#میخواهم_شبیه_تو_باشم
شهید دکتر #مصطفی_چمران
خانومش می گفت ما مجسمههای خیلی زیبا داشتیم که بابا از آفریقا آورده بود. خودمان دوتا #همه_را_شکستیم. میگفت: «اینها برای چه؟ #زینت_خانه_باید_قرآن_باشد به رسم اسلام. به همین سادگی».
وقتی مادرم گفت: «شما اگر پول ندارید من برایتان وسایل خانه میآورم»، مصطفی رنجید گفت: «مساله پولش نیست مساله سبک زندگی من است که نمیخواهم عوض شود».
شادی روحش #صلوات
@pelakkhakii 👈👈🌷
🔰 قسمتی از دلنوشته شهید دکتر#مصطفی_چمران
ای حسین!
در کربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی ، می بوسیدی ،
وداع می کردی..
آیا ممکن است هنگامی که
من نیز به خاک و خون خود می غلطم
تو دست مهربان خود را ، بر قلب سوزان من بگذاری!!؟
و عطش عشق مرا به تو
و به خدای تو سیراب کنی؟
#ماملت_شهادتیم
@pelakkhakii 👈👈🌷🕊
🔰 قسمتی از دلنوشته شهید دکتر#مصطفی_چمران
ای حسین!
در کربلا، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی ، می بوسیدی ،
وداع می کردی..
آیا ممکن است هنگامی که
من نیز به خاک و خون خود می غلطم
تو دست مهربان خود را ، بر قلب سوزان من بگذاری!!؟
و عطش عشق مرا به تو
و به خدای تو سیراب کنی؟
@pelakkhakii 👈👈🕊🌷
💠| #چراغ_دهم
شهید #مصطفی_چمران
قسمتی از وصیت نامه:
اینها را به نیت آن ننوشته ام که کسی بخواند و بر من رحمت آورد بلکه نوشته ام که قلب آتشینم را تسکین دهم و آتشفشان درونم را آرام کنم.هنگامی که شدت درد و رنج طاقت فرسا می شد و آتشی سوزان از درونم زبانه می کشید و دیگر نمی توانستم آتشفشان وجود را کنترل کنم، آنگاه قلم به دست می گرفتم و شراره های شکنجه و درد را ذره ذره از وجودم می کندم و بر کاغذ سرازیر می کردم ... و آرام آرام به سکون و آرامش می رسیدم.