eitaa logo
ای نازنین شعری بخوان
292 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
حسینعلی زارعی @hazv0115
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه می‌گویم به چشمانش ندارد جلوه‌ای دل به او دادم ولی اصلاً ندیدم قلوه‌ای! @pesini
ندارمت امّا، به يادِ تو هستم تمامِ بودم را، به هستی‌ات بستم برای برپایی، به شانه محتاجم نمی‌رسد امّا، به شانه‌ات دستم دلم پُر از غم شد، ولی تو را دیدم کمی که خندیدی، به خنده‌ات رَستم تو مثلِ خورشیدی، رفیع و نورافشان بگیر دستم را، که بی تو من پَستم دلم زمینی بود، گرفته و غمگین تو عاشقم کردی، به آسمان جَستم به قلبِ تاریکم، همین که تابیدی جدا شدم یک‌سر، به نور پیوستم ندارمت امّا، پُر از تو شد قلبم چه‌قدر خوشحالم، که عاشقت هستم. @pesini
امشب بیا به خوابِ من ای آرزوی من تا گُل کند به آمدنت گفت‌وگوی من دستم نمی‌رسد که تو را در بغل کشم منّت گذار و خود گذری کن به سوی من لب‌تشنهٔ حضورِ تو هستم ولی ببین از شربتِ نبودِ تو پُر شد سبوی من در عالمی که پُر شده از رازِ برملا این عشقِ بی‌امان شده رازِ مگوی من شرطِ کمالِ هر عملی ذکر گفتن است کامل شود به نامِ تو گفتن وضوی من امشب بیا و عطرِ خودت را به من بزن تا مظهرِ بهشت شود رنگ و بوی من ای نازنین بیا و خودت را نشان بده زیرا اثر نمی‌کند این جست‌وجوی من دنیا شبیهِ برکه و قلبم شبیهِ قو تنهاشده‌است در تهِ این برکه قوی من از بس که لقمه از کفِ اغیار خورده‌ام دیگر اثر نمی‌کند این های‌وهوی من کارم به مو رسیده ولی زنده‌ام به عشق امشب بیا که پاره نسازند موی من از آبِ لطف، جرعه‌ای امشب به من بده تا تر شود به شربتِ مِهرت گلوی من با من شبیهِ عاشقِ دل‌خسته‌ای بساز شاید مشابهِ تو شود خلق‌وخوی من حتّی میانِ حلقهٔ مردم مرا ببوس زیرا که بوسهٔ تو شود آبروی من امشب ببار بر سرِ من هر چه عشق هست آبی نمانده‌ اَست عزیزم به جوی من آلوده اَست خاکِ دلم، بر سرم بتاب مِهرِ تو می‌شود سبب‌ِ شست‌وشوی من چشم انتظار هستم و بیدار تا سحر آن لحظه‌ای که دیده شوی روبه‌روی من. @pesini
صبحی شبیه‌ِ غنچهٔ گلزار آمده روزی شبیهِ خندهٔ دلدار آمده قدرش بدان که تندتر از باد می‌رود این هدیه‌ای است از طرفِ یار آمده... @pesini
هوا خیلی لطیف و دلنشین بود زمین هم روشن از گل‌های لاله دوتایی‌مان جوان بودیم و شاداب تو هفده ساله و من بیست ساله کمی توی خیابان راه رفتیم به دستانِ تو دادم یک چغاله به من گفتی: چه اندازه ترش بود که انگاری دهانم شد مچاله به تو گفتم: ببخش ای ماهِ شیرین بیندازش در آن سطلِ زباله رها کن هر چه آسیبی در آن است تفاوت هم ندارد چاه و چاله بخور از آنچه لذّت‌بخشِ جسم‌است که تأثیری نباشد در تفاله نگاهم ناگهان تا آسمان