🍃🌸﷽🌸🍃
💐إِلَهِي أَمَاتَ قَلْبِي عظِيمُ جِنَايَتِي
خدایا بزرگی جنايتم
به مرگ کشیده دلم را ...
این همان دل است
که باید حرم تو باشد
زنده اش می کنی؟!
" شهیــــدانه "🕊
دلم وقف تو باید گردد ...❣
🌷#مناجات_التائبین
@pelakkhakii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️وقتی به دختر شهید "ابراهیم عشریه" خبر شهادت بابایش رو دادند
السلام علیک یا رقیه
♥️دختر اگر یتیم شود، پیر میشود
از زندگی بدون پدر، سیر میشود
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@pelakkhakii
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله♥️
لذٺِ مــاهِ مبارڪــ ،
سفرِ ڪرببلاسٺ
میـلِ شــب هاے حــرَم ،
میـلِ زیارَٺ ڪردم
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🌷
❥
شعر؛علیه السلام👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1666777100C9ca21a858d
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
شهید سید مرتضی آوینی:
فحش اگر بدهند آزادی بیان است، جواب اگر بدهی بی فرهنگی است! سوالی اگر بکنند آزاد اندیشند، سوال اگر بکنی تفتیش عقاید! تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند، جواب اگر بدهی دروغگویی! مسخره ات بکنند انتقاد است، جواب اگر بدهی بی جنبه ای! اگر تهدیدت کنند دفاع کرده اند، اگر از عقایدت دفاع کنی خشونت طلبی!
حزب اللهی بودن را با همه تراژدی هایش دوست دارم.❤️
@saharshahriary
👈 #بـرای_خـدا_ڪار_ڪنید
🔹یاد #شهید_رجبی بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند.
🔹یاد #شهید_بابایی بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🔹یاد #شهیدحسین_خرازی بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🔹یاد #شهیدمهدی_باڪری بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
آره #یاد_خیلی_شهدا به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه #رضـای_خـدا باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
#شهوتدیدهشدن
#اخلاص
#رضایخدا
@saharshahriary
✅رمضان عجب ماهیست ...
✍خوابیدن مان عبادت حساب میشود. نفس کشیدن مان تسبیح خداست...
یک آیه ثواب یک ختم قرآن دارد. افطاری دادن به یک نفر ثواب آزاد کردن یک اسیر دارد. و تمام گناهان را به عبادت و توبه تو می بخشند...
💥وقتی خدا میزبانِ مهمانی شود معلوم است سنگ تمام می گذارد...
💠: @pelakkhakii 🌷
💟 #دوست_داشتن آدمهای بزرگ
انسان را بزرگ میکند
💟و دوست داشتن آدمهای نورانی💫
به انسان نورانیت میدهد
❣اثر وضعی #محبوب، آنقدر زیاد است که
آدم باید مراقب باشد 💥مبادا به افراد بیارزش علاقه پیدا کند.
❣چه دوستی بهتراز #شهـــدا ⁉️
رفیقت که شهدایی باشد
#توهم_شهید_خواهی_شد...
🌹🍃🌹🍃
@pelakkhakii 👈👈
🔵 امروز #دانشگاه_تهران چه خبر بوده؟ 👆
❌ کی به بعضیا قالب کرده اولویت اول و راس المسائلشون باید #حجاب و #بیحجابی باشه؟! 😐 مشکل دیگه ندارین؟!
❌ خبرنگار فلان #روزنامه چه ربطی به #دانشجو و #دانشگاه داره؟! چرا هر #صنف دنبال حل مشکلات خودش نیس؟
تا کی چشم به دهان #رسانه های #مزدور ..
تا کی #نخودسیاه بجای #مشکلات_اصلی؟
تا کی #بلوا بجای #حل_منطقی مسائل؟
@pelakkhakii 👈👈🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام شهید مدافع حرم
شهید جواد محمدی
درباره #حجاب
قبل از شهادت
@pelakkhakii 👈👈🌹
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
#شهید_مدافع_حرم_جواد_محمدی:
اگر #خدا لطف کرد و #شهادت را نصیبم کرد، بنده از آن #شهدایی هستم که حتما یقه #بی_حجاب_ها و آنهایی که #ترویج بی حجابی می کنند را در آن دنیا خواهم گرفت.
