eitaa logo
پلاک خاکی
2.6هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.4هزار ویدیو
35 فایل
به محفل رهروان شهدا خوش آمدید❤️🌷 شهدا اگر به دادم نرسید از دست رفته ام... کانال های دیگر ما متفاوت و ناب حتما عضو شوید👇 @saharshahriary @ghonooteghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمتی از وصیت نامه شهید عباس بابایی: .... دراین دنیا فقط پاکی؛ صداقت؛ ایمان؛ #محبت به مردم؛ جان دادن در راه وطن و #عبادت باقی میماند.تا میتوانی به مردم #کمک کن. #داداشِ_گلم با صحبت کردن هم می تونی کمک کنی و جهاد کنی اصلا جهاد تو همینه👌 اینکه بتونی شبهات جوون های اطرافت رو برطرف کنی خودش یک جهاد بزرگه پس کنار نشین🌱 🍃🌹 @pelakkhakii 👈👈🌷🌷
💔 می دانید!؟ ، ماندگار است اما .... فراموش نشدنی... آدم های بامحبت خیلی دوست داشتنی اند، محبتشان نمک گیرت می کند اما عاشق ها.... باید باشند تا چرخ جهان بچرخد... شاید دوست داشتنی نباشند... اما عشق شان باعث می شود دیگران به آنچه می خواهند ، برسند... و 💞 چون آسایش دیگران را به گوشه ی امن خودشان ترجیح می دهند. آنہا ترجیح می دهند عاشقی فداکار باشند که حتی کسی قدرش را نمی داند، تا نقاب زده ای با ژست مهربانی... که با حساب و کتاب ، چرتکه مےاندازد که کجای محبتش بیشتر به نفع خودش تمام می شود و کجای تلاشش بیشتر دیده می شود😏 عاشق بود بےدریغ، محبت مےکرد و انتظار جواب نداشت برای محبتش، منّتی بر کسی نمےگذاشت عشقش را جار نمےزد اما موقع گرفتارےها خوب مےدانستی سراغ چه کسی را باید بگیری تا پناه لحظاتت باشد اگرچه شوخے کردن های ، صدای خنده هایش سر به سر بقیه گذاشتنش... زیاد بود اما... قلب بامحبت و عاشقش نمےگذاشت بےخیالِ غصه بقیه شود... رفیق! تو باید بدانی.... ، پاسخ معمای خلقت است‌ و با خون خود عشقشان را اثبات کرده اند...❣ ... ارنه روزی کار جهان سر آید 😕 ... @pelakkhakii 👈👈🌷
📩 ◄ 🍁شهید مصطفی چمران: خود را بزرگتر از آن می دانم که خود را از کسی دریغ کنم هرچند آنها محبت مرا درک نکــنند. ↬ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
هدایت شده از پلاک خاکی
📩 ◄ 🍁شهید مصطفی چمران: خود را بزرگتر از آن می دانم که خود را از کسی دریغ کنم هرچند آنها محبت مرا درک نکــنند. ↬ @pelakkhakii 👈👈🌷🕊
يا مُقلِب القَلوب ثَبت قَلوُبنا على حُبِ فاطِمة والبراءِة مَن أعَدائها؛ ای دگرگون کننده قلبها ؛ دلهای ما را بر فاطمهۜ و دشمنی با دشمنان فاطمهۜ؛ پابرجا بدار! دعوتید به پلاک خاکے👇👇🌷🕊 @pelakkhakii
همه زنان و دختران بخوانند 👇 حیف و صد حیف  زمانی، را با می‌شناختیم  با گره خورده زیر گلویش، با ادب و متانتش با وقار و سکوتش،   با که ارزش زن و مادر بودنش را صد چندان زیباتر می‌کرد.  با که با زیر می‌گرفت تا مبادا از باد حوادث  آسیبی ببیند  و دست کودکی دیگر که گره خورده بود به لای چادرش و سرشار بود از حس زیبای   ... چه گذشت بر ما؟  به کجا می‌رویم ؟؟؟   چادرها که کنار رفت   واژه‌ی مادر هم سقوط کرد   در پرتگاه بی‌ اصالتی ، در چاله‌ی بی حیایی ،   از مادر  مژه‌هایی چسب زده، ناخن‌هایی کاشته شده  و صورتی رنگی باقی ماند که نه رنگی از داشت، نه رنگی از   کودک هم از آغوش مادر محو شد جایش با هزینه‌ای گزاف جانشین شد    که زمانی تمام وجود مادر را مزین و مستور می‌کرد  آب رفت! و بدن نمایی شد ،   شد ، شد   دست در دست نامحرم شد حرم   ... و آغوش شد آغوش رایگان یا به واقع براستی زیر پای کدامین است ؟؟ و کدام  از دامن چنین زنانی به خواهد رسید ؟؟؟ آیا وقت آن نرسیده که واژه‌ی زیبای مادر و زن را با حیا و حریم،  دهیم ؟؟؟ و جای این  اهریمنی، اندکی  خوی الهی خود را دهیم   و با ، به خود دهیم ؟؟؟؟ حواسمان باشد آغوش در همه‌ی ماست   و این جوانی چند صباحی بیش نیست و خداوند نظاره‌گر ماست......