ابراهـیم را دیدم که با عصـای زیر بغـل، در کوچه راه میرفت. چند دفعه ای به آسمـان نگاه کرد و سـرش را پایین انداخت.!
پرسیدم: «آقــا ابـرام! چـی شـده!؟»
اول جواب نمیداد، اما با اصرار من گفت:
«هر روز تا این موقع حداقل یکی از بندگان خــدا به ما مراجعه میکرد و هـر طـور شده مشکلش را حـل میکردیم.
امروز از صبح تا حالا کسی به من مراجعه نکرده؛ میترسم کـاری کرده باشم که خــدا توفیق خدمت را از من گـرفته باشد.»
📚 سـلام بـر ابـراهـیم / نشر شهید هــادی
#شهید_ابراهیم_هادی
#از_شهدا_بیاموزیم
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
یکی از دوستان شهید ابراهیم هادی در خاطرهای از او مینویسد:
بارها میدیدم ابراهیم با بچههایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند، رفیق میشد. آنها را جذب ورزش میکرد و به مرور به مسجد و هیئت میکشاند. یکی از آنها خیلی از بقیه بدتر بود؛ همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش میگفت! اصلاً چیزی از دین نمیدانست؛ نه نماز و نه روزه. به هیچ چیز هم اهمیت نمیداد. حتی میگفت تا حالا هیچ جلسه مذهبی یا هیئت نرفتهام.
به ابراهیم گفتم: آقا ابراهیم، اینها کی هستند دنبال خودت میاری؟ با تعجب پرسید: چطور؟ چی شده؟ گفتم: دیشب این پسر پشت سر شما وارد هیئت شد؛ بعد هم آمد و کنار من نشست. حاج آقا صحبت میکرد از مظلومیت امام حسین و کارهای یزید میگفت و این پسر هم خیره خیره و با عصبانیت گوش میکرد. وقتی چراغها خاموش شد، به جای این که اشک بریزد مرتب فحشهای ناجور به یزید میداد. ابراهیم داشت با تعجب گوش میکرد و یک دفعه زد زیر خنده. بعد هم گفت: «عیبی نداره! این پسر تا حالا هیئت نرفته و گریه نکرده، مطمئن باش با امام حسین علیه السلام که رفیق بشه تغییر میکنه؛ ما هم اگر این بچهها را مذهبی کنیم هنر کردیم.» دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه کارهای اشتباهش را کنار گذاشت، یکی از بچههای خوب ورزشکار شد، چند ماه بعد و در یکی از روزهای عید همان پسر را دیدم که بعد از ورزش جعبه شیرینی خرید و پخش کرد و گفت: رفقا! من مدیون همه شما و مدیون آقای ابراهیم هستم. از خدا خیلی ممنونم؛ من اگر با شما آشنا نشده بود معلوم نبود الان کجا بودم؟
ما هم با تعجب نگاهش میکردیم؛ با بچهها آمدیم بیرون، توی راه به کارهای ابراهیم دقت میکردم. چقدر زیبا یکی یکی بچهها را جذب ورزش میکرد و بعد هم آنها را به مسجد و هیئت میکشاند و به قول خودش «میانداخت تو دامن امام حسین.» یاد حدیث پیامبر به امیرالمومنین افتادم که فرمود: «یا علی اگر یک نفر به واسطه تو هدایت شود از آنچه آفتاب بر آن میتابد بالاتر است.»
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
تو اوج درگیری وعملیات بودیم .شرایط خیلی سخت وروحیه نیروهای ما خراب بود . از همه طرف به سمت ما شلیک میشد .دشمن حلقه محاصره را کامل کرد . در این شرایط ابراهیم بر روی بلندی رفتو با صدای بلند فریاد زد:
الله اکبر...اشهد ان لا اله الا الله
وقتی اذان ونام خدا به گوش ما خورد چنان آرامش پیدا کردیم که گویی هیچ خبری نیست؛ دشمن هم با نوای ملکوتی ابراهیم عقب نشینی کرد .
وقتی ابراهیم پایین آمد،یکی از رفقا بهش گفت:خیلی عالی بود .
با صدای شما آرامش پیدا کردیم .ابراهیم یاد آور شد که:من نبودم این یاد خدا بود که آرامش ایجاد کرد:
ألا بذکر الله تطمئن القلوب
آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرام ومطمئن میگردد .