اگر فقط و فقط جواب این یک قلم رو دارید بدید که بفرمایید؛ راه شیطان باز...جاده انحراف دراز!
یکی #خون میدهد، برای حفظ شرافت!
یکی #شرف میدهد برای حفظ فضاحت!
انتخاب با شماست👌⚠️
#سحر_شهریاری
@saharshahriary
وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد ،
از خانم فاطمه زهرا( س) کمک بخواید.
گره های کوچیک رو هم از شهدا بخواید براتون باز کنن...
#کتاب_خداحافظ_سالار
#شهیدحسین_همدانی
@pelakkhakii
♻️ عملیات روانی یاران ترامپ
🔰 حمید رسایی: امروز ساعت ۱۳ از میدان انقلاب که رد میشدم این عکس را گرفتم. زن ابی پوش، کاغذی در دست داشت که روی آن نوشته شده بود «نه به جنگ» و با این کار، ترافیک ایجاد کرده بود. پلیس درحال تذکر به وی بود که دو مرد کاملا هماهنگ شده، به هواداری از او پرداختند و بعد هم چند زن به میدان آمدند و دسته جمعی به پلیس حمله ور شدند! حدود ۳۰ نفر از مردم هم حاضر بودند اما وارد این بازی نشدند فقط چند نفر فیلم میگرفتند.
پلیس اما به لطف خدا غائله را خاتمه داد، مردها بازداشت و زنها را سرجایشان نشاند و منتظر پلیس های خانم بودند. ترافیک برطرف شد اما میدانستم که پرده بعدی این بازی، بازنشر فیلم آن در شبکه های معاند است. به فاصله چند ساعت شبکه من و تو و مصیح پولی نژاد کار را آغاز کردند...
instagram.com/p/BxcRwq8HOt5/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=m4igtn 116 dv
🔻کانال حمید رسایی🔺
@www_rasaee_ir
28.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتنگم
همین ! و این نیاز به هیچ زبان شاعرانه ای ندارد
کاش منم ببری پیش خودت ...😔😔😔
#عصرتونشهدایی
@pelakkhakii
خوش بہ حال شــهـــدا
کہ تــمـام روزهایـشان
حــال و هــوای
ماه رمضان را داشت...
#التـماس_دعـا
مدتی قبل از شهادتش، در حال عبور از خیابان سعدی قزوین بودم كه عباس رو دیدم.
او معلولی رو كه از هر دو پا عاجز بود و توان حركت نداشت، به دوش گرفته بود و برای اینكه شناخته نشه، پارچهای نازك بر سر كشیده بود.
من شناختمش و با این گمان كه خدای ناكرده برای بستگانش حادثهای رخ داده، جلو رفتم.
سلام كردم و پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده عباس؟ كجا میری»
عباس كه با دیدن من غافلگیر شده بود، کمی ایستاد و گفت: «پیرمرد رو برای استحمام به گرمابه میبرم. كسی رو نداره و مدتی هست كه حمام نرفته!»
#شهید_عباس_بابایی
#رنج_مقدس
@saharshahriary 👈👈🌹
خاطره ای از شهید عباس بابایی
@pelakkhaki
خود شهید عباس، ماجرای فارغالتحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمیدادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که میبایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر میکرد.
او پرسشهایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤالهای ژنرال برمیآمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس میکردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامههایی که برای زندگی آیندهام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.
به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و میتوانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را میخوانم. انشاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشهای از اتاق رفتم و روزنامهای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه میدهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی مینشستم از ژنرال معذرتخواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه میکردی؟
گفتم: عبادت میکردم.
گفت: بیشتر توضیح بده.
گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانهروز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.
ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است.با چهرهای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پروندهام را امضا کرد. سپس با حالتی احترامآمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک میگویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، دو رکعت نماز شکر خواندم.»
👇👇🌹👇👇
@pelakkhaki