در این سه ماهی که در هلند به سر میبرم هر روز سرتیتر خبرهای اصلی را دنبال کردهام.
یک نکته که به چشمم آمد اخبار حوادث در هلند بود.
از تخریب فروشگاهها تا تجمعات در اعتراض به مشکلات مختلف.
چندین بار هشدار کلاهبردی بانکی - در همین مدت کوتاه - یا اتفاق رایج دوچرخه دزدی و توصیه به قفل اساسی.
در کنار این موارد، هر شب هم از یکی از کانال های تلویزیونی شاهد پخش برنامه های مستند فعالیت بی وقفه پلیس در مبارزه با انواع و اقسام جرم از قبیل دزدی و فروش مواد مخدر و ضرب و جرح و قاچاق کالا هستیم.
با خودم فکر می کردم که یک عمر شنیدم و گفتند که غربیها قانون مدار هستند...
اما چه در #فرانسه و چه در #هلند، که به عنوان کشورهای دیگه خیلی پیشرفته اروپا شناخته شده، واقعیت زندگی چیز دیگری است.
در هر جامعهای قانون هست و کسانی که اهل رعایت باشند و کسانی که نباشند.
اما هیچ کشوری برای کشور هلند شبکه ماهوارهای از خارج هلند راه نمیاندازد که به مردم هلند مدام اخبار بد و منفی و حوادث و حواشی کشورشان را مخابره کند. درحالیکه برای کشور من #ایران بیش از ۲۶۰ شبکه ماهوارهای فارسی زبان چنین ماموریتی را عهدهدار شدهاند...
اولین چیزی که در شهر به چشمم آمد آرایشگاههای زنانه بود.
باورکردنی نبود. از هر چهار پنج مغازه یک آرایشگاه بود که همیشه هم مشتری داشت.
بعد به چهره زنان شهر دقت کردم. همه آرایش کرده و موهای رنگ شده.
رستورانها و کافی شاپ ها بسته شد اما آرایشگاهها به کار خود ادامه میداد. از صبحزود تا دیروقت...
بعضیها هم که کلا برای کار بر روی ناخن زنان...
این جایگاهی است که زنان پس از مدرن شدن به آن رسیده اند.
خرج هزینه هر روزه برای جذابتر و زیباتر شدن جسمانی... ظرفیتی که پایان پذیر است...
مشغله روزانه رنگ شده بودن مو، سشوار آرایشگاهی شده و صورت کاملا آرایش شده و ناخن های لاک زده نگین دار شده...
مستندی دیدم از خطرناک بودن مواد آرایشی و بلایی که سر پوست و سلامت زنان میآید و بیاهمیت بودنش برای سازندگان و تولید کنندگان این محصولات آرایشی که ارسال خواهم کرد... اما با خودم میاندیشم چه اندیشهای و چه دست هدایتگری و با چه هدفی زنان را در جهان انقدر کوچک مغز کرد، درحالیکه زن ظرفیت وجودیاش انسانسازی و مربیگری برای افراد است. از خانوادهاش گرفته تا سایر اعضای جامعهاش...
#هلند