eitaa logo
ای نازنین شعری بخوان
299 دنبال‌کننده
5 عکس
0 ویدیو
0 فایل
حسینعلی زارعی @hazv0115
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح است کمی آب برايم بفرست از مِهرِ رُخَت تاب برايم بفرست بازارِ دلم پُر شده از کاهشِ تو یک بوسهٔ نایاب برايم بفرست. @saredustansalamat
در خیالم حجِّ عشقت را به جا می آورم عیدِ قربان است، قربانِ دو چشمت نازنین... @saredustansalamat
دوباره چشمِ ضریحت هوایی ام کرده به سویِ صحنِ دلت رهنمایی ام کرده دوباره گنبدِ پلکت درخششی فرمود به کیمیایِ محبّت، طلایی ام کرده امام‌ِ مِهرِ تو آمد، مرا گرفت از من برید رشتهٔ غم را، خدایی ام کرده صفایِ صورتت ای سبزه زارِ سودایی زلال و پاک چنان روستایی ام کرده دبیرِ عشق فقط یک ضمیر را آموخت زِ بس که حرفِ "تو" را زد، شمایی ام کرده خیالِ خویش فرستاده ام به آغوشت حرارتِ نفست، استوایی ام کرده در ابتدا هدفم سنّتِ ارادت بود ولی طراوتِ لب، نوگرایی ام کرده پس از تبسّمِ نازت به رویِ غنچهٔ سرخ به بوسه بر گُلِ رویت هوایی ام کرده. @saredustansalamat
دلم زِ دوری ات ای عشق غرقِ اندوه است تمامِ حجمِ کلامم زِ غصّه انبوه است برای عرضِ ارادت نوشته ام بیتی اگرچه در شبِ جمعه سرود مکروه است. @saredustansalamat
صبح است حالِ غنچهٔ دل را لطیف کن از آبِ خنده، صورتِ گُل را نظیف کن ظاهر نما به چشمِ غزل، قطعه های مِهر یک عاشقانه از لبِ شیرین، ردیف کن. @saredustansalamat
خنده ای بود و برقِ پیشانی گرمیِ گونه های تابانی عصرِ جمعه چه قدر می چسبد بوسه ای ناگهان و پنهانی. @saredustansalamat
اینجا دلم به عشقِ شما بند می شود وز گیر و دارِ حادثه خرسند می شود از زهرهای فاصله نالان نمی شوم با یک تبسّمت همه اش قند می شود دل از جهانِ بی تو بریدم که بعد از این چون شاخه ای به باغِ تو پیوند می شود با دستِ خویش سورهٔ جان را قلم بزن آیاتِ لطف با تو سجاوند می شود یادم به داستانِ کنیزک روانه شد هر جا که عشق هست، سمرقند می شود قصدم خطابه نیست ولیکن هر آدمی محتاج بر شنیدنِ یک پند می شود دل را به دست آر که هر کس چنین کند محبوبِ بارگاهِ خداوند می شود گر تا ابد به قول و قرارت وفا کنی یارانه های مِهر، هدفمند می شود زیبای من بخند که با خنده های تو دنیای درد، خانهٔ لبخند می شود حرفِ دلم تمام نگفتم، فقط بدان اینجا دلم به عشقِ خودت بند می شود. @saredustansalamat
ای دو چشمت طلوعِ زیبایی هر نگاهت بهشتِ رؤیایی ابرُوانت شروعِ نستعلیق موجِ زلفت خطِ اوستایی باغِ رویت پُر از تبسّمِ صبح خنده هایت پُر از شکوفایی ای وجودت تجسّمِ احساس دارم از محضرت تقاضایی خواهم از آن لبانِ موزونت بوسه هایی به سبکِ نیمایی : گاه کوتاه و گاه طولانی گاه تکرارِ بندِ بالایی بوسه ات را به جان خریدارم قیمتش را هر آنچه فرمایی وقتِ آن را خودت مصوّب کن کارِ آن با قُوای اجرایی گر تمام‌ِ جهان شود مانع نازِ او را کشم به تنهایی جایِ "تو"، "او" نوشته ام یکبار بگذر از اشتباهِ املایی آمدی لفظِ عشق معنا شد بی حضورت نداشت معنایی مِهرِ تو آیه ای زِ رحمان است بودنت جلوه ای اهورایی در دلم جاودان بمان ای عشق در نبودِ تو نیست دنیایی. @saredustansalamat
عالمی روشن شده از نورِ خورشیدِ غدیر غرقِ شادی شد جهان از سازِ ناهیدِ غدیر صوتِ قرآنِ ولا پیچیده در گوشِ فلک حظ کند چرخ از خدایی لحن و تجویدِ غدیر آن که حق گوید: "یُتِمُّ نورَهُ" یعنی همین تا ابد روشن بماند نورِ جاویدِ غدیر گر به دنبالِ مسیرِ وصلِ حق هستی بدان شد "صِراطَ الْمُستَقیمِ" عشق، توحیدِ غدیر آیهٔ "اَلیَومَ اَکمَلتُ لَکُم" را فهم کن نکته ها دارد قوی در حکمِ تأییدِ غدیر عیدِ نوروز از ولایت های حیدر عید شد مُلکِ حق رنگین شده از تاجِ جمشیدِ غدیر رویِ نیکی را نخواهد دید در دورانِ خویش در دلی باشد اگر یک ذرّه تردیدِ غدیر هر چه گویم در مقامش باز هم کم گفته ام چون خدا در عرشِ رحمان کرده تمجیدِ غدیر مختصر سازم سخن را با بیانِ "شادباش" بر شما باشد مبارک، نازنین عیدِ غدیر. @saredustansalamat
محمّد بر چنین حکمی بشیر است که بعد از من، علی جانم امیر است خدا راضی شد از این دینِ کامل بخند از عمقِ جان، اینک غدیر است. @saredustansalamat
هوا از بوی شادی دلپذیر است زمین، آرام و ناز و سر به زیر است تمامِ کارها دارد شروعی مسیرِ عشق، آغازش غدیر است. @saredustansalamat
صبح آمده گرمایِ تو را می خواهم آغوشِ مصفّایِ تو را می خواهم تا کامِ دلم باز شود شیرین تر بوسیدنِ لب هایِ تو را می خواهم. @saredustansalamat