رعد/۲۸
#شهید_ابراهیم_هادی
#یاد_شهدا_باصلوات
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
ابراهیم از هر قشری دوست و رفیق داشت
بسیاری از کسانی که ابراهیم هادی را شناختهاند به واسطه کتاب خاطراتش با این شهید آشنا شدند طوری که به گفته خودشان زندگیشان بعد از خواندن این کتاب حسابی متحول شدهاست. اما درگذشته ابراهیم چه خبر است که سرگذشتش تا این اندازه برای دیگران جذاب است. برادر بزرگتر شهید میگوید:« دستگیریهای ابراهیم بسیار معروف بود. هیچ فرقی بین دوستانش نمیگذاشت. از هر مدلی دوست و رفیق داشت. طوری که برخی ایراد میگرفتند تو چرا با این آدمها رفت و آمد میکنی؟ خیلیها را میشناختم که اهل هیچ چیز نبودند اما با رفتارهای ابراهیم جذب شده بودند. ابراهیم یک نظریه ای داشت میگفت این بچه ها را وارد هیئت و دستگاه امام حسین بکنید. آقا خودش دستشان را میگیرد. ابراهیم یک موتور گازی داشت که وقتی مشکلی پیش می آمد در سرمای هوا پیتهای نفت را جابهجا میکرد. میگفت شما در ناز و نعمت زندگی میکنید اما آنها سردشان میشود. خیابان ۱۷ شهریور جوبهای بزرگی داشت. وقتی باران میگرفت سیل راه میافتاد. کار ابراهیم بود که کنار جوب بایستد و پیرزن و پیرمردهایی که گیر میکردند را کمک کند.»
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
به اقرار تمام دوستانش در اوج تواضع بود. با آن بدن قوی اما هیچ کس از ابراهیم غرور و تکبر ندید. بارها دیده بودیم که برای حل مشکل یک فرد ناشناس، چقدر وقت میگذاشت.
یک پیرمرد در محله ابراهیم بود که وضع مالی خوبی نداشت.
ابراهیم برای کمک، از او جنس میخرید.
وقتی دید چند وقتی پیدایش نیست، کل محل را گشت تا پیدایش کرد و مرتب به او کمک میکرد.
آری این نصیحت لقمان در قرآن خیلی حرفها دارد:«(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و با تکبر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.» [لقمان،۱۸]
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند!
به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده "خدا" هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند."
من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟!
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
شهید ابراهیم هادی
ولادت : اول اردیبهشت ۱۳۳۶
شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۶۱
شهید ابراهیم هادی، شهیدی که هنوز پیکرش در کربلای فکه گمنام باقی مانده است...
گوشه ای از جوانمردی و پهلوانی شهید با بیان یکی از دوستانش :
ابراهیم روحیات جالب و عجیبی داشت. بارها دیده بودم که در مسابقات، اجازه می داد که حریف او را خاک کند!
به او اعتراض می کردم که چرا فلان فن را نزدی؟ می گفت: "خب این بنده "خدا" هم تمرین کرده و سختی کشیده. او هم آرزو داره که حریفش را خاک کند."
من واقعا نمی فهمیدم که ابراهیم چی میگه؟! مگه میشه آدم این همه تمرین کنه و توی مسابقه برای حریفش دلسوزی کنه؟!
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
12.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپی بسیار زیبا از شهید ابراهیم هادی با سخنرانی آقای رائفی پور ..
شهید ابراهیم هادی که بود ؟!
نثار روح شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی "علمدار کمیل" فاتحه یا صلواتی قرائت بفرمائید...
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
همراه با ابراهیم به سمت مقر سپاه میرفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت.
گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همونجا نماز رو میخونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام میدهیم. این هم مثل نمازه.
با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم. انشاءالله اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت میبینی.
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
504.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
که رفقا شهید ابراهیم هادی میگفت :
اگر میخواهید الگویتان حضرت زهرا سلام الله علیها باشد باید کاری کنید ایشان از شما راضی باشند ..!
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
رابطه عاشقانهای با خدا داشت.
یک بار به من گفت: خدا...خدا...خدا...
همه چیز دست خداست..!🌱
تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست..
ما باید مطیع محض او باشیم او از سود و زیان ما خبر دارد.
هر چه گفته باید قبول کنیم.
چون خیر و صلاح ما همین است.
#شهید_ابراهیم_هادی♥️
پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
به اقرار تمام دوستانش در اوج تواضع بود. با آن بدن قوی اما هیچ کس از ابراهیم غرور و تکبر ندید. بارها دیده بودیم که برای حل مشکل یک فرد ناشناس، چقدر وقت میگذاشت.
یک پیرمرد در محله ابراهیم بود که وضع مالی خوبی نداشت.
ابراهیم برای کمک، از او جنس میخرید.
وقتی دید چند وقتی پیدایش نیست، کل محل را گشت تا پیدایش کرد و مرتب به او کمک میکرد.
✅ آری این نصیحت لقمان در قرآن خیلی حرفها دارد:«(پسرم!) با بی اعتنایی از مردم روی مگردان، و با تکبر و غرور بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر فخر فروشی را دوست ندارد.» [لقمان،۱۸]
#شهید_ابراهیم_هادی
#پله_پله_تا_شهادت
👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید
🆔@pelehpeleh_ta_shahadat
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