eitaa logo
پلاک خاکی
2.6هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
5.8هزار ویدیو
40 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رتبه والاے انسان را شهادت لازم است رونق بازار ایمان را شهادت لازم است @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
•💔اے واے بر ایݩ لحظہ هاے استخواݩ سوز پس ڪو؟ چہ شد؟ آݩ قامت رعنا و پیروز😭 😭اشڪ زلال همسرت را ڪس نفهمید فریاد سرخ مادرت را ڪس نفهمید💔• •|😭|•وداع جانسوز همسر و مادر شهید مدافع حرم " " در مشهد مقدس•|😭|• @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔺آماده سازی تابوت شهدای خانطومان جهت طواف در حرم امام رضا (ع) @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
به احترامتان قیام می کنیم.... حرم علی جمشیدی حرم سعید کمالی خوش اومدید... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
یک لحظه فکر کن بعد از ۴ سال پسرت رو اینجوری بغل کنی.... وداع خانواده‌ی با پیکر شهید.. 😔😭 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻📿 @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔹آیت الله جوادی آملی: 🔺اگر كسی [عالِم به زمان باشد و حوادث بر او مشتبه نشود]، نه از تبعید شدن و دادن هراسی دارد، نه از و اهانت شنیدن رنج می برد، بلكه همة‌ این مسایل برای او با «لذّت درونی» همراه است. اینكه می بینید ما در برابر چند تهمت می رنجیم، و در مقابل رنج، صحنه را رها می كنیم، برای آن است كه اوّلاً از بیرون رنج می بریم، و ثانیاً از درون لذّت نمی بریم؛ لذا صحنه را ترك می نماییم. ولی عالمان راستین، اوّلاً از درون لذّت می برند، و ثانیاً رنج بیرون را احساس نمی كنند؛ لذا تا آخرین لحظه ایستاده اند. 🔹شهید بهشتی تمام قد بود...من می دیدم در درس خصوصی مرحوم علامه، او تنها می تواند جوابگو باشد، باهوش! بافهم! باادب!... جای به واقع خالی است، سر تا پا «ادب» بود، سر تا پا محبت بود، مدیریت او هم ممتاز بود ... @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
یک شب خواب حاج همت را دیدم؛ دقیقا در موقعیتی که در پایان‌بندی اپیزودهای مستند «سردار خیبر» هست! با بسیجی‌هایی که در فیلم کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت ایستاده‌‌اند تا با او دست بدهند، ایستاده بودم. حاج همت با قدم‌های تند رسید کنار تویوتا. من دستم را جلو بردم و با او دست دادم و حاجی را در آغوش گرفتم تا معانقه کنم. هنوز دستش توی دستم بود که گفتم: «دست ما را هم بگیرید» و توی دلم نیتم از این حرف طلب شهادت بود که حاج همت در جوابم گفت: «دست من نیست!» از همان شب این خواب و حرف حاج همت برایم مسأله شده بود و مدام فکر می‌کردم چطور ممکن است برآورده شدن چنین حاجتی دست شهدا نباشد. همیشه فکر می‌کردم شهدا باید دست آدم را بگیرند تا باب شهادت به روی آدم باز شود. این قضیه بود تا یک شب که در خانه محمودرضا مهمان‌شان بودم خوابم را برای محمودرضا تعریف کردم. گفت: «راست گفته خب. دست او نیست!» بعد گفت: «من خودم به این رسیده‌ام و با اطمینان و یقین می‌گویم؛ هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است.» @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
مرام‌های خاص زیاد داشت اما بعضی چیز ها برایش قانون بود و خط قرمز داشت و یکی از آن خط قرمز ها این بود: محمدحسین همیشه یکی از دیوارهای خوش اندازه که چشم خورش از بقیه جاها بیشتر بود را به عکس شهدا تعلق میداد و تو باید قبول میکردی که به واسطه عکس شهدا حرمت حضور شهدا را در خانه رعایت کنی وگرنه... قرارداد که تمام میشد و خانه را که میخواستیم عوض کنیم بعضاً عکس‌ها هم نو میشد. یادم هست وقتی پوسترهای کم عرض شهدا مد شده بود محمدحسین کلی ذوق کرد که عکس‌های بیشتری را میتواند در خانه جا بدهد. با این حال ولی همیشه یک پوسترْ تکراری بود؛ قدیمی بود و نه نو میشد و نه قرار بود سایزش عوض شود و آنهم تمثال شهید مبارزه با اشرار جنوب شرق کشور محمد عبدی بود. خیلی دوست داشت مثل محمد عبدی باشد. همیشه از خنده های لحظه‌های آخرش و حین شهادت محمد عبدی میگفت. وقتی فهمیدم اسم جهادی محمدحسین خودمان «عمار عبدی» است اصلا جا نخوردم ولی زمانی که عکس صورتش را در معراج شهدای تهران دیدم، با آن لبخند ملیح آن موقع باورم شد: تا در طلب گوهر کانی کانی تا در هوش لقمه نانی نانی این نکته ی رمز اگر بدانی دانی هرچیز که در جستن آنی،آنی @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
گنبد توست‌ که هر صبح به ما می‌خندد کشوری هست‌ به زیبایی ایران باشد؟! @pelakkhakii 👈👈🌷🕊