رفت چه زیبا بود قرصِ ماه و هاله به تو گفتم: اجازه هست امشب بدونِ حرفِ قاصد یا دلاله بگویم حرفِ قلبم را حضوری به دور از طفره رفتن یا اطاله تو فرمودی بگو حرفِ دلت را چه نصفِ صفحه باشد چه رساله تشکّر کردم و گفتم که بنده شدم دلبستهٔ زلف و کُلاله قلم تابِ بیانش را ندارد که حجمش می‌شود صدها مقاله منم ماهی، تویی دریای آرام محبّت‌های تو مانندِ باله سرم منّت گذار و دلبرم باش تو را سوگند بر لفظِ جلاله دلم خواهد که معشوقم تو باشی تویی که دلبری مثلِ غزاله درست است آن که تو صاف و تمیزی و من فرسوده‌ام مثلِ نخاله ولی خیلی شما را دوست دارم نکن دل را به تنهایی حواله اگر در شوریِ دوری بمانم دلم گم می‌شود با استحاله ملاتِ عشقِ من ناصاف باشد بکش با دستِ لطفت چند ماله زدم این سکّهٔ دل را به نامت زمینِ قلبِ من باشد قباله زمینِ قلب با‌شد تشنهٔ تو ببار از ابرِ مِهرت مثلِ ژاله چه خوش باشد که از عشقت بنوشم چه صد لیوان چه یک نصفِ پیاله ببین آهی نمانده‌ در دلِ من که سودایش کنم با چند ناله بیا تا کشکِ شادی را بسابیم که پای ما حساب است آشِ خاله. @pesini
امروز دلم چای هِلی می‌خواهد خرمای درشتِ داخلی می‌خواهد در گوشهٔ یک اتاقِ ساکت، آن هم از دستِ رفیقِ یکدلی می‌خواهد. @pesini
اگر دنیا به راهم گُل بچیند گلستان را برایم برگزیند به پیشم ذرّه‌ای ارزش ندارد اگر چشمم دو چشمت را نبیند. @pesini
اگر دنیا برای من بمیرد برایم مجلسِ شادی بگیرد به چشمم ذرّه‌ای ارزش ندارد اگر دستم دو دستت را نگیرد. @pesini
صبحی پیامت آمد و حالم عوض شد از حسِّ خوبش کُلِّ احوالم عوض شد من را به عمقِ خاطراتِ کودکی بُرد این حالِ بی‌حالِ کهنسالم عوض شد خیلی مرا خوشحال کردی نازنینم با دیدنِ اسمِ گُلَت فالم عوض شد اسمت شبیهِ خنده‌هایت دلنشین است با دیدنش تنظیمِ امیالم عوض شد از بس که با من مهربان و باگذشتی با بودنت میزانِ اعمالم عوض شد تو کعبهٔ آمالی و من شیعهٔ عشق با دیدنت اهداف و آمالم عوض شد دوری، ولی در قلب و ذهنم خانه داری ساکن شدی در جان و اقبالم عوض شد در پیشِ من با کُلِّ مردم فرق داری با دستِ تو افکار و اعمالم عوض شد با طعمِ دستت ذوقِ من را تازه کردی با خوردنِ یک چای تو سالم عوض شد ممنون که در فکرِ منی، فکرِ تو هستم تا با تو همپَر شد دلم، بالم عوض شد. @pesini
آن را که می‌خواهی اگر پیشت نباشد تا غصّهٔ تنهایی‌ات گردد فراموش حسِّ یتیمی و غریبی داری انگار حتّی اگر دنیا تو را گیرد در آغوش... @pesini
به ذهن آمد بگویم از خدیجه مُرادم را بجویم از خدیجه صدایی از تهِ قلبم چنین گفت: که این دل را نشویم از خدیجه. @pesini
محمّد مقتدای مؤمنین است محمّد اسوهٔ اهلِ زمین است اگر دنبالِ رحم و مِهر هستی محمّد رحمةٌ لِلعالمین است. @pesini