنایی خودم رو اعلام نکرده بودم موقع رفتن یکی از عکس های آقا مصطفی رو که پرینت گرفته بودم دم در میبینه و با تعجب میگه شما هم که انگار به این شهید ارادت دارید لحظه ای مکث کردم تو دلم گفتم کاشکی خیلی زودتر ارادت پیدا میکردم . گفتم آقا مصطفی برادر بنده هستن ... خوشحال شدم که اگر قدر شهدا و ارزش والاشون توی شهر خودشون مطرح نیست اما به جاش در شهر های مختلف هنوز کار فرهنگی انجام میدن و چه زیبا گفت شهید بزرگوار : باورم این است که شهدا زنده اند .... عکسی از مصطفی و سجاد چاپ و دم در مغازه نصب کردم گفتم شاید با دیدن این عکس هر روز با یاد خدا با دیدن عکس شهدا روزم رو شروع کنم . و امروز اول محرم روز جمعه است ثانیه شمار داره تلاش میکنه که موتور ساعت رو 11 برسونه ... منم از صبح منتظر ساعت 11 موندم که اولین روز جمعه سال 1439قمری را با یاد مصطفی و تمامی شهدای مدافع تحویل کنم .... دستگیر زمینی ها باشید پای ما بد جور به زمین چسبیده که حتی راه رفتن هم برامون سخت شده چه برسه پریدن اما شهدا یاری کنید اگر حتی نشد پرواز کنیم حد اقل درست راه رفتن رو فراموش نکنیم نشه که زمین بخوریم یا اگر زمین خوردیم بلند نشیم... نشه که ما باشیم و شما کنار ما نباشین .. نشه که زمین بخوریم و دستگیری برای بلند شدن نداشته باشیم.
دعوتید به پلاک خاکی👇👇🕊🌷
@pelakkhakii
👆👆
قاسم های انقلاب خمینی
✅ آقای خامنهای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند
فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟»
«حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره».
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
🔸شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟»
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
🔸حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
پلاک خاکی اینجاست👇👇🌷
@pelakkhakii
قاسم های انقلاب خمینی
✅ آقای خامنهای بگویید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند
فریاد میزد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنهای! من باید شما را ببینم»
حضرتآقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟»
«حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره».
حضرتآقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و میفرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟»
شهید بالازاده میگوید: آقا! خواهش میکنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!
حضرتآقا میفرمایند:چرا پسرم؟
🔸شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده میگوید: «آقا جان! حضرت قاسم (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 سالهام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم هر چه التماسش میکنم, میگوید 13 سالهها را نمیفرستیم, اگر رفتن 13 سالهها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا میخوانند؟»
حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و میفرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمیگوید، فقط گریه میکند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش میرسد.
🔸حضرتآقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش میگیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و میفرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید»
حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
پلاک خاکی اینجاست👇👇🌷
@pelakkhakii
🔴چنین موجودی به نظر تو حیرت انگیز نیست!؟
🔰امروز با یک انسان محیر العقول مواجه شدم. فکر نمی کنم که تو هم در تمام عمرت آدمی به این بزرگی و عظمت دیده باشی. حتما ندیده ای! اگر دیده بودی به من می گفتی.
آدمی که می تواند سرنوشت انسان را تغییر بدهد. نه فکر کنی که با سحر و جادو و این حرفها، نه!
✳️با حضورش، با بودنش، با شخصیتش، با روح بلند و دل دریایی اش.
حسابش را بکن، کسی که در رشته ی مهندسی مکانیک در دانشگاه تهران شاگرد اول شده، با بورس تحصیلی به آمریکا آمده، در اینجا دکترا فیزیک کوانتم گرفته، در میان تمام دانشگاه های آمریکا مقام اول را کسب کرده، بلافاصله بعد از اخذ مدرک دکترا، در یک شرکت معتبر آمریکایی با بالا ترین حقوق و امکانات، استخدام شده و درست زمانی که می توانسته محصول زحماتش را بچیند و بیشترین کیف دنیا را بکند، همه ی این ها را رها کرده و رفته لبنان تا دینش را به خدا و پیغمبر و شیعیان مظلوم ادا بکند.
💥میدانی لبنان یعنی چه؟ یعنی آتش گلوله و توپ و تانک و خمپاره! یعنی نفس کشیدن در اضطراب و استرس! یعنی روزی هزار بار مردن و زنده شدن! شاید فیلم های لبنان را از تلویزیون ایران دیده باشی که اسرائیل چه بلایی بر سر این مردم بدبخت می آورد. برای من که شنیدن و دیدنش غیر قابل تحمل است، چه رسد به... .
حتی تصورش را هم نمی توانم بکنم که روزی در چنین فضایی زندگی کنم! نه فکر کنی آنجا مشغول کار مهندسی و تخصصی شده، نه! اسلحه دست گرفته و پا به پای مردم آنجا مشغول جنگیدن شده.
چنین موجودی به نظر تو حیرت انگیز نیست؟!
✅آدم، عزت و احترام و افتخار و شغل کم نظیر و درآمد نجومی و ویلای سه هزار متری در بهترین نقطه آمریکا را رها کند، پناه ببرد به سرزمین نا امنی و فقر و خون و آتش و گلوله؟!
اگر متوجه جوانه زدن دو شاخ روی سر من شدی، بدان که باعث و بانی اش، آشنایی با این آدم بوده است!
حالا دلیلش برای همه این تصمیمات و تحرکات چه بوده است؟
❤️خدا! این خدا خیلی باید خدا باشد که آدم را از اینجا بکند و در آنجا مستقر کند!
من که خدا را به چشم خود ندیده ام! ولی وجود آدم هایی مثل او باعث می شود که آدم به جذابیت چنین خدایی ایمان بیاورد.
📚طوفان دیگری در راه است
✍سید مهدی شجاعی
#دلنوشته
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
@pelakkhakii 👈👈👈🌷🌷🌷
🌺🍃
💢حاج آقاے قرائتے زیبا گفتند :
تیر سہ شعبہ یعنے چہ ؟
تیر سہ شعبہ بہ گلوے علے اصغر زدند.
فرمودند:
تیر سہ شعبہ همین ڪارهایے است
ڪہ ما در ڪوچہ و خیابان انجام دهیم😥
👈همین بد حجابے ‼️
✋سہ شعبہ دارد !🏹
1⃣یڪ شعبہ اش این است 🏹
↩️ڪہ خودمان گناہ مے ڪنیم
2⃣یڪ شعبہ این است🏹
↩️ڪہ دیگران را بہ گناہ انداختیم
آن جوانے ڪہ بہ گناہ مے افتد دراین فضا بہ گناہ مے افتد
3⃣یڪ شعبہ🏹
قلب امام زمان است 😭😭
ڪہ ما نشانہ گرفتیم🎯
😱واے برما ......😭😭
#تیر_سه_شعبه
#حاج_آقا_قرائتی
پلاک خاکی اینجاست👇👇🌷
@pelakkhakii