eitaa logo
پله پله تا شهادت🌹
1.5هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
چه زیبا ملائک شدند زیستند همانها که هستند ولی نیستند رفیقانی که بین ما بوده اند ولی حیف نفهمیدیم کیستند ارتباط با خادم کانال @Khademe_shohadaaa
مشاهده در ایتا
دانلود
خواستگاری که خدا خواستارش شد... چند روزی بود که اسرائیل حمله جنایتکارانه خودش را علیه ایران شروع کرده بود و در این مدت هم علیرضا خیلی از وقت‌ها را در ماموریت بود، کمتر به خانه سر می‌زد و بیشتر وقت‌ها را در پادگان مشغول کار بود. روز جمعه ۳۰ خرداد به همراه خانواده و البته علیرضا به نورآباد رفتیم به جهت امر خیر، وسط‌های صحبت‌های خواستگاری بودیم که گوشی علیرضا زنگ خورد، جواب داد و بعد از اینکه یک‌سری حرفها را آن‌ طرف خط شنید یک چشم حاجی گفت و تماس را قطع کرد. نگاهمان به علیرضا بود که چه شده که با چشم و ابرو اشاره کرد که باید حتما برود پادگان و یک مورد فوری پیش آمده و لازم است خرم‌آباد باشد. خانواده را به خانه رساندم و علیرضا هم سریع لباس‌هایش را عوض کرد و آماده رفتن شد، در ماشین وقتی تنها شدیم پرسیدم این همه عجله برای چیست و حالا تو در این عملیات نباشی، کارشان لنگ نمی‌ماند، که در جوابم گفت: پدر ما چندین سال است که برای این روزها آموزش دیده‌ایم و نظام زحمت ما را کشیده، الان که وطن به ما نیاز دارد که نمی‌توانیم بی‌تفاوت باشیم، ما همه سرباز این خاک و ملت هستیم. وقتی پیاده می‌شد در آغوشم گفت: پدر حلالم کن، زحمت ما را زیاد کشیده‌ای و رفت، این آخرین جمله علیرضا به من بود و همان شب خواستگاری شب شهادتش شد، صبح ۳۱ خرداد به ما زنگ زدند و خبر شهید شدن فرزندی را دادند که برای خدمت شوق بسیار داشت و مزدش را از خدا با شهادت گرفته بود. ‌یادی کنیم از این شهید عزیز و دیگر شهدا با ذکر صلوات و فاتحه... 👇عضو کانال پله پله تا شهادت شوید 🆔@pelehpeleh_ta_shahadat